گروه انديشه
اشاره: خودكشي به هر شكل و با هر عنوان البته ازسوي قاطبه فرهنگها، نظامهاي اخلاقي، جوامع و اديان امري مذموم و ناپسند شمرده شده است و دين اسلام آن را گناهي كبيره و نابخشودني خوانده است. از ميان فلاسفه نيز بزرگاني چون آگوستينونس، آكويناس، كانت و جان استوارت ميل عليه خودكشي استدلال كردهاند و آن را از نظر اخلاقي و عقلي نادرست شمردهاند. با اين همه اين يك واقعيت تلخ و تاريك است كه بعضي انسانها خودكشي ميكنند و خودخواسته به زندگي خود پايان ميبخشند. متاسفانه آمار خودكشي در جوامع مدرن و به بيان برخي محققان و پژوهشگران به همين دليل، يعني به علت بسط و گسترش انديشه مدرن، افزايش يافته است. اينجاست كه بايد فراسوي بايدها و نبايدهاي اخلاقي و ارزشگذارانه به دنبال علل و عواملي گشت كه انسانها را به اين نقطه دردناك سوق ميدهد. به عبارت ديگر در وهله اول به نظر ميآيد كه خودكشي پديدهاي فردي و ناشي از انتخابهاي فردي است، اما پژوهشهاي متفكران معاصر نشان داده كه از قضا اين علل و عوامل اجتماعي و تغيير و تحولات كلان است كه موجب ازدياد اين پديده شوم در جامعه ميشود، در ميان انديشمندان علوم اجتماعي، اميل دوركيم، فيلسوف اجتماعي فرانسوي بيش و پيش از بقيه در اين زمينه تحقيق كرده است. دهم سپتامبر، روز جهاني پيشگيري از خودكشي است. در يادداشت پيش رو نويسنده به بررسي برخي ابعاد اجتماعي اين پديده پرداخته و ديدگاههاي دوركيم و برخي متفكران معاصر در اين زمينه را مورد نقد و ارزيابي قرار ميدهد.
پيشگيري از خودكشي
خودكشي با تركيب عوامل بيولوژيكي، روانشناختي، اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي شكل ميگيرد. روانشناسان هنگام تلاش براي توضيح خودكشي، بر عوامل سطح فردي تأكيد ميكنند مانند سابقه بيماري رواني يا سوء مصرف مواد. جامعهشناسان نيز به جنبههاي مهم اجتماعي خودكشي با تمركز بر پويايي خودكشي در سطح كلان ساختارها توجه دارند.
روز جهاني پيشگيري از خودكشي فرصتي براي ارتقاء آگاهي جامعه از پديده خودكشي و ارايه ابتكارات و انديشههاي جديد براي جلوگيري از مرگومير قابل پيشگيري هزاران نفر در سراسر جهان است. از اين رو توجه و حمايت دولت، جامعه مدني، رسانهها همراه با آموزش و ارايه اطلاعات مربوط به روند خودكشي، بيشك عملكردها و راهكارهاي پيشگيري از خودكشي را بهبود خواهد بخشيد چرا كه اطلاعات در مورد روند و عوامل خودكشي ميتواند براي برنامهريزي يك استراتژي پاسخ به خودكشي مفيد باشد. اين حمايتها باعث افزايش تفاوت در ارتقاء آگاهي و ترغيب گفتوگوها خواهد شد. دادههاي مربوط به خودكشي نيز بينش درستي در مورد تأثير زمينههاي فرهنگي و ساختارهاي كلان اجتماعي بر ميزان خودكشي ارايه ميدهد، اما از آنجايي كه ميزان بالاي خودكشي غالبا به عنوان سندي مبني بر عدم موفقيت اجتماعي يا فقدان خوشبختي اجتماعي معرفي ميشود و به تعبيري، خودكشي پيامد نهايي نااميدي است و نشانگر نقطهاي است كه زندگي آنقدر بد پيش ميرود كه ميتوان گفت، اثبات شكست اجتماعي است.
خودكشي از نظر دوركيم
از نظر دوركيم نيز خودكشي نمونه بارز قطع ارتباط روابط بين افراد و جامعهاي كه در آن زندگي ميكنند عنوان ميشود لذا بعضي از كشورها از ارايه آمار دقيق خودكشي اجتناب ميكنند. آراي دوركيم در كتاب خودكشي (دوركيم، 1897) در مورد پديده خودكشي هنوز يكي از مباني جامعهشناسي تجربي است و مطالعات مقطعي و طولي متعددي نيز طي دهههاي گذشته از آراي دوركيم حمايت ميكنند كه انسجام اجتماعي به همراه تركيب مذهبي و جمعيتي (خانواده و ازدواج) و شرايط اقتصادي با ميزان خودكشي داراي همبستگي است.
نسبت جنگ و خودكشي از نظر دوركيم
دوركيم در مورد پديده جنگ معتقد بود كه جنگ خودكشي را كاهش ميدهد. وي استدلال ميكرد كه جنگها با ايجاد احساسات جمعي، تحريك روحيه ميهنپرستي، ايمان ملي و غيره باعث ادغام و انسجام قويتر جامعه ميشود (2002، 166) زيرا اعضاي گروه، گرد هم ميآيند تا از منافع جمعي در برابر يك مهاجم بيگانه دفاع كنند، اما زماني كه جنگ متوقف ميشود يعني در زمان صلح با ايجاد يك خلأ انسجام اجتماعي، خودكشي افزايش مييابد. دوركيم باور دارد در شرايط پس از جنگ (يعني زمان صلح)، در جامعه نظم يافته جديد، افراد بيشتر تمايل به دروني شدن پرخاشگري و سرخوردگي داشته كه از اين رو، خودكشي افزايش مييابد.
جنگ، بخشي از زندگي سياسي
دوركيم جنگ را بخشي از زندگي سياسي ميدانست كه همراه با دين و زندگي خانوادگي به عنوان سه حوزه براي التيا م و تقويت انسجام اجتماعي، يكپارچگي و اتحاد عناصر مختلف اجتماع كار كرد دارند. وي معتقد بود كه نهاد دين و نهاد خانواده و پديده جنگ هر سه شرايط خشونت دروني (حودكشي) را تقليل داده و خشونت بيروني را افزايش خواهند داد. وليكن مطالعات جديدپيرامون جنگ و خودكشي پيچيدگيهاي جامعه شناختي خود كشي را آشكار نمودهاند به شكلي كه يافتههاي اين مطالعات بخشي از آراي خودكشي در زمان صلح دوركيم را به چالش ميكشد.
تاثير صلح بر روند خودكشي
تاثير صلح بر روند خودكشي از اينگونه مطالعات جديد است كه با رويكردي انتقادي به ارزيابي آراي دوركيم در مورد خودكشي در زمان صلح ميپردازد زيرا آراي دوركيم در مورد اينكه جنگ ميزان خودكشي را كاهش ميدهد و در زمان صلح با ايجاد يك خلأ انسجام اجتماعي خودكشي افزايش مييابد، اين ايده فرهنگ صلح را كه جامعه صلحآميزتر، منسجمتر است را زير سوال ميبرد.
يافتههاي مطالعات پيرامون «تاثير جنگ بر ميزان خودكشي» در كشور فرانسه و مطالعات جديد «روند خودكشي در زمان صلح» در ايرلند شمالي اين تحليل را تاييد ميكنند. سيوبان اونيل استاد علوم بهداشت روان، دانشكده اولستر با يافتههاي مطالعات خود ثابت كرد كه بين رفتار خودكشي و تجربه يك واقعه آسيب زاي جنگ و درگيري، ارتباط مستقيمي وجود دارد. وي طي تحقيقات طولي خود دريافت كه تنها كمتر ازچهار درصد از افرادي كه هرگز يك واقعه آسيبزا را تجربه نكردهاند براي اقدام به خودكشي آن را جدي ارزيابي كردهاند، اونيل ميگويد «وقتي يك نفر چيز وحشتناكي را ميبيند، وقتي يك نفر دچار آسيب ديدگي ميشود اين مساله برنحوه ارتباط آنها بر ديگران تاثير ميگذارد. از جمله در نحوه ارتباط با خانواده، فرزندان و حتي نوهها. وي معتقد است حتي نوزادان آتشبس نيز با فشارهاي اضافي درگيريها روبرو هستند با اينكه اكثر آنها هرگز بهطور مستقيم شاهد آن نبودند. يافته اين پژوهش گوياي آن است كه مشكلات يك كشور جنگزده با رسيدن به صلح به پايان نميرسد و اثرات جنگ با قربانيان، مجروحان و مصدومين متوقف نميشود و شواهدي موجود است كه باز ماندگان تروما (باز ماندگان جنگ) رفتارهاي خود را به فرزندان خود منتقل ميكنند. مطالعه جديد و مهم ديگر، يافتههاي يك مطالعه موردي از روند خودكشي بر اساس سن، جنس و علت مرگ در طي يك دوره چهل ساله با عنوان «جنگ، صلح و خودكشي» توسط دبليو-تام لينسون استاد سياستهاي اجتماعي دانشكده جامعهشناسي دانشگاه ملكه بلفاست ايرلند شمالي است كه جوايز متعددي به جهت يافتههاي جديد خود از سازمان بهداشت ايرلند و سازمانهاي بينالمللي بهداشت جهاني و سياستهاي اجتماعي دريافت كرده است.
لينسون با بررسي ميزان خودكشي در زمان صلح پس از يك دوره چهل ساله جنگ و درگيري در ايرلند شمالي و افزايش دو برابري ميزان خودكشي در سال 2014، با پذيرش اينكه نظريه انسجام اجتماعي در زمان جنگ دوركيم، همچنان برتحليل خودكشي تاثير ميگذارد يافته مهم اين پژوهش طولي برخلاف آراي دوركيم اشاره ميكند و ميافزايد: افزايش ميزان خودكشي در زمان صلح تابع مجموعهاي از عوامل اجتماعي و رواني، شامل رشد انزواي اجتماعي و بهداشت رواني ضعيف ناشي از آسيبهاي تجربه خشونت، درگيري و جنگ است.
مروري بر يافتههاي پژوهشهاي اخير
گوشهاي از يافتههاي اين پژوهش: 1- بالاترين و سريعترين نرخ خودكشي در بين كودكان و نوجواناني كه در طي بدترين خشونتهاي سالهاي جنگ و درگيري كه شاهد آن بوده و رشد كرده و اكنون بزرگ شدهاند مشاهده شد. 2- اثرات جنگ و مشكلات آن بر سلامت روان و رفتار افراد جامعه، شاهدان، بازماندگان و عاملان خشونت اجتماعي ديده شده است. 3- درگيريهاي پايدار تاثير معنا داري بر ساختارهاي اقتصادي و اجتماعي دارد مخصوصا در ارتباط با اشتغال و بيكاري. 4- تاثير طولاني مدت خشونت برگستره وسيعي از فرهنگ جامعه (د-جونگ، 41: 2002). 5- براساس گروههاي سني و جنسي تاثير درگيريها متفاوت است بطوري كه روند برخي از گروههاي سني بر خلاف روند كلي است. (براي درك ارتباط خدمات و افراد نيازمند و استراتژيهاي بهداشت عمومي بايد به گروههاي سني متوسط و سنين بالا بيشتر توجه شود در ضمن زنان و افراد بيكار يا با در آمد پايين در معرض خطر بيشتر هستند).
6- ضعف و نابساماني اقتصادي، به نظر ميرسد ميزان خودكشي بهطور كلي با شاخصهاي پريشاني اقتصادي همراه است. به عنوان مثال، ميزان خودكشي بطور كلي با بيكاري و وضعيت بد اقتصادي و اجتماعي در بروز خودكشي مرتبط است.
مساله بيكاري
همچنين خاطرنشان كردهاند كه بيكاري عامل اصلي ميزان بالاي خودكشي است. به نظر ميرسد با توجه به شاخصهاي فلاكت (ضريب جيني) كه مجموع نرخ بيكاري و نرخ تورم است و شاخص بد بيني (نااميدي نسبت به آينده و شاخص افسردگي كه ايران جزو 10 كشور غمگين جهان است.) كشور ما از اين حيث بايد مورد توجه و مطالعه جدي قرار بگيرد. لذا جدي گرفتن علائم پديده خودكشي و تلاش براي كاهش خودكشي ضروري به نظر ميرسد. نتايج پژوهشهاي متعدد نشان داده است كه افزايش شادي، درآمد بالا، ازدواج، سلامتي و بهداشت رواني مناسب ميتواند خودكشي را مهار و كاهش دهد (هليول، 2007). در پايان چون خودكشي يك پديده و رفتار پيچيده است لذا شناسايي روندهاي خودكشي و عوامل خطر براي جلوگيري از خودكشي با آموزش مهارتهاي درك خودكشي، پيشگيري و مداخله قبل از رسيدن به خط بحران الزامي است.
نااميدي و مساله خودكشي
از آنجايي كه خودكشي پيامد نهايي نا اميدي است و نااميدي تونل تاريكي است كه هيچ چراغي در انتهاي آن براي ميل به زندگي روشن نيست از اين رو خانوادهها و نهادهاي متصدي امر بايد افرادي را كه روزهاي سختي را پشت سر ميگذارند را شناسايي و تنها نگذارند. به خصوص افرادي كه صحبت از افكار خودكشي ميكنند. زيرا درك خودكشي به ما ياد آوري ميكند كه چرا همه بايد شنوندگان خوبي باشيم.
جامعهشناس گروههاي اجتماعي
و پژوهشگر صلح
- از نظر دوركيم نيز خودكشي نمونه بارز قطع ارتباط روابط بين افراد و جامعهاي كه در آن زندگي ميكنند عنوان ميشود لذا بعضي كشورها از ارايه آمار دقيق خودكشي اجتناب ميكنند.
دوركيم باور دارد در شرايط پس از جنگ (يعني زمان صلح)، در جامعه نظم يافته جديد، افراد بيشتر تمايل به دروني شدن پرخاشگري و سرخوردگي داشته كه از اين رو، خودكشي افزايش مييابد.