به مناسبت نمايش آثار شهره مهران در گالري اعتماد
عكاسي با نقاشي
فاروق مظلومي
جمعه دهم آبان براي افتتاحيه آثار نقاشي نقاش باسابقه خانم شهره مهران وارد گالري باسابقه اعتماد شديم.خانم مهران طراح و نقاشي هستند كه به اغلب تكنيكهاي طراحي و نقاشي تسلط دارند. اين تسلط بعد از چند دهه كار مداوم بعيد و عجيب كه نيست چه ضروري هم هست. در بدو ورود با ديدن نقاشيهاي مربوط به دختران مدرسه توسط يك خانم نقاش اين سوءتفاهم پيش ميآمد كه با آثار مفهومي در ارتباط با زنان مواجه هستيم .اما در آثار نقاشي خانم مهران به يك وضعيت انتزاعي ساده و جالب اشاره شده بود كه اغلب ما از آن غافليم.ايشان بدون هرگونه قضاوتهاي مرسوم و نخنما موضوع لباس دانشآموزان دختر و فرمهاي اتفاقي كه در اثر وزش باد ايجاد ميشود را در آثارشان ديده بودند. بنا به بيانيه نمايشگاه ايشان به دنبال حركت فرم پارچه در اثر باد بودند .فرمهاي نايابي از چين و چروك پارچه و نور و سايه.اين مطلب كه خانم مهران در موضوع پوشش دنبال فرم و حركت بودند قابل ستايش است چرا كه نمايشگاههاي مشابه تحت يك مفهوم و شعارزدگي مرسوم پايان ميپذيرد .آثار مفهومي را نميفهمم يعني ضرورتشان را درك نميكنم. آيا ارتباط با آثار نقاشي يك مفاهمه بين مخاطب و اثر هنري است؟ يعني اثر هنري وظيفه تفهيم مطلبي را به مخاطب دارد؟ آيا گالري محل تفهيم اتهام و هشدار است؟ اگر ميخواهيم پيامي را به دوستانمان بدهيم بهتر نيست يك پيامك را به اصطلاح «سند تو آل» كنيم. آنهم وقتي يك خانم در مورد خانمهاي ديگر اثر هنري مفهومي خلق ميكند موضوع عجيبتر ميشود؛ اينكار يعني ارسال نامه به آدرس پستي خودت.خوشبختانه مردها به كار همديگر كاري ندارند
و گرنه تمام نمايشگاهها، آثار مفهومي ضد جنگ ميشد و نتيجهاي جز تقليل خشونت جنگ به يك ابژه لطيف هنري – مثلا بوم نقاشي - نداشت. بزرگي گفته است آثار مفهومي انتقام آدمهاي باهوش و خلاق از هنرمندان است.آثار مفهومي يك «نقطه سر خط» هستند.يعني ما را به همانجايي كه از آن گريختهايم يا ميخواهيم بگريزيم برميگردانند.همين بلا در سينما هم سرمان ميآيد براي فراموشي بحث جدايي به سينما ميرويم و با بحث جدايي نادر از سيمين به خانه بر ميگرديم. كيومرث منشيزاده ميگفت اگر فيلمسازان از فيلمشان مطمئن هستند بعد از ديدن فيلم پول بليت را بگيرند.به همين دلايل مذكور من بعد از خروج از نمايشگاههاي آثار مفهومي مغموم و مغبون هستم چرا كه در عصري كه لحظهاي از رسانهها گريز نداريم و صدها رسانه را در گوشي همراهمان همواره همراه خودمان داريم انتظار ميرود حداقل در نمايشگاه آنهم در پاييز به جهاني خارج از جهان معمول و دور از جهان رسانهاي وارد شويم كه «تا يك دم بياساييم ز دنيا و شر و شورش». اما فارغ از جهان هنرهاي مفهومي كه اغلب ريشه در پروپاگانداي حاكم جهاني دارند آثار فرم و حركت خانم مهران، نوعي نگاه عكاسي هم دارد. قطعا عكاسي، اين لحظات اتفاقي را بهتر و دقيقتر ميتواند ثبت كند. اين نوع بازنمايي در نقاشي كه از ميراث بازنمايي قبل از عكاسي است هنر نقاشي را به طراحي وابسته ميداند. اگر رويداد جاري در يك نقاشي در عكاسي هم ممكن باشد فضيلت يگانگي اثر هنري مورد ترديدقرار ميگيرد.
حضور موثر انسان در آثار اين نمايشگاه فرمهاي منظور خانم مهران را به حاشيه ميبرد و نمايشگاه را از انتزاعي شگفتانگيز به طراحي و نقاشي مفهومي با موضوع حجاب سوق ميداد و اين ترديد را پيش ميكشيد كه شايد نقاش نيم نگاهي به جلب رضايت مخاطب عمومي هنر هم داشته است.در اغلب آثار فعاليت فضاي ديناميك فرم و حركت در برابر فضاي سرد رنگ مات و رو به احتضار كاهش پيدا ميكرد.اما حذف اشياء محيطي ناضرور و مزاحم از هوشمندي نقاش خبر ميداد و كادرهاي بستهتر و نزديكي بيشتر ناظر به صفحه تصوير ميتوانست اغلب آثار را به يك انتزاع متعالي نزديكتر كند.در نگاهي فرماليستي ميشد بسياري از تابلوها را به دليل فضاي سفيد زمينه و ادغام فرمها در همديگر – يك تكه بودنشان – يك فرم واحد غيرواقعي ديد. همانطور كه ميتوان طرح يك ليوان را با فراموشي شيئيت ليوان و كاربردش - امحا موضوع – به عنوان يك ابژه زيباييشناسي بپذيريم كه صد البته در اين حالت سوژه – فاعل شناسنده هنر – مخاطب است.
طراحي پرقدرت و تسطيح موكد خانم مهران در اين آثار عنصر بافت را سركوب كرده بود همان عنصري كه ميتواند با حضورش هر نقاشي را از سلطه عكاسي بيرون بياورد. در عكس رهايي از سطح ممكن نيست اما در نقاشي بافت عامل رهايي از سطح بوم است.بافت تنها عنصر از عناصر بصري است كه چارچوب و ديكتاتوري طولي و عرضي بوم را ميشكند و در خط ارتفاع- ضخامت - به سمت مخاطب حركت ميكند.طول و عرض هر تابلو هيچ تلاقي با صفحه ناظر - اينجا مخاطب – ندارند.اما بافت دقيقا عمود بر صفحه ناظر است. در عكس و فيلم ما ظرفيت بهرهبرداري از بافت را به اندازه نقاشي و مجسمه نداريم و اگر از اين ظرفيت استفاده نشود با امكانات عكاس يا فيلمبردار نقاشي كردهايم.
بعد از اختراع عكاسي عنصر بافت در نقاشي تشديد شد و ژرفانمايي با پرسپكتيو به نفع توپوگرافي و عمق بافت عقبنشيني كرد و فضاي تخت و دوبعدي آثار نقاشاني مثل جكسون پولاك به كمك بافت، عمقي عميقتر و واقعيتر از ژرفانمايي پرسپكتيوي پيدا كرد. اگر بازنماييهاي قبل از عكاسي در نقاشي ادامه پيدا ميكرد تاكنون نقاشي از عكاسي شكست خورده بود.ناگفته نماند از امتيازهاي ويژه آثار خانم مهران در اين نمايشگاه نديدن پرسپكتيو محيط نقاشي مثلا مدرسه بود. اين باعث ميشد فرمهاي انساني به گونهاي از تجردِ ممكن در نقاشي دست پيدا كنند كه در عكاسي بدون كمك نرمافزار ممكن نيست.
گالري اعتماد حتما ميداند در روال يك مراقبت هنري حرفهاي – كيوريتينگ – هر نمايشگاه جدي يا چيزي ميكاهد يا چيزي اضافه ميكند. اگر شهره مهران كانسپت باد و فرم و حركت پارچه را با يك مراقب يا منتقد هنري حرفهاي مطرح ميكرد ميتوانست از بازنمايي عكاسيگونه دور شود و فرمهاي ناب حركت و پارچه را در پارادوكس با بافت ممكن در نقاشي به يك رويداد منحصر براي نقاشي تبديل كند. برگزاري نمايشگاه بدون جلسه نقد جدي و رضايت به ستايشهاي تزييني و ويتريني دوستان و بستگان هم كمكي به هنر اين سرزمين عزيز نخواهد كرد. نقاشي ايران هنوز ميتواند با منتقدان جدي، جديتر شود. آثار ارزشمند خانم مهران تا بيست و هشتم آبان روي ديوارهاي گالري اعتماد در انتظار مخاطبان جدي هنر است.