• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۶ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4469 -
  • ۱۳۹۸ يکشنبه ۳۱ شهريور

چرا بعضي اصولگرايان، اصلاح‌طلب مي‌شوند؟

حسين نوراني‌نژاد

 

 

در سال‌هاي اخير طيف خاصي از نيروهاي سياسي جناح راست كه سابقه اجرايي قوي و خوبي داشته‌اند، در اين مسير به تجربه‌ها و دستاوردهاي فكري رسيده‌اند و از يك‌ سري شعارزدگي‌هاي رايج در جريان اصولگرايي دور شده و پاي‌شان به اصطلاح روي زمين قرار گرفته است. در نتيجه اين افراد گاهي احساس مي‌شود كه آنها با ادبياتي شبيه به ادبيات نيروهاي عملگرا كه نزديك‌تر است به ادبيات اصلاح‌طلبان، موضع‌گيري مي‌كنند. با اين همه اما مصيبتي نيز در اين ميان رخ داده و آن، اينكه سيستم سياسي و اداري كشور ظاهرا به گونه‌اي رفتار كرده و مي‌كند كه ابتدا افراد نسبتا خام و بي‌تجربه را تحويل مي‌گيرد و بعد از يك دوره كار اجرايي و آنگاه كه اين مديران تازه‌كار به‌ سمت مرز پختگي حركت كرده و موفق به كسب تجربه از اين رهگذر مي‌شوند و از شعار به عمل و از آرمانگرايي به عملگرايي مي‌رسند، از سيستم بيرون مي‌اندازد و آنها را از مراكز تصميم‌گيري دور مي‌كند. گويي افراد و نيروهايي كه به مرزي از پختگي مي‌رسند، ديگر به بازي گرفته نمي‌شوند و كاري به آنها داده نمي‌شود. اين سير تحويل گرفتن نيروي شعاري و نپخته، پخته كردن آن با هزينه زياد از جيب ملت و كشور و سپس دفع آنها از مقامي در حد رييس دولت شروع مي‌شود و تا سطح مديران مياني مي‌رسد. البته مي‌توان در مورد وضعيت مورد بحث، اين فرض را هم مطرح كرد كه اين گروه از مديران به ‌دليل آنكه از حضور در سيستم مديريتي و امكان اثربخشي بركنار مانده و مورد بي‌توجهي سيستم قرار مي‌گيرند، آرام آرام تغيير موضع داده و عمدتا از آن ايده‌هاي بعضا افراطي دور مي‌شوند. هر چند برعكس اين ماجرا نيز ممكن است و آن، اينكه چنين مديراني به ‌محض آنكه به حدي از تجربه و پختگي مي‌رسند و به گفتمان واقع‌گرايي و تعقل و نه لزوما اصلاح‌طلبي نزديك مي‌شوند، كنار زده شده و باز به‌ نحوي ديگر بركنار مي‌شوند. در سال‌هاي گذشته و به طور مشخص در ماه‌هاي اخير، شاهد اتفاقاتي در جريان اصولگرا، محافظه‌كار يا ارزشي هستيم كه سبب چرخش نيروهاي متعدل اين جريان به سمت گفتمان اصلاحات شده است. علت‌هاي متعددي موجب اين چرخش شده است. يكي از علل را مي‌توان قائم به كاركرد كلي جريان اصولگرا دانست. فضاي كلي اين جريان عملا در اختيار نيروهايي قرار گرفته كه به اسم انقلابي‌گري بيش ‌از گذشته تندرو هستند و افراد براي رشد در اين جريان تلاش مي‌كنند كه در اين رقابت تندروي از يكديگر سبقت بگيرند و جا نمانند. نيروهاي تندرو اين جريان اخيرا تلاش كردند به اسم نيروهاي انقلابي اين نوع كنش سياسي را رايج كنند. البته مقصود اين افراد از كاربرد واژه انقلاب چندان پايه تاريخي و مستند ندارد. به نظر مي‌رسد اصولگرايان تندرو در ميان نيروهايي كه در نظام سياسي ايران فعال هستند، دورترين گروه نسبت به شعارها و مواضع انقلاب اسلامي باشند. در حالي كه با مقايسه مطالبات و اهداف اصولگرايان تندرو و اهداف، آرمان‌ها و شعارهاي نيروهاي فعال در انقلاب 57، به اين نتيجه مي‌رسيم كه انگار اين طيف خاص از اصولگرايان بيشتر از آنكه به ‌دنبال آرمان‌هاي انقلاب باشند، درصددند تا احيانا انقلابي تازه مقابل آن انقلاب برپا كنند، چرا كه نه شعارهاي آزادي‌خواهانه آن روزها را قبول دارند و نه آرايش نيروهاي انقلابي سال 57 را مي‌پذيرند و نه مقيد به آزادي بيان به عنوان يكي از آرمان‌هاي انقلاب هستند. بنابراين به نظر مي‌رسد اين افراد از انقلابي ديگر صحبت مي‌كنند. نكته ديگر درخصوص افراد تندرو اصولگرا اين است كه چرا اين طيف با وجود اينكه در انتخابات پي ‌در پي از شهروندان پاسخ منفي دريافت كردند اما دست از گفتمان خود برنداشته و به مطالبات مردمي نزديك نشده‌اند و مشغول درجا زدن گفتماني هستند. اين درجا زدن فكري و سياسي و گفتماني به اين دليل است كه تندروها چه راي بياورند و چه راي نياورند از حضور موثر خود در قدرت مطمئن هستند و اين تبديل به آفت جريان راست يا اصولگرا و عملا سبب شده كه نيروهاي وابسته به اين جريان از بازتعريف مولفه‌هاي گفتماني و رفتاري خود در آينه جامعه بازبمانند. در منطق اصالت قدرت هم حق با آنهاست. حتي بدتر؛ چنانكه برخي نيروهاي تندروي اصولگرا ظاهرا به اين نتيجه رسيده‌اند به ميزاني كه در برابر مطالبات اكثريت جامعه بايستند، مقرب‌تر خواهند بود. اين را در ماجراهايي چون تعطيلي برنامه ۹۰ مي‌بينيد. اين موضوع باعث شده كه كشور از داشتن يك جريان اصولگراي واقعي يا محافظه‌كار محروم باشد. هر نظام سياسي به بودن و حضور جريان محافظه‌كار سنتي نياز دارد تا محافظ يك‌ سري از اصول و ارزش‌ها باشد و هشدارهايي به موقع به جامعه بدهد. اما چنين جريان لازم را به صورت پويا تقريبا نداريم و اصولگرايي گلخانه‌اي و رانتني به سمت نوعي بازتوليد تندروي از درون خود و بنيادگرايي در حال حركت است. به عنوان نمونه، ويژگي سياسي برخي منبري‌ها و مداحاني كه در اين جريان حضور دارند را ببينيد كه صرفا شعارهاي تند است و اظهارنظرهاي افراطي و بي‌مبنا و ببينيد كه چه جايگاهي هم در بين‌شان پيدا كرده‌اند. طبعا نيروهاي متعدل‌ترشان هم ناگزيرند يا سكوت كنند يا با خودانتقادي و سرعت بيشتري به عملگرايي، واقع‌بيني و عقلانيت حركت كنند. در مجموع مي‌توان ديد به ميزاني كه جريان اصولگرا تندروتر مي‌شود، عقلاي اصولگرا را از خود دورتر مي‌كند و اين عقلاي جناح راست به دليل اينكه در انقلاب حضور داشته و در دهه‌هاي اخير كار اجرايي كردند و تجاربي دارند و به نظر مي‌رسد كه همچنان تقيدي به منافع ملي نيز دارند، نگران شده و در اثر اين نگراني طبيعي به سوي گفتمان مقابل نزديك و نزديك‌تر مي‌شوند. به اين ترتيب، برخلاف برونداد سيستمي كه هر روز تندروتر مي‌شود، اين افراد يا ساكت مي‌شوند يا با مواضع متفاوتي از ديگر نيروهاي منسوب به جريان‌شان شناخته مي‌شوند. اين روي آوردن به راهكارهاي عقلانيت و آزادي از سوي برخي نيروهاي اصولگرا از پسِ تجربه‌ راهكارهاي شعارگونه و پاسخ نگرفتن از اين شعارزدگي به وجود مي‌آيد.

سخنگوي حزب اتحاد ملت

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون