• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۳۰ فروردين
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4466 -
  • ۱۳۹۸ چهارشنبه ۲۷ شهريور

مارهايي در جهنم

مرتضي ميرحسيني

«مي‌گويند در جهنم مارهايي وجود دارد كه انسان از ترس آنها به افعي پناه مي‌برد. حالا ما حاضريم مادام‌العمر حكومت نظامي در ايران باقي بماند ولي سازمان امنيت با اين اختيارات تشكيل نشود.»

سال 1335 در چنين روزهايي، هيات وزيران لايحه تاسيس سازمان امنيت و اطلاعات كشور را نهايي كرد و براي تصويب به مجلس شوراي ملي فرستاد. لايحه بدون مخالفت جدي نمايندگان تصويب شد و براي طي مرحله آخر به مجلس سنا رفت. همان‌جا بود كه ابراهيم خواجه‌نوري با آن مخالفت كرد. هم طعنه‌اي به دوره طولاني حكومت نظامي بعد از كودتاي 28 مرداد 1332 زد و هم از خطر بزرگي كه آزادي و سلامت جامعه را تهديد مي‌كرد سخن گفت. اما چنان‌كه مي‌دانيد مخالفت خواجه‌نوري و چند نفر ديگر تاثيري در روند كار نداشت و سازمان جديد كه از آن پس به اختصار ساواك خوانده مي‌شد تاسيس شد و كار خود را شروع كرد.

مي‌گويند كه فكر ايجاد چنين سازماني، آن‌هم با اين اختيارات گسترده و قدرت مداخله در همه‌چيز، به دربار برمي‌گشت و شاه در اجراي آن از سيا و اف‌بي‌آي، و نيز موساد مشورت گرفت. ساواك روي كاغذ و طبق قانون كشور، تشكيلاتي دولتي و رييس آن نيز معاون نخست‌وزير محسوب مي‌شد، اما در عمل سازماني مطيع دربار بود و سياست‌هاي شاهانه را براي تسلط بر جامعه اجرا مي‌كرد.

آبراهاميان در «ايران بين دو انقلاب» مي‌نويسد: «ساواك مي‌توانست رسانه‌هاي گروهي را سانسور كند، متقاضيان مشاغل دولتي را گزينش كند و بر پايه منابع قابل اعتماد غربي از هر شيوه‌اي از جمله شكنجه، براي از بين بردن مخالفان استفاده كند. به گفته يك خبرنگار انگليسي، ساواك، چشم و گوش شاه و در مواقع ضروري مشت آهنين وي بود.» خيلي‌ها از درون نهادهاي قدرت و محافل وابسته به دربار، با اصل وجود چنين سازماني مخالف بودند، اما تقريبا همه آنها يا سكوت كردند يا پس از اعتراضي كوتاه و بي‌اثر خود را كنار كشيدند. ساواك بسياري از سياست‌هاي حكومت، از فشار به جبهه ملي و نابودي حزب توده گرفته تا سركوب جنبش‌هاي چريكي را با قدرت اجرا كرد و شمار زيادي از مخالفان را به زندان انداخت.

اين تشكيلات در انجام وظايفي كه برايش تعريف شده بود بسيار موفق عمل كرد اما مساله اين بود كه اهداف آن با خواسته‌هاي اكثريت مردم تفاوت و حتي تضاد داشت و آنچه مي‌كرد در نظر خيلي‌ها دشمني با جامعه تلقي مي‌شد. از اين‌رو سازماني كه براي تقويت پايه‌هاي رژيم تاسيس شده بود، نه در آغاز، اما بعد از گذشت حدود دو دهه به نوعي سرطان پيشرفته و درمان‌ناپذير تبديل شد.

تا جايي كه انحلال آن در اواخر دوران پهلوي و اوج اعتراضات، بيش از آنكه امتيازي به مخالفان باشد، چيزي شبيه يك جراحي ديرهنگام و بي‌فايده بود.

ساواك، يا درواقع فكري كه پشت تاسيس اين سازمان بود، حكومت پهلوي را به مسيري بي‌بازگشت انداخت و سقوط آن را قطعي و اجتناب‌ناپذير كرد. سركوب هر اعتراضي ولو اعتراضات بحق و نيز افراط در نظارت بر همه‌چيز و ميل به سيطره بر همه كس، كار را به جايي رساند كه روزنه‌اي براي تنفس باقي نماند.

در هفت سال آخر دوره پهلوي نزديك به 100نفر در زندان‌هاي ساواك كشته شدند و چند هزار نفر هم زير شكنجه، آسيب‌هاي جدي دايمي ديدند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون