• ۱۴۰۳ جمعه ۳۱ فروردين
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4461 -
  • ۱۳۹۸ پنج شنبه ۲۱ شهريور

هيولا، هيولا نيست

احمد رفيعي‌راد

پخش سريال هيولا به كارگرداني مهران مديري در شبكه خانگي و مراكز عرضه فيلم در جريان است. در اين سريال «هوشنگ شرافت» معلم ساده‌اي است كه چونان نام و رسم خانوادگي‌اش با شرافت و قناعت زندگي مي‌كند و چشمداشت به مال دنيا و غير ندارد. هوشنگ نماينده مورد اعتماد معلمان است كه در مسير استيفاي حقوق زايل شده، مرعوب و آلت دست چپاولگران متظاهر در شركت سرمايه‌گذاري مي‌شود. او در اين مسير وارد جريان اختلاس، شركت‌هاي صوري و زد و بند شده و به شكل غيرمنتظره‌اي صاحب مال و منال و ثروت بادآورده‌اي مي‌شود. برخي تحليل‌هاي پيرامون فيلم از هيولاي ساختار و هيولاي سوژه سخن به ميان آورده و تفسير خود را در انتخاب يكي از اين دو ارايه مي‌دهند. در چنين تحليل‌هايي هيولاي سوژه ناظر به دو تيپ است. تيپ نخست هيولاهاي انسان نمايي كه با ايجاد شركت‌هاي صوري متعدد حقوق و شعور عامه را به سخره گرفته‌اند. تيپ دوم سوژه هم نظر به تغيير هويت هوشنگ به عنوان يك معلم ساده، قانع و پاك‌دست به يك فرد اختلاسگر، خيانتكار، رياكار و همه فن حريف خبيث يعني يك هيولا دارد . از طرف ديگر هيولاي ساختار هم به ساختارهاي هيولاساز اشاره دارد كه چونان فرد ساده، قانع و باشرافتي را به رنگ خود درمي‌آورند. نوشته حاضر از منظري متفاوت به موضوع نگريسته و بر اساس ارزش‌ها و آرمان‌هاي امروزي جامعه اساسا در هيولا ناميدن هوشنگ و اطلاق مناسب آن بر سريال مديري ترديد مي‌كند. در يك تقسيم‌بندي فرهنگ به دو بخش واقعي و آرماني تقسيم مي‌شود. فرهنگ واقعي در زندگي روزمره جريان دارد حال آنكه فرهنگ آرماني آن چيزي است كه در ارزش‌ها و آرمان‌هاي يك جامعه آمده است. فرهنگ آرماني را گروه‌هاي مرجع در متن جامعه خلق كرده و انتشار مي‌دهند.همواره بين فرهنگ آرماني و واقعي امكان شكاف وجود دارد زيرا آنچه در فرهنگ آرماني آمده است به دلايل متفاوت در فرهنگ واقعي جريان پيدا نمي‌كند. اختلافات جزئي بين اين دو فرهنگ متصور و قابل گذشت است. ولي شدت بيشتر اختلافات بين اين دو فرهنگ به شكل‌گيري ناهنجاري و كجروي مي‌انجامد. هيولايي كه مديري روايتگر آن است فراتر از ناهنجاري معمول، ادعاي تعارض و تضاد شديد بين دو فرهنگ در آن مي‌رود به گونه‌اي كه هيولا از آن زايش كرده است. هيولا در فرهنگ‌هاي فارسي به معناي جانور وحشي و خيالي با شكل و ساختاري غيرطبيعي، ترسناك و بسيار بزرگ آمده است كه داراي رفتاري وحشيانه است.از اين‌رو مصاديق هيولا بايد نسبتي قانع‌كننده با اين چيز عجيب و غريب داشته باشند.هيولا وقتي اسم بامسمايي براي داستان هوشنگ شرافت و سريال مديري است كه انحراف و تعارض قابل توجهي از ارزش‌ها و آرمان‌هاي امروزي متن جامعه داشته باشد. فارغ از اينكه جامعه ما در گذشته‌هاي دور يا نزديك كدام فرهنك آرماني را داشته است ولي امروزه به ميزان قابل‌توجهي با ارزش‌هاي هوشنگي كه شرافتش را زير پا گذاشته تا به نوايي برسد نزديك است . ارزش‌ها امور ثابتي نيستند كه به فرض تاكيد بسيار بر آنها در زمان‌هاي دور همچنان باورمندان سينه چاك و جان‌فدا داشته باشند . در داستان سريال نيزخانواده شرافت از زمان قاجار تاكنون باشرافت زندگي كرده‌اند ولي اينك ادامه مسير به شكل متعارضي است. جامعه‌اي كه در آن دستيابي به مزاياي اجتماعي قدرت و ثروت به هر حيله‌اي و نگهداشت آنها به هر حيله ديگري ارزشمند باشد، آنچه هيولا ناميده شده است در آن هيولا نيست و فرهنگ واقعي با فرهنگ آرماني آن تفاوت پروبلماتيكي ندارد. چنين جامعه‌اي نه تنها حساسيت‌هاي خود را درباره ارزش‌هاي پيشين از دست داده و آن را با ارزش‌هاي جديد جايگزين كرده است. بلكه در آن معاني كلمات كليدي (تجربه، مهارت، شايستگي و تعهد و...) نيز عوض شده‌. اعضاي اين جامعه (مخاطبان سريال) سال‌ها با اين مشكلات دست به گريبانند. زيرا اين فرآيندها در متن جامعه جريان دارند و آنچه ممكن بود روزگاري استثنا باشد امروزه به صورت يك اصل درآمده است. در اين جامعه آنچه روزي فساد و مذموم ناميده مي‌شد چنان فراگير شده كه از سر و كول جامعه بالا مي‌رود، در واقع اين امور به حدي عادي و طبيعي شده‌اند كه تشكيك و اعتراض به آنها غيرطبيعي و ناهنجار تلقي مي‌شود. ضمن اينكه مبارزه با اين فرآيندها مانند شركت‌هاي صوري در سريال بيشتر صوري و شوي تبليغاتي يا راهكاري براي از ميدان به در كردن ديگران است. مملو شدن روايت مديري از شوخي‌هايي كه او در خنداندن مخاطب شگرد دارد شايد مخاطب را براي ساعتي بخنداند ولي در جامعه كه در پذيرفتن هوشنگ و ساير مديران فيلم به عنوان هيولا مشكل دارد و بيشتر آنها را به عنوان افرادي خوش شانس يا زرنگ مي‌بيند كه از نعمت موقعيت به درستي استفاده مي‌كنند. به صورت خلاصه، با وجود پايان قابل انتظار مجازات گناهكار در فيلم مديري، هوشنگ هيولا نيست بلكه يك تارزان جداافتاده از متن جامعه است كه در نمايشي كاريكاتوري و تصادفي به آن مي‌پيوندد و ياد مي‌گيرد كه همرنگ جامعه باشد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون