• ۱۴۰۳ شنبه ۱ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4440 -
  • ۱۳۹۸ پنج شنبه ۲۴ مرداد

نگاهي به برنامه تلويزيوني «خيلي دور خيلي نزديك»

در جبهه غرب چه‌خبر است؟

عطيه موذن

 

 

ايده برنامه‌هاي گفت‌وگومحور در تلويزيون سال‌هاست كه جا افتاده و با توجه به محتوا و موضوع و مهمان برنامه مي‌تواند چالش يا اتفاق جديدي را رقم بزند. برنامه «خيلي دور خيلي نزديك» يكي از همين دست برنامه‌هاي گفت‌وگومحور است كه با اجراي شهاب اسفندياري روي آنتن شبكه چهار مي‌رود و در اين وانفساي توليد برنامه‌هاي غير جذاب توانسته مخاطبان خوبي براي خودش دست و پا كند. اين برنامه به گفت‌وگو با چهره‌هاي خارجي مي‌پردازد و اسفندياري بيشتر نقش سردبيري و ميزباني برنامه را دارد. «مايكل دودوك» كارگردان انيميشن برنده اسكار، «نيكولا فليبر» مستندساز فرانسوي و «راگو راي» عكاس و روزنامه‌نگار هندي از جمله چهره‌هاي هنري اين برنامه بوده‌اند كه اسفندياري با آنها گفت‌وگو كرده و در گفت‌وگوهايش به تحصيل، زندگي، علايق و حرفه آنها پرداخته است. او اين گفت‌وگوها را از سوالات عمومي‌تر آغاز مي‌كند و بعد به شكل تخصصي‌تر به آثار فرد مي‌پردازد و مثلا درباره مستند يا انيميشن‌هايي كه تا به حال ساخته شده و مضامين و ايده‌ها و حتي نسبت آنها با دنياي غرب، پرسش مي‌كند. با اين حال غير از اين مهمانان هنري، برنامه ميزبان چهره‌هاي فرهنگي، اجتماعي و استادان علوم انساني نيز مي‌شود كه به‌طور مثال «ايرا باسكار» دكتراي مطالعات سينمايي از دانشگاه نيويورك و استاد دانشگاه جواهر لعل نهرو، «پروفسور فريد العطاس» جامعه‌شناس صاحبنام مسلمان و اهل مالزي نيز از ديگر مهمانان برنامه بوده‌اند كه اسفندياري با توجه به رشته و حرفه‌شان به گفت‌وگوهايي با آنها در زمينه‌هاي مختلف علوم انساني پرداخته است. همه اين چهره‌ها در وهله اول براي مخاطب تنها يك عنوان يا سمت هستند كه بسيار از او فاصله دارند كه مخاطب در خلال گفت‌وگو به تدريج با همه ابعاد زندگي‌شان آشنا مي‌شود و به اين ترتيب آدم‌هاي خيلي دوري را مي‌بيند كه حالا خيلي به آنها نزديك شده است.

 

مخاطب برنامه به چه چيزي نياز دارد

پراكندگي مهمانان برنامه ممكن است تا حدي مخاطب هدف برنامه را مورد ترديد قرار دهد؛ از آنجايي كه شهاب اسفندياري بخشي از مهمانان برنامه را از طريق جشنواره‌هاي سينمايي مثل سينما حقيقت يا جشنواره جهاني فيلم فجر براي گفت‌وگو انتخاب و دعوت كرده است همين روند مي‌توانست به گفت‌وگو با شخصيت‌ها و چهره‌هاي سينمايي جهان غرب، يا فرهنگ‌هاي مختلف در نظر گرفته شود و برنامه‌اي سينمايي با چنين رويكردي باشد تا مخاطب هدف برنامه هم مشخص‌تر باشد. مصطفي پورمحمدي تهيه‌كننده اين برنامه كه پيش از اين به مستندسازي مشغول بوده است، درباره اين رويكرد و مخاطبان برنامه به «اعتماد» توضيح مي‌دهد: مخاطب اين برنامه بيشتر هنرمندان و جامعه دانشگاهي است و به دليل بحث‌هايي كه پيرامون فرهنگ و علوم انساني مطرح مي‌شود اهالي فرهنگ به‌طور عام‌تر بيننده اين مباحث هستند.

او ادامه مي‌دهد: اگر قرار بود فقط چهره‌هاي خارجي يك جشنواره سينمايي مثل جشنواره سينماحقيقت بود را دعوت كنيم دست ما براي دعوت از مهمانان بسته مي‌بود چراكه تعداد كمي از افراد صاحب نظر و افرادي كه بتوانيم براي برنامه دعوت‌شان كنيم به ايران سفر مي‌كنند و ناچار هستيم گفت‌وگو را بازتر بگيريم. از طرف ديگر براي اينكه بتوانيم برندي را جا بيندازيم و مخاطب ارتباط برقرار كند بايد تعداد قابل توجهي پخش شود بنابراين دايره اين گفت‌وگوها را بازتر كرديم.

 

آشنايي با چهره‌هاي فرهنگي و هنري

يكي از ويژگي‌هاي برنامه اين است كه بتواند فضايي را براي آشنايي مخاطب با جهان مهماني كه به برنامه دعوت شده است فراهم كند. در ابتداي برنامه آيتمي پخش مي‌شود كه مهمان را معرفي مي‌كند و در آن از تصاوير يا ويديوهايي استفاده شده است كه شايد با جست‌وجو در اينترنت هم يافت نشود چراكه بخشي از آنها را خود مهمان برنامه آورده است. بعد از اين آيتم نيز اسفندياري در خلال گفت‌وگو بيننده را با آرا، عقايد و آثار فرد مورد نظر آشنا مي‌كند. اين اتفاق اگرچه هنوز با توجه به دايره مهمانان مدعو، محدود است اما فضاي روشن‌تري را پيش چشم مخاطب قرار مي‌دهد و بيننده تلويزيوني كه معمولا نمي‌تواند به داده‌ها و ديدگاه‌هاي تلويزيون در حوزه علوم انساني اطمينان كند، با اعتماد بيشتري نظرش نسبت به اين مباحث جلب خواهد شد.

كوروش جاهد منتقد سينما و تلويزيون درباره فضايي كه اين برنامه براي آشنايي با چهره‌هاي فرهنگي و هنري بين‌المللي فراهم مي‌كند مي‌گويد: ما به‌شدت نياز داريم با اين چهره‌ها در خارج از مملكت خود ارتباط برقرار كنيم و آنها را بشناسيم، با تفكرشان آشنا شويم و نكاتي را بياموزيم. قبلا جشنواره‌ها محل چنين مراوداتي بودند و من خودم در جشنواره‌هاي سينمايي با اين افراد گفت‌وگوهايي داشتم اما اين كافي نيست و با نظريه‌ها و افق‌هاي جديد مي‌توان به شكل جدي‌تري مواجهه داشت.

 

راهي جديد در كليشه

برنامه‌هاي گفت‌وگومحور

يكي از ساختارهاي غالب و البته سهل‌الوصول در تلويزيون برنامه‌هاي گفت‌وگومحور هستند؛ برنامه‌هايي كه در مناسبت‌هاي مختلف مذهبي و ملي و حتي در ايام غم و شادي با يك ساختار جلو مي‌روند: يك ميز، يك مجري و يك مهمان كه گاه به سطحي‌ترين شكل ممكن در باب موضوعات مختلف بحث و گفت‌وگو مي‌شود. البته غرض اين نيست كه مجري اين برنامه‌ها سلبريتي باشد يا مهمان استندآپ اجرا كند تا فرم گفت‌وگوها از كليشه خارج شود، برعكس هرچقدر گفت‌وگوها مخاطب خود را دست بالا بگيرد و سراغ چالش‌ها و سوژه‌هاي اصلي روز برود - چه در بحث‌هاي اجتماعي و چه در بحث‌هاي ديني و حتي علوم انساني و مسائل انقلابي - موفقيت بيشتري را نصيب مخاطب و حتي برنامه‌ساز مي‌كند. اما تلويزيون در اين سال‌ها به شكل تناقض‌آميزي رويكردي محافظه‌كارانه در پيش گرفته است و تلاش مي‌كند با اتكا به مهمانان تكراري و دستچين شده و سوژه‌هاي تكراري‌تر از حاشيه دوري كند و به جاي جريان‌سازي پيرامون اتفاقات مهم، برنامه‌هايي بي‌دردسر بسازد كه معلوم نيست مخاطبانش چه كسي هستند.

در ميان شبكه‌هاي تلويزيوني، برنامه‌هاي شبكه چهار فضاي بهتري را براي اين گفت‌وگو درباره علوم مختلف فراهم كرده است. برنامه‌هاي مناظره‌محور كه اتفاقا بهتر مي‌توانند مخاطب هرچند اندك اين شبكه را به رضايت بالاتري برسانند. «خيلي دور خيلي نزديك» نيز اگرچه هنوز اول راه است و مي‌تواند با كيفيت بهتري ارايه شود ولي از همين دست برنامه‌هاست.

 

برنامه‌هاي گفت‌وگومحور بس است؟

فواد صفاريان‌پور از برنامه‌سازان تلويزيوني كه سال‌هاست پروژه‌هاي مختلفي را به توليد رسانده است درباره برنامه‌هاي گفت‌وگو محور مي‌گويد: خيلي وقت‌ها در تلويزيون بحث كه به برنامه‌هاي گفت‌وگومحور مي‌رسد گفته مي‌شود كه بس است، ديگر چقدر گفت‌وگو بشنويم؟ چقدر فقط حرف زده شود؟ اما به نظرم به ساختار يك برنامه بستگي دارد كه جذاب باشد يا نه. به‌طور مثال برنامه «خيلي دور خيلي نزديك» كاري متفاوت است.

او با بيان اينكه گاهي نشاني‌هاي غلط در برنامه‌سازي باعث شده است آدرس را اشتباه برويم، توضيح مي‌دهد: در توليد و ساخت چنين برنامه‌هايي عنصر فرد مطلع مي‌تواند به شكل ايده‌آلي گفت‌وگو را پيش ببرد و اين براي يك برنامه تلويزيوني بسيار ضروري است. اين برنامه‌ها به كسي نياز دارند كه به دليل آگاهي و دانش خوب برنامه را موثر و جذاب اداره كند.

صفاريان‌پور به دكور و پروداكشن ساده برنامه خيلي دور خيلي نزديك هم اشاره مي‌كند اما اين سادگي را ضعف نمي‌داند و مي‌گويد: درست است كه اين برنامه از نظر پروداكشن و توليد فرم ساده‌اي دارد ولي حداقل مي‌توان گفت توليد استانداردي دارد و از برنامه توقع مي‌رود كه گفت‌وگو با مهمانان صاحب‌نظر از يك اقليم و فرهنگ ديگر به شكل صحيح رخ بدهد و پيام به درستي به مخاطب منتقل شود. زمان‌بندي مناسبي هم براي تماشاگر به وجود مي‌آورد كه اطلاعات و داده‌هاي مختلف را در يك بسته مناسب دريافت كند.

 

گفت‌وگوهاي سينمايي با چهره‌هاي بين‌المللي

كوروش جاهد منتقد سينما و تلويزيون است كه وجهه سينمايي برنامه برايش اهميت بيشتري دارد و با مقايسه «خيلي دور خيلي نزديك» با برنامه‌هاي سينمايي تلويزيون مي‌گويد: برنامه‌هاي عوامانه‌اي داريم كه ميان آنها با گزارش فوتبال فرقي وجود ندارد و اگر يك دانشجوي سينما بخواهد از اين برنامه‌هاي سينمايي نكته‌اي ياد بگيرد، نمي‌تواند به توفيقي دست يابد.

او حتي چالش ميان اين برنامه‌ها را هم سطحي مي‌داند و مي‌گويد: در برخي از اين برنامه‌هاي سينمايي اختلافي صوري بين دو منتقد مخالف و موافق مي‌اندازند و چالشي هم ايجاد مي‌كنند كه بار علمي ندارد.

جاهد سپس با اشاره به برنامه شهاب اسفندياري توضيح مي‌دهد: من چند قسمت از «خيلي دور خيلي نزديك» را ديده‌ام و توجهم را جلب كرد. در اين برنامه نيكولا فليبر، مايكل دودوك و ديگراني دعوت مي‌شوند كه رويكردهاي‌شان ضد جريان اصلي هاليوود و سينماي پرطمطراق امريكاست.

او ادامه مي‌دهد: مخاطب عام بيشتر از سينماي جريان اصلي امريكا حرف مي‌زند درحالي كه مخاطب خاص با سينماي برزيل، شيلي، اروپاي شرقي و خاور دور نيز آشنايي دارد ولي به‌طور عام سينمادوستان كشور ما بيشتر جريان اصلي يا «مين استريم» را دنبال مي‌كنند كه پر زرق و برق است و از هر لحاظ جذابيت دارد و مهمانان «خيلي دور خيلي نزديك» شخصيت‌هايي از اين سينماي خاص هستند.

اين منتقد سينما كيارستمي را هم برخلاف جريان اصلي هاليوود معرفي مي‌كند و مي‌گويد: فليبر مستندساز فرانسوي هم برخلاف همان رويكرد اصلي است كه به كيارستمي هم علاقه دارد. در كل در اين برنامه با بحث‌هايي عميق‌تر به سينمايي ورود مي‌كند كه به فرهنگ‌ها و خرده‌فرهنگ‌هاي كشورهاي كمتر ديده شده هم مي‌پردازد.

او نقدي هم به برخي برنامه‌هاي سينمايي تلويزيون دارد و معتقد است: برنامه‌هاي گفت‌وگومحور سينمايي از نگاه آكادميك و آموزنده خارج مي‌شوند و بيشتر نقدهاي ژورناليستي و هيجاني است.

 

نگاهي به برنامه‌هاي مشابه

در ميان برنامه‌هاي تلويزيوني كمتر برنامه‌اي داشته‌ايم كه با حضور مهمانان خارجي به بحث‌هاي جدي و عميق در حوزه‌هاي تخصصي سينمايي، فرهنگي، علوم اجتماعي و... بپردازد. برنامه «راز» با اجراي نادر طالب‌زاده از جمله اين برنامه‌هاست كه البته بيشتر فضايي ايدئولوژيك و سياسي داشته است. ميلاد دخانچي در برنامه «جيوگي» هم به گفت‌وگو با نوام چامسكي انديشمند امريكايي از طريق اسكايپ پرداخت. چامسكي در گفت‌وگوي ۳۰ دقيقه‌اي نقش دولت در جلوگيري از دست‌اندازي سرمايه‌داران و موسسات سوداگر مالي به حقوق مردم و نيز موضوعات مربوط به سياست خارجي را بررسي كرد. حقيقت اين است كه گفت‌وگو با چهره‌هاي بين‌المللي ساختار كمتر تجربه‌شده‌اي در تلويزيون است كه اگر به شكل تخصصي خود پيش رود مي‌تواند اتفاقات خوبي را هم رقم بزند.

مصطفي پورمحمدي تهيه‌كننده «خيلي دور خيلي نزديك» درباره اين تجربه‌هاي تلويزيوني مي‌گويد: من فكر مي‌كنم همه برنامه‌هايي كه در گذشته اتفاق افتاده است كارهاي خوبي بوده‌اند و ما هم رو شانه آنها سوار هستيم.

او البته به برخي گفت‌وگوهاي شتابزده در برخورد با چهره‌هاي بين‌المللي اشاره مي‌كند و مي‌گويد: جنس برخي از اين گفت‌وگوها مقداري شتابزده و ذوق زده است؛ سعي داريم حرف‌هاي سياسي خاصي را بشنويم و به دنبال تك‌جمله‌هاي طلايي مي‌گرديم.

 

تسلط اسفندياري به عنوان مجري گفت‌وگوها

وقتي با اكبر عالمي دانشيار رشته سينما تماس گرفتيم تا درباره اين برنامه نظر او را بپرسيم يادداشتي را در اختيار ما گذاشت كه از آن مشخص بود با برنامه ارتباط برقرار كرده است. عالمي در يادداشتش نوشته بود: «امسال يكي از آثار ارزشمند تلويزيوني از شبكه 4 سه‌شنبه‌شب‌ها پخش مي‌شود كه من اعتقاد دارم هميشه وقتي مجذوب يك اثر تلويزيوني مي‌شوم، بايد سايه تهيه‌كننده رادر پس آن جست‌وجو كنم. نام مصطفي پورمحمدي در پس اين اثر ديده مي‌شود. نام اين برنامه هفتگي: خيلي دور، خيلي نزديك است. اين برنامه گفت‌وگو محور ميزبان ميهمانان خارجي جشنواره‌هاي بين‌المللي است كه شهاب اسفندياري با آنان به گفت‌وگو مي‌نشيند و به زبان انگليسي گفت‌وگو مي‌كند كه گفت‌وگو‌ها با عبارات فارسي و همزمان در زير قاب تصوير حك مي‌شود. در اين برنامه مخاطب در همين نزديكي، به دورها مي‌رود. هيچ پديده‌اي بدون سابقه، نه براي فرد و نه براي ملت اتفاق نمي‌افتد. بايد آن را در گذشته جست‌وجو كرد و شهاب اسفندياري در اين سال‌ها آموخت و ذخيره كرد تا امروز به مخاطب مشكل‌پسند تلويزيون، امتحان پس بدهد. او علاوه بر تدريس كه براي معلم عاشق هميشه پربركت است، تاليفات ارزشمندي در حول محور سينماي ايران دارد.»

 

نقد غرب توسط خود غربي‌ها

يكي از رويكردهاي تلويزيون در برابر غرب اين است كه در مقابله با هر دستاوردي ايستادگي كند و بيشتر اتفاقات مهم را كوچك جلوه دهد. اين رويه گاهي به شكلي نازل و سطحي در برنامه‌هاي تلويزيوني انجام مي‌شود و با نگاهي يك‌سويه و يكجانبه‌گرايانه، غرب را به ويژه در بخش علوم انساني و هرآنچه را كه متعلق به نظريه‌پردازان علوم انساني و حتي هنر است، به نقد مي‌كشد. يكي از ويژگي‌هاي برنامه‌هايي كه با حضور چهره‌هايي از غرب توليد مي‌شوند اين است كه مخاطب با افكار و آراي فرد مورد نظر آشنايي پيدا كرده و تعامل اوليه با آنها برقرار مي‌شود. در وهله دوم خود اين افراد به نقد غرب مي‌پردازند. نقد هم به شكلي انجام مي‌شود كه مخاطب پذيرش بيشتري نسبت به آن دارد.

پورمحمدي معتقد است: هر روشنفكري نسبت به وضعيت فعلي دنيا نقد دارد و كدام هنرمندي است كه بگويد امريكا راه درستي مي‌رود؟ اين شكل نقد كردن باعث مي‌شود مهماني كه از جهان ديگر در برنامه حضور دارد احساس نكند فقط آمده است غرب را نقد كند و برود، بلكه در خلال گفت‌وگويي كه درباره مفاهيم فيلمش انجام مي‌دهد به موضوعات مهم‌تري نيز اشاره مي‌كند.


كوروش جاهد : در«خيلي دور خيلي نزديك» نيكولا فليبر، مايكل دودوك و ديگراني دعوت مي‌شوند كه رويكردهاي‌شان ضد جريان اصلي هاليوود و سينماي پرطمطراق امريكاست .

فواد صفاريان‌پور: ‌برنامه «خيلي دور خيلي نزديك» كاري متفاوت است. در توليد و ساخت چنين برنامه‌هايي عنصر فرد مطلع مي‌تواند به شكل ايده‌آلي گفت‌وگو را پيش ببرد و اين براي يك برنامه تلويزيوني بسيار ضروري است.

اكبر عالمي: خيلي دور، خيلي نزديك يكي از برنامه‌هاي ارزشمند تلويزيون است كه امسال سه‌شنبه‌شب‌ها از شبكه 4 پخش مي‌شود در اين برنامه مخاطب در همين نزديكي، به دورها مي‌رود.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون