• ۱۴۰۳ شنبه ۱ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4450 -
  • ۱۳۹۸ چهارشنبه ۶ شهريور

در چالش با سره‌نويسي و عربي‌زدايي از آثار كلاسيك

كاهش ادبيات به پديده‌اي خنثي

بهنام ناصري

 

 

تصحيح متون كلاسيك ادبي، به خودي خود موضوعي به قاعده حساس است. توفيق مصحح هم در رهن سواد و دانش او در قلمرو تاريخ زبان و ادبيات فارسي است و هم در ميزان مهارتش در حفظ مرزهاي تصحيح با تحريف و دست‌درازي به فرم و محتواي متن. بگذريم از سوءتفاهم‌هايي مسبوق به نام «سره‌نويسي» آثار قدمايي كه متاسفانه گاهي در ميان نام‌هاي آشناي ادبيات هم هواخواهان پروپا قرصي دارد. با اين وصف در اين سال‌ها شاهد انتشار آثاري بوده‌ايم كه در آنها كساني پا را از آنچه در مقام مصحح بر خود مفروض داشته، فراتر نهاده و با دستبرد به فرم و محتواي آثار، ساحت زباني آن را مخدوش كرده‌اند. فرقي هم ندارد كه پاي كدام اثر از تاريخ ادبيات فارسي در ميان باشد. مقالات شمس تبريزي باشد، تاريخ بيهقي و ... يا آنكه اين روزها اعتراض بخشي از جامعه ادبي ايران را برانگيخته: گلستان سعدي. «گلستان امروز» كتابي كه انتشارات فرهنگ مردم به تازگي منتشر كرده با رويكرد به سره‌نويسي، خواسته از اثر منثور ارزشمندي چون «گلستان سعدي»- در يك كلام- عربي‌زدايي كند و اين تمهيد را آشكارا روي جلد كتاب ذيل عنوان اصلي «گلستان امروز» به رخ خواننده كشيده است: «پيراسته از واژه‌هاي تازي». صرف‌نظر از فحواي كلام قاطبه معترضان كه عمل اين‌گونه سري‌نويسان را نوعي قوم‌گرايي تلقي مي‌كنند، آنچه كمتر در كانون توجه قرار مي‌گيرد تلقي عقب‌مانده و سراپا بي‌ربطي است كه پشت اين رويكرد نسبت به ساختار و بافتار ادبيات خلاقه به مثابه «متن» وجود دارد. نويسنده كتاب كه هدف خود را از نوشتن و انتشار آن آسان‌سازي و كمك به درك و دريافت «جان كلام» سعدي مي‌خواند، مدعي است كه توانسته آن جان كلام را از «گلستان» بيرون بكشد و به درك و دريافت خواننده فارسي‌زبان در «گلستان امروز» بسپارد. به ياد داشته باشيم آنچه از اين اهداف و مساعي درآمده در قامت اثري ملهم از گلستان سعدي ارايه نشده، بلكه در عنوان فرعي خود ادعايي را مطرح كرده از اين قرار: «گلستان سعدي/ شيخ مصلح‌الدين سعدي‌شيرازي/ پيراسته از واژه‌هاي تازي». بنابراين ما به خواندن اثر مستقلي دعوت نمي‌شويم، بلكه عنوان و مدعاي كتاب به خواندن گلستان تهي شده از عربي به نام ساده‌نويسي و در آمدن به مختصات «امروز» فرا مي‌خواندمان. تو گويي متن خلاقه ادبي چيزي هم‌رديف حرف‌هاي فلان سياستمدار يا گفت‌وگوي تلويزيوني بهمان ورزشكار غيرفارسي‌زبان باشد كه مترجم در عين وفاداري به محتواي حرف‌ها به خود مجوز انتخاب زباني همه‌فهم را در ترجمه آن بدهد. به عبارت ساده‌تر، انگار فرم اثر ادبي خلاقه، خواه شعر، قصه يا هر صورت ديگري از نوشتار ادبي از زبان و بيان و ساختار آن قابل تفكيك است. از منظر ادبي، اساسي‌ترين چالشي كه به كتاب «گلستان امروز» وارد است، اشتباه بنيادين نويسنده در مورد ساختار و عناصر برسازنده متن است. چشم او به تمامي به روي پيوند گسست‌ناپذير زبان و محتواي اثر ادبي بسته است. او متعلق به تلقي بعيدي از ماهيت متن ادبي است كه در آن ابزار و محمل بيان از آنچه مورد بيان قرار مي‌گيرد، قابل‌ تفكيك است. تلقي كاذبي كه در آن، كلمه و بار آوايي و پشتوانه تاريخي‌اش كه برسازنده اتمسفر جاري در متن است، ناديده انگاشته مي‌شود. نتيجه آنكه جسارت جاهلانه نويسنده «قصاب» سعدي را در وجهي مضحك به «گوشت‌‎فروش» و آغاز درخشان كتاب را از «منت خداي را عزوجل» به عبارت خنثايي چون «سپاس خداي را گرامي و شكوهمند» فرو‌ مي‌كاهد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون