سلطان و كابوي
سعيد عابدپور
توافق بين امريكا و تركيه براي آتشبس در نوار مرزي شرق فرات سوريه موفقيتي براي حل مشكل حضور نيروهاي پكك در اين شهرها است. براي امريكا و تركيه اين درك مشترك وجود دارد كه تهديد تروريستي پكك بزرگتر از داعش است، خصوصا بعد از حل نسبي مساله داعش در سوريه، ترامپ پكك را مشكل ميبيند. اين مساله تاحدي ميتواند چراغ سبز امريكا و حتي روسيه به اردوغان براي حمله محدود به مواضع نظامي اين گروهك تروريستي در منطقه به اصطلاح خودمختار روژا تعبير شود، ولي ترامپ هشت روز بعد از حملات نظامي تركيه به خاطر فشار مجلس نمايندگان امريكا و محكوميت اكثريت نمايندگان به خارج كردن نيروهاي امريكايي از شمال شرق سوريه تغيير عقيده داد. ترامپ كه اين روزها شمشير دموكلس استيضاح بالاي سرش قرار دارد، به خواست مجلس احترام گذاشت و نتيجه اين احترام نامه اهانتآميزش بود كه به اردوغان نوشت؛ نامهاي كه در عرف روابط بين سران كشورها رايج نيست. ترامپ در اين نامه به اردوغان توصيه كرد، احمق نباشد و تصميم بهتري براي اين موضوع از جمله قبول نمايندگان كرد اين مناطق بگيرد. طبق توافق، نيروهاي نظامي كرد بايد از شهرهاي نوار مرزي خارج شوند. با توافق منطقه امن به عمق 30 كيلومتري در مرزهاي شمالي شكل ميگيرد. اردوغان پيشتر گفته بود كه ارتش تركيه تا اخراج نيروهاي كرد از مناطق مرزي در سوريه، به حمله نظامي خود ادامه ميدهد و تهديدها و تحريمهاي امريكا تاثيري در تصميم او ندارد. او حتي روز چهارشنبه گفت با معاون رييسجمهوري و وزير امور خارجه امريكا ديدار نميكند. هر چند هر دو را روز پنجشنبه با گرمي به حضور پذيرفت. از سوي ديگر ارتش سوريه و نيروهاي روسي در شهرهاي منبچ و كوباني همزمان با خروج نيروهاي فرانسوي و امريكايي مستقر شدند. كردها در مقابل مرگ يا پذيرش ارتش سوريه، دومي را پذيرفتند. اين همان نيروهاي كردي بودند كه در هشت سال گذشته مانع از ورود ارتش سوريه به اين مناطق شده و منطقه غيرقانوني خودمختار را با حمايت نيروهاي امريكايي ايجاد كردند. امريكا به نيروهاي كرد به عنوان سدي در مقابل داعش مينگريست و كردها در اين فرصت پيشآمده به تقويت ساختارهاي سياسي و نظامي خود پرداختند. نبايد از ياد برد ماجراجوييهاي تركيه را از آغاز بحران سوريه و تلاش ضمني براي براندازي حكومت بشار اسد، مهمترين عامل حضور قدرتمند كردهاي سوريه در شمال سوريه است.
تركيه به جاي احترام به حاكميت و تماميت ارضي سوريه، به نوبه خود براي براندازي اسد و تخريب و ويراني اين كشور كمك كرد. همكاري با امريكا در چارچوب آموزش و تجهيز تروريستها، حتي همكاري نزديك با داعش بر سر نفت و جذب تعدادي از نيروهاي نظامي اسلامگرا با پوشش پانتركيسم و آنچه به احياي عثماني تعبير شد، مقدماتي را فراهم آورد كه شاهد حضور اسلامگرايان افراطي از چين، ازبكستان، قرقيزستان، چچن و ساير مناطق در سوريه باشيم. در حمله كنوني به مواضع كردها، نيروهاي افراطي سلفي در مقابل تانكهاي ارتش تركيه حضور دارند. مقامهاي تركيه البته ميتوانند بگويند اين توافق به معناي توقف عمليات است نه آتشبس. اين نوع طرح موضوع براي افكار عمومي تركيه چندان قانعكننده نيست. چنين به نظر ميرسد كه تركيه در مقابل تشر كابوي امريكايي كوتاه آمد و به شرايط امريكا گردن نهاد. شايد برخي بگويند اردوغان سياستمداري هوشيار است و پلهاي پشت سرش را خراب نميكند، ولي از آن طرف زبان منتقدان نيز دراز است كه چرا بايد وارد يك سياست نادرستي بشويم و بعد اعتبار و عزت خويش را تخريب كنيم. در اينجا بحث از نگراني درست تركيه از خطر كردهاي نظامي منطقه روژا نيست. كردها به واسطه حمايت نظامي امريكا احساس ميكردند متحد نهايي اين كشور در منطقه هستند. البته اگر هيلاري كلينتون و طرحهاي صهيونيستي او براي تشكيل كشور مستقل بود، قضيه قابل فهم بود، ولي وقتي سخن از ترامپ و تصميم استراتژيك او براي خروج نيروهاي امريكا از منطقه است، كردها در اين معامله بازي خوردهاند و بقاي تركيه در ناتو مهمتر از كردستان سوريه است. اشتباه تركيه كه از سال 2011 با حمايت از سقوط حكومت اسد شروع شد، همچنان وجود دارد. تركيه بايد حكومت اسد را بهرسميت دوباره شناخته و براي حل مساله تروريسم و تغيير جمعيتي نوار مرزي شرق فرات با حكومت سوريه همكاري كند، در اين صورت بسياري از عربها و تركهاي ساكن شهرهاي كنوني كرد دوباره به خانههايشان بازميگردند و طرح پاكسازي قومي كردها كه به آرامي و باخشونت در شهرهاي شمالي سوريه انجام داده بودند با شكست روبهرو خواهد شد.