• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۶ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4460 -
  • ۱۳۹۸ چهارشنبه ۲۰ شهريور

چند نكته درباره زيديه و ميراث ايراني/ يمني آنان

برگي از خردورزي تشيع

حسن انصاري*

اشاره: در ميان معارف و دانش‎هاي موسوم به «علوم انساني» اعم از فلسفه، جامعه‎شناسي، اقتصاد، سياست، روانشناسي و ... تاريخ بيش از بقيه در معرض سوءتفاهم، سوءبرداشت، تحريف، گزينش و خوانش غلط قرار مي‎گيرد، خواه اين قرائت‎هاي غيرعلمي و غيرانتقادي تعمدا و با انگيزه‎هاي آگاهانه صورت بگيرد و خواه از سر ناآشنايي يا به منابع تاريخي يا ناآگاهي نسبت به رويكردهاي عالمانه و نظري دقيق اتفاق بيفتد. علت عمده و آشكار اين امر نيز آن است كه انسان اساسا موجودي تاريخي است و حيات او در بستر زمان معنادار مي‎شود. همه انسان‎ها در مقياس‎هاي فردي و جمعي هر لحظه براي خود روايت‎هايي تاريخي بر مي‌سازند و با اين روايت‎ها حيات خود، خواست‎ها و احساسات‌شان را معنادار و فعاليت‎ها و كنش‎هاي خود را توجيه مي‌كنند. فراسوي اين نگرش‎هاي سوگيرانه به تاريخ، اما نگاه علمي و انتقادي به آن قرار دارد، رويكردي كه مي‎كوشد تا سر حد امكان نقش انگيزش‎ها، احساسات، عواطف و نيات و مقاصد را كنار بگذارد و در مراجعه به تاريخ به «فكت»ها و منابع دست اول رجوع كند، ضمن آنكه مورخ انتقادي در ارايه روايتش از تاريخ، به وضوح و تا جايي كه براي يك انسان ممكن است، به موقعيت و موضع خويش آگاه است و جهت و سوگيري خود به واقعيت تاريخي را براي خواننده‌اش نيز آشكار مي‌كند. تاريخ اسلام و مذاهب آن در سرزمين‌هاي اسلامي، به ويژه در روزگار ما يكي از مناقشه‎برانگيزترين مباحث نه فقط ميان محققان و پژوهشگران كه در ميان عموم جامعه شده است و به اين مناسبت بسيار شاهديم كه آگاهانه يا ناآگاهانه روايت‌هايي سوگيرانه، گزينشي و غلط با اهداف سياسي يا اجتماعي يا اقتصادي از آن صورت مي‌گيرد. براي پرهيز از اين نگاه‎هاي غيرعلمي و نزديك شدن به حقيقت تاريخي، چاره‎اي جز مراجعه به متخصصان تاريخ اسلام و منابع دست اول و علمي نيست. سرزمين يمن در جنوب شبه جزيره عربستان يكي از قديمي‎ترين و مهم‎ترين مناطق اسلامي است كه در سال‌هاي اخير درگير منازعات و درگيري‎هاي تلخ و فاجعه‎بار سياسي شده است. همين امر بر روايت‌هاي تاريخي از مذاهب اسلامي در اين كشور نيز تاثير گذاشته و بسياري را به واكنش‎هاي ناصواب و نادقيق فراخوانده است. در جستار پيش‌رو، پروفسور حسن انصاري، پژوهشگر و مدرس مطالعات تاريخ در يادداشتي عالمانه و دقيق به بررسي زيديه در يمن و ميراث ايراني آن پرداخته است. دكتر انصاري عضو شوراي علمي دايره‌المعارف بزرگ اسلامي و نيز عضو بلندمدت هيات علمي موسسه مطالعات عالي پرينستون است و تاكنون آثاري از او چون «تشيع امامي در بستر تحول»، «جستارهاي تاريخي درباره تشيع»، «بررسي‌هاي تاريخي ديگر در حوزه اسلام و تشيع» و «ميان كلام و فلسفه» در ايران منتشر شده است. دكتر انصاري در اين مقاله كوشيده عينك‎هاي كبود در بررسي جايگاه زيديه در يمن را كنار بگذارد و با مراجعه به منابع دست اول، پرده از واقعيت ميراث تشيع ايراني در يمن بردارد.

يمن بعد از اسلام سهم مهمي در فرهنگ و تمدن اسلامي داشته و دارد. بسياري از صحابه و تابعين و علماي صدر اول از مفسران و فقيهان و محدثان از يمن بوده‌اند. در يمن البته مذاهب مختلف فقهي و كلامي همواره حضور داشته، از مذهب شافعي كه هم اينك نيز در جنوب يمن مذهب فقهي غالب است تا مكتب اشعري. با اين وصف فرهنگ مذهبي و فكري و تمدني يمن را بايد در زيديه يمن جست‌وجو كرد. دولتي كه الهادي الي الحق يحيي بن الحسين در يمن پايه‌گذاري كرد بيش از هزار سال دوام آورد، گاه در كل يمن و گاه در صنعا يا برخي نقاط ديگر يمن. بعد از آنكه عثماني‌ها يمن را تصرف كردند اتحاد دوباره يمن مرهون زيدي‌ها بود. زيديه تنها يك مكتب فقهي و مذهبي نيست. زيديه بستر تشيع در يمن است و فرهنگ شيعي يمن سابقه‌اش حتي از دولت زيدي هم بيشتر است. زيديه يك مكتب فكري و فرهنگي است، فرهنگي شيعي و تفكري بر پايه خردگرايي معتزلي و شيعي. عمده فرهنگ مكتوب يمن بعد از اسلام مرهون علماي زيدي آنجاست. اصلا يمن را نمي‌توان بدون اين فرهنگ شناخت. مدارس، آموزشگاه‌ها، سنت‌هاي آموزشي، ادبيات مكتوب و شفاهي و فرهنگ عمومي يمن يا از زيديه است يا متاثر از زيديه است. حتي شافعيان يمن هم از زيديه تاثير گرفته‌اند. بخشي مهم از فرهنگ شافعي در يمن و جنوب آن مرهون علماي سادات و اشراف است كه با فرهنگ شيعي و صوفيانه پيوند خورده. اسماعيليان در يمن هم كه معلوم است شيعي‌اند و بخشي از فرهنگ اين كشورند. عربستان‌سعودي و وهابيت همواره در دوران كوتاه شكل‌گيري هويت سياسي دولت نوپاي سعودي مخالف اين وضع در يمن بوده و دست‌كم از نظر فرهنگي نمي‌تواند فرهنگ شيعي و معتزلي يمن كه بن‌مايه‌اش با وهابيت و تفكر سلفي‌گري و غيرمعتزلي مخالف است را تحمل كند. گاه البته در دهه‌هاي مياني سده بيستم عربستان از دولت امامت در يمن به دلايل سياسي گذرا حمايت مي‌كرد اما همه همت فرهنگي و فكري خود را هميشه براي رد و سركوب و پايان دادن به تفكر شيعي و معتزلي زيدي در يمن مصروف داشته است. در همين جنگ كنوني عليه يمن شاهديم كه چگونه فرهنگ و ميراث فرهنگي و كتابخانه‌ها و آثار باستاني و قديم يمن حاقدانه ويران شد. قبل از اين جنگ، سعودي‌ها با تجهيز و سرمايه‌گذاري در يمن و حتي در شهر صعده تلاش مي‌كردند تفكر سلفي خردسوز خود را جاي تفكر معتزلي و زيدي شيعي تبليغ كنند. صدها كتاب عليه زيديه منتشر مي‌كردند و مدارسي در شيعي‌ترين نقاط يمن براي تبليغ سلفي‌گري و وهابيت برپا كردند و داعيه‌ها و مبلغان آنها فرهنگ طائفه‌گري و تفرقه‌برانگيزي مذهبي و تكفيري و تفسيقي و ضد‌شيعي خود را از طرق مختلف در يمن پمپاژ مي‌كردند. عربستان چه بخواهد و چه نخواهد يمن با فرهنگ زيدي و ميراث معتزلي و شيعي و زيدي خود شناخته شده است. هزار سال تاريخ و فرهنگ اين كشور را نمي‌توان با تخريب و كشتار پايان داد يا ناديده گرفت. سلفي‌گري راهي به سرزمين اعتزال و تشيع ندارد.

يمن، زيديه و وهابيت

زمينه توجه به ميراث حديثي اهل سنت و عقايد حديث‌گرايانه در ميان زيديه يمن به‌طور خاص به محمد بن ابراهيم الوزير از علماي اوايل سده نهم قمري بازمي‌گردد. او با وجود آنكه در عقايد و فقه بر مذهب زيدي بود اما تلاشش بر اين بود كه گرايش كلامي معتزلي‌گراي زيديان را به چالش بكشد و در مقابل اهميت حديث و عقايد محافظه‌كارانه غير‌متكلمانه را جانشين آن كند. كتاب العواصم والقواصم او اصلا بر همين مبنا نوشته شده. درباره او كارهاي زيادي صورت گرفته است. در سده بيستم سلفيان سني تلاش كردند از محمد بن ابراهيم الوزير تصويري سلفي سني‌گرا ارايه دهند كه البته سخني است گزاف. ابن الوزير همچنان بر مباني اعتقادي شيعي خود بود منتها فرقش با ديگران اين بود كه از يك سنتي در ميان زيديه حمايت مي‌كرد كه با سنت اصلي كه كساني مانند المنصور بالله عبد‌الله بن حمزه نماينده آن بودند مخالفت داشت. تلاش او اين بود كه به نوعي زيديه قديم كوفه را احيا كند. بعدها در ميان زيديه آنچه ابن الوزير بنا نهاد موجب شد تمايل به اجتهاد و عقيده حديث محور و آن هم با عنايت به مجاميع حديثي سني بيشتر شود. منتها همواره اين گرايش با مقاومت بدنه اصلي زيديه همراه بود. يكي از دلايلي كه موجب تقويت اين گروه مي‌شد مخالفت روزافزون شماري از زيديه با گرايشات معتزلي يا شيعي به تعبير آنان جارودي بود كه زمينه را براي گرايش به حديث سني و اجتهاد حديث‌محور را در آنان بيشتر مي‌كرد. اين مخالفان عموما انگيزه‌هاي سياسي هم داشتند، چراكه اين گرايش در بسياري از موارد انگيزه‌اي بود براي مخالفت با خط امامت در دوران قاسمي يمن و بعد از آن. مثلا در حالي كه المنصور بالله عبد‌الله بن حمزه در مواجهه با مطرفيه از حربه تكفير استفاده مي‌كرد مخالفان او در سده‌هاي بعدي تكفير را شيوه‌اي معتزلي مي‌دانستند و به تقليد از محمد بن ابراهيم الوزير معتقد بودند كه با مراجعه به حديث و سنت حديثي مي‌توان هم تشيع حسن را محفوظ داشت و هم گرفتار نزاع‌هاي كلامي بي‌حاصل نشد. با همه اين اوصاف همچنان خطوط كلي تشيع زيدي حتي در ميان اين گروه محفوظ بود. تاثير‌پذيري محمد بن اسماعيل الامير و حتي شوكاني از جريان حديث‌گراي سني در حد همين بود. راهي براي باز كردن اجتهاد حديث‌محور و خارج شدن از سيطره فقهي امامان متقدم زيدي كه عملا توسعه فقه زيدي را قرن‌ها بود با مانع روبه‌رو مي‌كرد. البته در خود فقه زيدي از قديم مقدمات تاثير‌پذيري از فقه و حديث اهل سنت فراهم بود و حتي امامان متقدم زيدي هم تاثيرات فقه سني و خاصتا حنفي و توجه به آراي آنان را از نظر دور نمي‌داشتند، بنابراين بروز سني‌گرايي در ميان زيديه يمن امر پيچيده‌اي نبود. با اين وصف گرايشات كساني مانند شوكاني در سده سيزدهم به اهل سنت و حديث‌گرايي آنان و دوري از فقه و كلام زيدي را نبايد تنها در چارچوب طبيعي آن جست و تفسير كرد. انگيزه‌هاي سياسي و تحولات قدرت در اين چرخش تاثيري تمام داشت. در مقابل هم حجم مخالفت با او در ميان زيديه چندان قوي بود كه عملا شوكاني را از نگاه مخالفان خارج از مشروعيت مذهبي زيديه قرار مي‌داد. در سده چهاردهم مخالفت‌ها با دولت امامت در يمن ابعاد تازه و البته منطقه‌اي پيدا كرد و در اين ميان مخالفت با امام يحيي در ميان گروهي از زيديه به مخالفت با بسياري از مباني مذهبي و سنتي زيديه انجاميد. اينجا جاي بحث درباره اين موضوع نيست اما همين مقدار بايد گفت كه اهدافي سياسي در ميان بود تا پس از سقوط دولت امامت جناح فكري اتباع شوكاني در درون مذهب زيدي يمن مورد تقويت سياسي قرار گيرد و برعكس سنت كهن زيدي كه آنان را بستر اصلي حمايت از دولت امام يحيي و اخلافش مي‌دانستند، تضعيف شود. بسياري از بحران‌هاي يمن در چند دهه گذشته ريشه‌اش به همين دخالت حكومت در امر مذهب زيدي برمي‌گردد. در دو، سه دهه اخير عملا تلاش شد كه سلفي‌گري وهابي با سنگر گرفتن پشت رجالي همچون شوكاني در يمن تقويت شود و جاي مذهب زيدي را بگيرد. اين در حالي است كه شوكاني درست است كه گرايش به حديث و اجتهاد حديث‌محور سني داشت اما در مجموع همچنان معتقد به مذهب زيدي در معناي عام آن بود.

او سلفي به معناي سلفي‌گري وهابي نبود. در حقيقت وهابيت در چند دهه اخير تلاش داشت و دارد از او به عنوان يك سلفي متمايل به وهابيت بهره‌برداري كند. وانگهي شوكاني و اتباع او ازسوي بدنه اصلي زيديه هيچ‌گاه مورد قبول قرار نگرفت و افكارش موردپسند نبود، بنابراين سلفي‌گري هيچ‌گاه در ميان زيديه يمن مقبول قرار نگرفت. آنچه بود و شماري از زيديه يمن آن را مورد توجه قرار مي‌دادند گرايشي بود كه زيديه را از نظر مذهبي آماده مي‌كرد تا گشايش بيشتري نسبت به اهل سنت (و نه سلفيان) داشته باشند. اينجا بود كه در مقام پلميك سخن از زيديه جارودي و غير‌جارودي باز در ادبيات زيديان يمن رونق تازه‌اي يافت و عده‌اي از زيديان مابقي را به جارودي بودن متهم مي‌كردند و مي‌كنند. چنانكه گفتم اين مساله بيش از آنكه مشكلي مذهبي يا فقهي باشد بحثي سياسي است كه در سده بيستم دوباره در ميان زيديه سر باز كرد.

ميراث خردگراي زيديه از ايران تا يمن

در نيمه سده ششم قمري، مدارس و آموزشكده‌هاي زيديان ري محيط كاملا مناسبي براي تعليم آموزش‌هاي معتزليان بهشمي بود. يكي از مهم‌ترين كساني كه در تعليم و تبليغ آراي معتزلي بهشمي و عقايد زيدي در ري در نيمه سده ششم قمري نقشي مهم ايفا كرد و خاندان فرزادي هم با او ارتباطي گسترده داشتند، دانشمندي است به نام احمد بن ابي الحسن الكني، عالمي زيدي مذهب و ساكن ري كه به‌ويژه به دليل سهم او در انتقال تفكر معتزلي و بهشمي به يمن در اين زمان بسيار حائز اهميت است. در زمان او، علاوه بر ري، چند مركز ديگر نيز سهم مهمي در كلام معتزلي ايفا مي‌كردند: در نيشابور و بخش‌هاي ديگري از خراسان متكلمان معتزلي بهشمي فعال بودند. در نيشابور به‌ويژه در نيمه دوم سده پنجم مهم‌ترين نماينده كلام معتزلي بهشمي الحاكم ابن كرامه الجشمي بود كه از شاگردان قاضي عبدالجبار بهره برده بود. پس از مرگ قاضي عبدالجبار برخي شاگردان او در نيشابور و شهرهاي ديگر خراسان مستقر شده بودند و حاكم جشمي بدون آنكه مستقيما از دانشمندان ري علم كلام را فرا گرفته باشد، از شاگرداني كه پيش‌تر در اين شهر آموزش ديده بودند، كلام معتزلي را فرا گرفت. مهم‌ترين كتاب‌هاي او در كلام معتزلي همچون شرح
عيون المسائل هنوز منتشر نشده‌اند. در اين كتاب جشمي به‌ويژه به تمايزهاي ابو علي و ابو هاشم جبايي و نظرات قاضي عبدالجبار و ابو رشيد در حل منازعات اين دو و نيز منازعات ميان دو مكتب بغدادي و بصري توجه نشان داده است. كتاب او همان‌طور كه خواهيم گفت، بعدها در يمن جزو يكي از مهم‌ترين و متداول‌ترين متون كلامي مكتب بهشمي قرار گرفت. در شمال ايران و در ميان زيديان ديلم و طبرستان هم كتاب‌ها و تعاليم معتزلي در دو سده پنجم و ششم قمري مورد توجه زيديان بودند. در حالي كه ميان دو سنت آموزشي كلام معتزلي در ري و شمال ايران، ارتباطي تنگاتنگ وجود داشت، اما به نظر مي‌رسد كه زيديان سده ششم ارتباط زيادي با معتزليان خراسان و به‌ويژه نيشابور نداشتند. دليل اين امر اين بود كه در نيشابور، عمدتا معتزليان دو سده پنجم و ششم از ميان حنفيان بودند؛ گرچه زيديان نيز فعالانه حضور داشتند. در كنار سه مركز ياد شده، دست آخر بايد از مكتب خوارزم ياد كنيم كه دست‌كم از اواخر سده پنجم تبديل به مركزي براي فعاليت مكتب ابوالحسين بصري شد و مخالفان بهشميان در آنجا عمدتا فعال بودند. مهم‌ترين نماينده اين مكتب در اين دوره محمود الملاحمي الخوارزمي، نويسنده كتاب‌هاي المعتمد و الفائق است كه به تفصيل در اين كتاب‌ها و در ديگر آثارش آراي ابوالحسين را در برابر آراي بهشميان قرار مي‌دهد و آراي بهشميان را رد مي‌كند. ملاحمي متعلق به نسلي پس از نسل جشمي بوده است و با وجود آنكه دلايلي در دست است كه او بي‌ترديد جشمي را مي‌شناخته است، اما هيچ‌گاه از او در كتاب‌هايش نامي نمي‌برد و نقلي نمي‌كند. در كتاب‌هايي كه از مكتب ري نيز باقي مانده است، اشاره‌اي به ملاحمي ديده نمي‌شود. البته نويسندگان مكاتب بهشمي در ري، شمال ايران و نيشابور همگي به خوبي ابوالحسين بصري را مي‌شناخته‌اند، اما نظري مثبت به او نداشته‌اند و به همين دليل با يكي، دو استثناء تقريبا به او اشاره‌اي نمي‌كنند. حاكم جشمي نيز كه هيچ‌گاه به آراي او در كتاب‌هايش توجهي ندارد و از آن ياد نمي‌كند، تنها در شرح حال كوتاهي از او، او را به سختي نكوهش مي‌كند. به هر حال به نظر مي‌رسد كه هر يك از سه مكتب ري، خراسان و خوارزم هر يك مستقل از هم عمل مي‌كرده‌اند.

اما از ديگر سو، در اوايل سده پنجم قمري به دليل تحولاتي كه در تفكرات زيديان يمن فراهم شد، زمينه‌اي ايجاد گرديد تا زيديان يمن نسبت به تفكرات كلامي معتزلي بهشمي متمايل شوند. اين امر به‌ويژه در پي منازعه ميان امام زيدي يمن، المتوكل احمد بن سليمان و زيديان مطرفي زمينه‌سازي شد. مطرفيان زيدياني بودند كه باوجود آنكه دعوي تبعيت از سنت امامان زيدي كهن همچون قاسم رسي و الهادي الي الحق را مي‌كردند، اما عقايد فلسفي تازه‌اي را ابراز مي‌داشتند كه در نظر امامان زيدي سده ششم قمري، «بدعت» به حساب مي‌آمد و نوعي طبيعت‌گرايي تلقي مي‌شد. امامان زيدي براي مبارزه با تفكر كلامي مطرفيان، به سمت مكتب كلامي بهشمي گرايش پيدا كردند و انديشه‌هاي شاگردان زيدي ابوعبدالله بصري و قاضي عبدالجبار را كه محصولات مكتب ري بود، پذيرا شدند. به‌ويژه به دليل سفر يكي از زيديان خراساني كه با محصولات دو مكتب ري و نيشابور آشنا بود، يعني زيد بن الحسن بن علي البيهقي البروقني به يمن در سال ۵۴۱ ق و اقامت و تدريس او در شهر صعده، زيديان يمن با آثار زيديان و معتزليان مكتب بهشمي ري و خراسان آشنايي يافتند. پس از آن يكي از دانشمندان زيدي يمن كه خود از شاگردان بيهقي بود، به نام قاضي جعفر ابن عبدالسلام سفري به ري كرد و در آنجا از محضر احمد بن ابي الحسن الكني كه پيشواي زيديان شهر بود، بهره علمي برد. مهم‌ترين تلاش او اين بود كه با انديشه‌هاي زيديان بهشمي و آثار معتزليان ري آشنايي يابد. در اين راستا او در اقدامي تاريخي شمار زيادي از آثار معتزلي و زيدي را در بازگشتش به يمن همراه كرد. اين كتاب‌ها در يمن به‌ويژه به همت امام زيدي المنصور بالله عبدالله بن حمزه و حلقه‌اي از شاگردان او رونويسي شدند. قاضي جعفر در يمن خود به تدوين كتاب‌هاي تازه‌اي در علم كلام پرداخت و شاگرداني تربيت كرد. مهم‌ترين شاگرد او كه سهمي بسيار مهم در گسترش و توسعه مباحث كلامي مكتب بهشمي در يمن در سده ششم قمري داشته است، دانشمندي است به نام ابو محمد الحسن بن محمد الرصاص كه جز يك اثر كوتاه از او، تاكنون هيچ‌يك از آثار او منتشر نشده است. رصاص كوشيد تا براساس نوشته‌هاي معتزليان بهشمي ري و نيشابور، به تبيين دقيق آموزه‌هاي مكتب بهشمي بپردازد و تحرير تازه‌اي از استدلالات كلامي در برابر مخالفان بهشميان ارايه دهد. قاضي جعفر و شاگردانش و از جمله رصاص تابع مكتب بهشمي بودند. اين امر به دليل آن بود كه البيهقي البروقني و قاضي جعفر تنها با مكتب بهشمي آشنايي داشتند و مكاتب ري و نيشابور كه اين دو تن با آن دو مكتب آشنايي يافتند، با مكتب خوارزم ارتباطي نداشتند. آثاري كه وسيله اين دو دانشمند به يمن منتقل شد، آثار مكتب نيشابور و به طور خاص كتاب‌هاي حاكم جشمي بود و همچنين كتاب‌هاي متكلمان معتزلي و زيدي ري. در ميان كتاب‌هاي مكتب ري، علاوه بر چند كتاب از قاضي عبدالجبار و از جمله كتاب المغني، كتاب‌هاي ابو رشيد نيشابوري، ابن متويه و آثار زيديان بهشمي را بايد نام برد كه به يمن رسيدند. از كتاب‌هاي پيش از عصر قاضي عبدالجبار، كمتر كتابي بوده است كه به يمن رسيده باشد. اين امر به اين دليل بود كه عمده اين آثار به تدريج پس از مرگ قاضي عبدالجبار از ميان رفته بودند (يكي از دلايل آن از ميان رفتن آثار معتزلي در حمله محمود غزنوي به ري در سال ۴۲۰ ق بوده است). در مورد متكلمان كهن از دو مكتب بغدادي و بصري تقريبا با چند استثنا هيچ كتابي باقي نمانده است و تنها به واسطه كتاب‌هاي مكتب ري و ازجمله آثار قاضي عبدالجبار يا آثاري كه از او نقل مي‌كنند (نمونه مهم كتاب‌هاي حاكم جشمي) است كه ما مي‌توانيم با آراي متكلمان كهن معتزلي آشنايي يابيم (البته متكلمان اشعري و كتاب‌هاي عقايد نگاري هم به آراي معتزليان كهن اشاره دارند). كوتاه‌مدتي پس از انتقال بخشي از كتاب‌هاي معتزلي ري به يمن، مابقي آنها آنچه در ري يا خراسان باقي مانده بود، تقريبا به‌طور كامل در حوادث بعدي و از جمله در حمله مغولان از ميان رفت (مگر تعدادي از كتاب‌هاي معتزلي كه در عراق از پيش‌تر موجود بود و مورد استفاده كساني مانند ابن طاووس و ابن ابي الحديد قرار گرفته است). ظاهرا چنانكه گذشت، در زمان قاضي جعفر (د. ۵۷۳ ق) هيچ‌يك از كتاب‌هاي مكتب ابوالحسين بصري و ملاحمي كه زيديان از آن به مكتب حسينيه يا ملاحميه تعبير مي‌كنند به يمن نرسيد. اما بعد از مرگ او، حتي اندكي بعد و در زمان شاگردش الرصاص كه البته 11 سالي پس از استادش درگذشت (در سال ۵۸۴ ق) و به‌تدريج بنا بر گزارش‌هايي كه دراختيار داريم، برخي كتاب‌هاي ملاحمي و نوشته‌هايي محدود از ابوالحسين بصري به يمن راه يافتند. الرصاص خود به شكل بسيار محدودي به آراي كلامي ابوالحسين البصري و محمود الملاحمي در برخي كتاب‌هايش اشاره دارد. به هر حال بعد از اين دوره زيديان يمن با انديشه‌هاي مكتب ابو‌الحسين بصري آشنا شدند و برخي نسبت به آن واكنش منفي و برخي واكنشي كاملا مثبت نشان دادند و حتي مكتب بهشمي را فرو گذاردند و تابع آراي ملاحميان شدند. برخي نيز موضعي بينابين اتخاذ كردند.

در ميان زيديه يمن، در ميان كتاب‌هاي معتزلي پيش از يمن، بيش از هر كتابي ديگر، كتاب تعليق شرح اصول الخمسه مانكديم شهرت و تداول داشته است و اين مساله از وفور نسخه‌هاي خطي اين كتاب كاملا پيداست. كتاب‌هاي حاكم جشمي هم به اندازه زيادي مورد تداول بوده است؛ به‌ويژه كتاب العيون و شرح آن. در كنار اينها بايد كتاب التذكره ابن متويه را هم نام برد. البته كتاب‌هاي ديگري را هم مي‌توان به اين فهرست افزود، اما بيشترين تداول از آن همين كتاب‌ها بوده است. برخي كتاب‌هاي ديگر مانند كتاب المغني قاضي عبدالجبار از تداول كمتري در ميان نويسندگان يمني زيدي برخوردار بوده و نسخه‌هاي آن هم گويا محدود بوده و بيشتر متعلق به كتابخانه‌هاي اصلي امامان بوده و در دسترس عموم نبوده است. البته تعداد كتاب‌هاي معتزلي حتي كتاب‌هاي مكتب ري در يمن چندان زياد نبود و بيشتر كتاب‌ها به يمن منتقل نشد. علت آن هم چنان‌كه پيش‌تر اشاره شد، محتملا بايد حمله محمود غزنوي به ري و از ميان رفتن برخي كتابخانه‌ها باشد. به‌تدريج با تاليف كتاب‌هاي كلامي معتزلي از سوي زيديان در يمن، اين دست كتاب‌ها همانند آثار قاضي جعفر و شاگردش حسن بن محمد الرصاص و فرزند او احمد الرصاص و حميد المحلي و عبدالله بن زيد العنسي و ديگران نيز در كنار آثار معتزلي كهن‌تر مكتب ري و خوارزم مورد بهره‌برداري زيديان يمن و تدريس و آموزش و شرح‌نويسي آنان قرار مي‌گرفت. امامان زيدي بهشمي مذهب از فضاي آموزشي و محيط مناسب براي مطالعات كلامي كه پيش‌تر وسيله زيديان مطرفي در مناطق مختلف (موسوم به «هجره»‌ها) فراهم شده بود، بهره گرفتند و با از ميان بردن نفوذ مطرفيان، خود جانشين آنان شدند و كلام معتزلي را از همان پايگاه‌هاي آموزشي ترويج كردند.

* عضو شوراي علمي دايره‌المعارف بزرگ اسلامي و نيز عضو بلندمدت هيات علمي
موسسه مطالعات عالي پرينستون


زيديه يك مكتب فكري و فرهنگي است، فرهنگي شيعي و تفكري بر پايه خردگرايي معتزلي و شيعي. عمده فرهنگ مكتوب يمن بعد از اسلام مرهون علماي زيدي آنجاست. اصلا يمن را نمي‌توان بدون اين فرهنگ شناخت. مدارس، آموزشگاه‌ها، سنت‌هاي آموزشي، ادبيات مكتوب و شفاهي و فرهنگ عمومي يمن يا از زيديه است يا متاثر از زيديه است. حتي شافعيان يمن هم از زيديه تاثير گرفته‌اند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون