• ۱۴۰۳ شنبه ۱ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4436 -
  • ۱۳۹۸ شنبه ۱۹ مرداد

نگاهي به كارنامه دكتر فريدون زندفرد از ديپلماسي تا تاريخ نگاري

ديپلمات مورخ

محمدعلي بهمني‌قاجار

درگذشت فريدون زندفرد، به معناي پايان حيات يكي از مهم‌ترين ديپلمات‌هاي دهه‌هاي 1340 و 1350 خورشيدي ايران بود. زندفرد در رخدادهاي مهمي همچون اعاده حاكميت ايران بر جزاير سه‌گانه و انعقاد عهدنامه 1975 الجزاير نقشي اساسي داشت. زندفرد چه در مقام سرپرست اداره نهم سياسي و چه معاون وزير امورخارجه و سفير ايران در كشورهاي حساس پاكستان و عراق، از جايگاهي مهم در اجراي سياست خارجي ايران در دهه‌هاي 1340 و 1350 برخوردار است. زندفرد پس از انقلاب اسلامي و تا زمان درگذشت خود نيز بيكار نماند و در دوران بازنشستگي نيز در وهله نخست خاطرات خود را به رشته تحرير درآورد و افزون بر اين با بهره‌گيري از دانش بالا و تجربه گرانقدر حضور در وزارت امور خارجه، آثار مهمي در حوزه تاريخ ديپلماسي ايران برجاي گذاشت. بنابراين زندفرد هم تاريخ‌ساز و هم تاريخ‌نگار بود، زندفرد در حوادثي كه منجر به تجزيه بحرين از ايران شد، در مقام سرپرست اداره نهم سياسي، سمتي حساس در وزارت امورخارجه داشت و مانند بدنه وزارت امورخارجه مخالف تجزيه بحرين از ايران بود و در حد خود كوشيد كه مانع از به وقوع پيوستن اين رخداد شود. زندفرد نيز مانند ساير ديپلمات‌هاي وزارت امورخارجه و حتي رييس ارشد آنان اردشير زاهدي از سخنان شاه در14 دي‌ماه 1347 در دهلي نو مبني بر انصراف ايران از حق حاكميتش بر بحرين شوكه شده بود و سال‌ها بعد در كتاب ارزشمند خود؛ بحرين يادي از آن استان آشناي گمشده در اين باره مي‌نويسد:

بيانات شاه، در واقع نقطه پاياني بود بر ادعاي حاكميت ايران نسبت به بحرين كه بيش از حدود يكصد و پنجاه سال با تعصبي زايدالوصف دنبال مي‌شد و اميد دستيابي به آن خطه هرگز از ذهن سياسي‌اش به دور نمي‌رفت. گرچه در آن زمان، بي‌شك شواهد بسياري دال بر تغيير موضع سنتي ايران در قبال بحرين مشهود مي‌بود، با اين وصف بياني چنين علني و بدون زمينه‌سازي قبلي و در قالب مصاحبه مطبوعاتي و آن هم در خارج از كشور، دوست و دشمن، آشنا و غريبه را به تعجب وا داشت. خاطره آن لايحه «استان چهاردهم» به نوعي به ذهن مي‌آيد. زندفرد البته چندي پيش در جريان تغيير سياست ايران درباره بحرين قرار گرفته بود و حتي در معيت اميرخسرو افشار با نمايندگان حكومت آل‌خليفه ديدار كرده بود اما با اين وجود باز هم نمي‌توانست چنين چرخش بزرگي را در سياست‌هاي ايران نسبت به بحرين باور كند. از همين‌رو زندفرد به همراه مديران خود اميرخسرو افشار و اردشير زاهدي تلاش مي‌كنند تا بلكه نظر شاه را تغيير بدهند، البته زندفرد متواضعانه براي خود نقشي حساس قائل نيست و ابتكار اين تلاش‌ها را از آن زاهدي مي‌داند، اما اشاره مي‌كند كه خودش و ساير همكارانش تنها ده روز پس از مصاحبه شاه در دهلي در برابر ديكتاتور مطلق‌العنان آن روز ايران از حق حاكميت ايران بر بحرين دفاع كرده و در عمل سياست او در برابر بحرين را به زير سوال مي‌برند، زندفرد باز هم در كتاب ماندگار خود درباره بحرين به جلسه تاريخي مواجهه كارشناسان وزارت امورخارجه با شاه در 24 دي ماه 1347 اشاره كرده و نوشته است:

زاهدي درصدد برمي‌آيد، اين الگوي نارضايتي را به نحوي به شاه منتقل كند. دست به عمل بي‌سابقه‌اي مي‌زند و از شاه تقاضا مي‌كند به عده‌اي از اعضاي وزارت امورخارجه كه وظايف‌شان به نحوي با مساله بحرين ارتباط پيدا مي‌كرد، فرصتي داده شود تا نظرات‌شان را حضورا بيان كنند. اين فرصت در 24 دي ماه 1347 فراهم مي‌آيد. او{زاهدي} باز تنها كسي بود كه مي‌توانست موجب خلق چنين جلسه‌اي باشد، شايد انجام اين ملاقات از جمله ظريف‌ترين حركاتي مي‌بود كه زاهدي در طول مديريت سياسي‌اش انجام مي‌داد. فرصتي فراهم آورد كه اعتقادات خويش را از طريق ديگران و از زبان ديگران به سمع و نظر شاه برساند و در عين حال به عنوان وزيرخارجه، اتمام حجتي بود كه با خود و وجدان ملي خود انجام مي‌داد. آنچه از طرف اعضاي وزارت امور خارجه در آن جلسه بيان شد، عمدتا مربوط به قدمت حق تاريخي ايران نسبت به بحرين و پاره‌اي از ويژگي‌هاي آن مي‌شد كه در اذهان بسياري رسوخ كرده و ترك و نسيانش مشكل مي‌نمود. من هم در آن جمع حضور داشتم و با توجه به همان خصوصيات قضيه بحرين، راه اعتدال و احتياط را توصيه كردم. شاه طبق معمول با گام‌هاي بلند و سنگين، در طول اتاق قدم مي‌زد و بدون آنكه شخص خاصي مخاطب باشد، اظهار داشت، حدود يكصد و پنجاه سال پيش انگليس، بحرين را از ايران منتزع مي‌كند و حال كه قصد خروج از منطقه را دارد و مي‌خواهد به حكام عرب منطقه استقلال دهد، بحرين را به ما پس نخواهد داد. آنگاه چيزي در اين مضمون مي‌گويد كه من هم نمي‌توانم «چون دن كيشوت رفتار كنم» شاه سپس درباره هدف بزرگش كه زياد بر آن دل بسته كه همان ايفاي نقش قدرت برتر در منطقه بود، سخن مي‌گويد و تصريح مي‌كند بايد زمينه را براي اجراي اين نقش و ايجاد ثبات و امنيت در منطقه فراهم آورد و بالاخره بر اين نكته تاكيد مي‌ورزد كه بايد حتي‌المقدور سعي كرد در تعيين سرنوشت مردم بحرين سهيم باشيم.

با وجود اينكه ابتكار زاهدي و تلاش‌هاي زندفرد براي تغيير سياست شاه در مورد بحرين ره به جايي نمي‌برد اما آنان باز نيز سعي مي‌كنند در روند حل مساله بحرين حتي‌الامكان حقوق ايران را حفظ كنند از جمله با نظرسنجي مطلوب انگليس‌ها در بحرين براي تعيين سرنوشت اين جزيره كه در واقع مصاحبه با عوامل دستچين شده آل‌خليفه بود، مخالفت مي‌ورزند، زاهدي در اين باره در مذاكره با مك آرتور سفير امريكا در تهران به او تصريح مي‌كند: براي اطلاع شما مي‌گويم كه تلگرافي در حدود يك ساعت قبل از وكيل {سفير ايران در سازمان ملل متحد} رسيده كه وكيل و زندفرد از ايران و كارادون {سفير انگليس در سازمان ملل متحد} و شخص ديگري از انگليس كه نامش را فراموش كرده‌ام و اوتانت وبانچه از سازمان ملل متحد ملاقات و مذاكره كرده‌اند و به نظر مي‌رسد كه انگليس‌ها حرف بچه‌گانه خودشان را كنار گذاشته‌اند و اميدوارم اين احساس من درست باشد ولي به هرحال، شما واشنگتن را در جريان بگذاريد.

اما اين تلاش‌ها نيز ثمري ندارد و در شرايطي كه شاه از طريق افراد و عناصري همچون عباس مسعودي مخفيانه و به دور از چشم وزارت خارجه با انگليس‌ها به تفاهم رسيده بود كه عين خواسته‌هاي آنان را اجرا كند، تلاش‌هاي ديپلمات‌هاي وزارت خارجه به جايي نمي‌رسد.

در شرايطي كه ثمره ماجراي بحرين براي زندفرد و همكارانش در وزارت امورخارجه تلخ بود، اما آنان در دو ماجراي مهم ديگر موفق به كسب دستاوردهاي عمده‌اي براي كشورشان مي‌شوند، زندفرد در ماجراي بازگشت جزاير سه‌گانه به ايران، در خط مقدم ديپلماسي ايران قرار داشت. هم او بود كه به همراه افشار و پرويز مينا با كورت نورث ايلي فرستاده حاكم شارجه به تهران ديدار كرد، ديداري كه در آن براي نخستين بار طرح يادداشت تفاهم ميان ايران و شارجه البته از سوي شارجه‌اي‌ها مطرح شد، زندفرد سپس در تنظيم يادداشت تفاهم ايران و شارجه كه گامي براي صيانت از حاكميت و سيادت ايران بر ابوموسي بود، نقشي تعيين كننده داشت. سرآخر نقش مهم زندفرد در عهدنامه الجزاير است كه اساس حقوقي مهمي براي حفظ تماميت ارضي ايران در مرزهاي ايران و عراق شد. زندفرد تاريخ نگار نيز همانند زندفرد ديپلمات با اهميت بوده است. براي نمونه كتاب كمتر ديده شده او، يعني ايران و جامعه ملل، سيري در تاريخ ايران و حقوق بين‌الملل و مطالعه‌اي مستند از مشاركت ايران در كنفرانس‌هاي بين‌المللي از عصر فتحعلي شاه قاجار تا الحاق ايران به جامعه ملل است و ديپلماسي پوياي ايران در جامعه ملل را نيز به خوبي به تصوير كشانده است. درگذشت فريدون زندفرد ضايعه‌اي براي اهل تاريخ و مطالعه است و اميد كه آثار او سال‌هاي سال گرمابخش حوزه تحقيق و پژوهش در تاريخ ديپلماسي، روابط بين‌الملل و حقوق بين‌الملل ايران باشد.

كتاب كمتر ديده شده او، يعني ايران و جامعه ملل، سيري در تاريخ ايران و حقوق بين‌الملل و مطالعه‌اي مستند از مشاركت ايران در كنفرانس‌هاي بين‌المللي از عصر فتحعلي شاه قاجار تا الحاق ايران به جامعه ملل است و ديپلماسي پوياي ايران در جامعه ملل را نيز به خوبي به تصوير كشانده است.

زندفرد در ماجراي بازگشت جزاير سه‌گانه به ايران، در خط مقدم ديپلماسي ايران قرار داشت. هم او بود كه به همراه افشار و پرويز مينا با كورت نورث ايلي فرستاده حاكم شارجه به تهران ديدار كرد، ديداري كه در آن براي نخستين بار طرح يادداشت تفاهم ميان ايران و شارجه البته از سوي شارجه‌اي‌ها مطرح شد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون