• ۱۴۰۳ چهارشنبه ۵ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4485 -
  • ۱۳۹۸ پنج شنبه ۱۸ مهر

پدر و پسر: گالوست و نوبر گلبنكيان

مجيد تفرشي

در روزهاي اخير به دو دليل مشخص، به ياد دو چهره مهم و مرموز شرقي افتادم كه هريك به نوعي محور ارتباطات مهم و ناشناخته شرق و غرب بوده‌اند:

انتشار يك كتاب مهم و آزادسازي چند پرونده امنيتي در بريتانيا، پس از سال‌ها، بار ديگر نام پدر و پسري ارمني و شرقي به نام‌هاي كالوست و نوبر گلبنكيان را بر سر زبان‌ها انداخته است.

اوايل سال جاري ميلادي «جاناتان كارلين» نويسنده بريتانيايي كتابي را با اين عنوان منتشر كرد: «آقاي پنج درصد، زندگي‌هاي متعدد كالوست گلبنكيان، ثروتمندترين مرد جهان». (Mr Five Per Cent: The many lives of Calouste Gulbenkian, the world’s richest man) كتابي درباره مرد مرموز ارمني متولد عثماني كه از او به عنوان يكي از سرآمدان عصر اليگارشي مدرن ياد مي‌شود. پس از آن نيز چند روز قبل، سه پرونده مهم در اسناد دواير داخلي و خارجي سازمان امنيت بريتانيا درباره نوبر گلبنكيان، فرزند كالوست از طبقه‌بندي آزاد شد كه ضمن اشاره به پدر و خانواده سوژه، بيان‌گر ابعاد گسترده فعاليت‌هاي آن دو و توجه، نظارت و دغدغه غيرمتعارف سرويس‌هاي امنيتي غربي به زندگي، ارتباطات و فعاليت اجتماعي و اقتصادي اين فاميل است.

كالوست گلبنكيان (1955-1869)، يك تاجر و سرمايه‌گذار بسيار موفق ارمني ايراني‌تبار متولد عثماني بود كه به دنبال آغاز آزار و كشتار ارامنه، به غرب گريخت و با كسب اقامت و تابعيت بريتانيا، پس از آغازي پرماجرا و پردردسر، به تدريج در طول زندگي پرماجرا، چند لايه و فعاليت اقتصادي و فرهنگي خود، به يكي از پيشگامان استخراج و انتقال منابع انرژي از شرق به غرب و در عين حال حلقه واسطه فرهنگي شرق و غرب تبديل شد.

كالوست در خانواده‌اي ارمني داراي تباري تاريخي و اشرافي ايراني در استانبول متولد شد. پدرش سركيس در ميانه قرن نوزدهم با مالكيت چند حوزه نفتي در قفقاز، به تجارت نفت بين قفقاز و عثماني مشغول بود و از اين راه به موقعيتي مهم نزد امپراتوري عثماني رسيد. برخلاف پدر كه تاجري غريزي و فاقد تحصيلات رسمي در امر بازرگاني و نفت بود، كالوست جوان از 15 سالگي به اروپا رفت و با تحصيل در مدارس فرانسوي و دانشگاه لندن، ضمن آشنايي كامل با زبان و فرهنگ غربي، در زمينه انرژي و نفت نيز از كينگز كالج لندن فارغ‌التحصيل شد.

با وجود موقعيت خاص خانوادگي، گالوست جوان از سن 26 سالگي و در واپسين سال‌هاي سده نوزدهم تجارت جداگانه خود در حوزه نفت را در منطقه عثماني آغاز كرد. با اين همه، با آغاز فشارهاي سياسي، امنيتي و اجتماعي به ارامنه از سوي دربار عثماني، به تدريج از دو دهه قبل از آغاز اعمال فشار بر ارامنه، حوزه فعاليت خود را به مصر و از آنجا به بريتانيا گسترش داد. در آغاز سده بيستم، شاهكار زندگي كالوست به وقوع پيوست. زماني كه او در سال 1907 و در آستانه دوران گذار كمپاني تجاري و ترابري «شل» به كمپاني نفتي «رويال داچ شل» و آغاز عمليات نفتي آن در خاورميانه و بين‌النهرين (عراق كنوني) به وقوع پيوست. گلبنكيان در آغاز فعاليت نوين شل در خاورميانه نقشي اساسي داشت و در ازاي آن مادام‌العمر پنج درصد از سود آن شركت در اين حوزه به او تعلق گرفت. قراردادي كه از يك سو او را به ثروتمندترين فرد جهان در آن زمان تبديل كرد و ضمنا لقب «آقاي پنج درصد» را براي او به ارمغان آورد. در اين دوره او مجددا به تجارت نفت در عثماني برگشت و با مشورت‌دهي به حكومت آن كشور و سپس آلمان، در سال‌هاي قبل از جنگ جهاني اول، آن كشور را وارد بزرگ‌ترين كنسرسيوم‌هاي نفتي اروپايي در خاورميانه، به خصوص عراق تحت سلطه عثماني)، با مشاركت هلند، بريتانيا، آلمان كرد؛ مشاركتي كه خود گلبنكيان هم 15 درصد در آن سهم داشت.

از اين به بعد، حكومت بريتانيا در پي تضعيف امپراتوري اقتصادي گلبنكيان و تصرف سهام او بود. ولي گلبنكيان با كسب حمايت دولت فرانسه، دل از لندن بريد و تا آخر عمر به عنصري نامطلوب و تا حدي ياغي تجاري در برابر منافع بريتانيا تبديل شد. بر اثر اين تحولات، هم او و هم خانواده‌اش، به خصوص نوبر پسرش، به سوژه‌اي سياسي- امنيتي و موضوعي براي رصد دايمي تبديل شدند. اين نقار تا جايي پيش رفت كه كالوست در سال 1952، در واكنشي نامعمول، از پذيرش لقب اعطايي شواليه (سر) از پادشاه بريتانيا خودداري كرد.

جالب اينجا بود كه اين پدر و پسر، همواره روابط بسيار خوبي با ايران داشتند و ضمن حفظ ارتباطات فرهنگي خود با ايران، داراي تابعيت افتخاري ايران هم بودند. در دوره‌هايي نيز مشاور و رايزن افتخاري سفارت ايران در پاريس و لندن بودند. سمتي كه ضمن افتخاري و تشريفاتي بودن، به نوشته اسناد داخلي شركت نفت انگليس و ايران و وزارت خارجه بريتانيا، در دوره‌هايي براي منافع ملي ايران در كشاكش نفتي با بريتانيا مفيد افتاد.

كالوست در طول زندگي خود، فعاليت‌هاي خيريه و فرهنگي بسياري داشت و موسسات اجتماعي و نهادهاي هنري و فرهنگي را تاسيس كرد. اين موسسات و فعاليت‌ها از ليسبون، پاريس و لندن و حتي ايران و ارمنستان گسترده است. ولي احتمالا اقدام واپسين او در اواخر عمرش در اهداي مجموعه هنري بسيار كم‌نظير (شامل 6 هزار قطعه بسيار مهم تاريخي و هنري) خود به پايتخت پرتغال و تاسيس موزه هنري شرقي گلبنكيان در ليسبون، از شاخص‌ترين اين اقدامات بود. ليسبون محل اقامت كالوست در سال‌هاي پايان زندگي‌اش بود. پس از كالوست، نوبر گلبنكيان (1972-1896) نيز چه همگام با پدر و به صورت جداگانه وارد دنياي تجارت شد و با وجود جنجال‌ها و فراز و نشيب‌هاي فراوان، كم و بيش همانند پدر و اجدادش در اين زمينه موفق شد. اين در حالي بود كه كالوست تقريبا همه اموالش را وقف امور خيريه و هنري كرده بود و تنها كمتر از نيم درصد آن را به نوبر بخشيده بود.

در يك ارزيابي كلي و ضمن پرهيز از غلتيدن در دام-چاله زمان‌پريشي، مي‌توان خانواده گلبنكيان، به خصوص كالوست را از پيشگامان و نخستين چهره‌هاي شاخص اوليگارشي نوين و گلوباليزيشن/ جهاني شدن در دنياي تجارت و فرهنگ دانست. اين موضوع، سواي گستره فعاليت‌هاي آنان از خاورميانه و آسياي مركزي به اروپا و مديترانه، از ويژگي‌هايي هستند كه زندگي پرماجراي كالوست و نوبر گلبنكيان را جذاب‌تر از همترازان زمانه خود مي‌كند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون