ادامه از صفحه اول
جاي اعتراض
اين حرف درست است، اما از آنجايي كه روزنامهها روزهاي سخت و پرالتهابي را طي كردهاند، اولا بسيار شكننده و آسيبپذيرند، ثانيا از شدت ضعف، صداي خودشان به گوش مخاطبان نميرسد چه برسد به اينكه بلندگوي ديگري بشوند؛ ضمن اينكه در بهترين حالت روزنامهها خيلي هنر كنند حرف منتقدان را بازتاب دهند. نقد كجا، اعتراض كجا؟ به جاي اينكه دنبال جاي اعتراض بگرديم، خوب است محملهاي اعتراض را سامان دهيم و جامعه را از آفت تكصدايي دور نگه داريم. در همهجاي دنيا مقدم بر جاي اعتراض دست رسانهها را بازميگذارند تا گفتنيها را- هر چه كه هست- بگويد. براي اينكه شهر آرام باشد خوب است، بلكه ضروري است كه روزنامهها تند و تيز باشند و سياستمداران از جناحهاي مختلف با هم دعوا كنند و توي سر و كله هم بزنند. دعوا در رسانه هم كمهزينه است هم پرفايده مهمتر از اين دو به تلطيف جامعه كمك ميكند، خاطر جامعه را آسوده ميكند كه صدايش شنيده ميشود.
موج سواري بر موهومات
شايد گروهي معتقد باشند كه اجراي آن خيلي دير شروع شده و بايد به تدريج در طول سالهاي گذشته افزايش قيمت بنزين به عنوان سرمايه ملي آغاز ميشد. اما اين انتقادات و اعتراضات باعث نميشود كه دولتهاي خارجي بتوانند از اختلاف نظر در داخل ايران بهرهبرداري كنند.
سوءمحاسبه دولتمردان امريكايي در اين بود كه تصور كردند، تصميمگيري در مورد افزايش قيمت بنزين يك تصميم از سر ناچاري و ضعف بود، غافل از اينكه اين تصميم بسيار مهم و كارساز مدتها بود در داخل ايران مورد بحث و رايزني قرار داشت و با توجه به تبعات آن، با اندازهگيري هزينه- فايده براي ملت بزرگ ايران از سوي كل نظام اتخاذ شده است. امريكاييها تلاش كردند روي موجي سوار شوند كه مقصدش فرو پاشيدن ايران نبود بلكه موجي بود كه به سمت ساحل آرامش و ثبات و امنيت ميرسيد. بر خلاف تصور واشنگتن، تصميم به افزايش قيمت سوخت نه براي انتقال فشار حداكثري امريكا از دوش دولت بر گرده مردم بلكه براي حفظ سرمايههاي ملي و تامين منابع كمك به اقشار آسيبپذير گرفته شده بود.
تصميمي كه مسوولان نظام براي افزايش قيمت بنزين گرفتند اصولا ارتباطي با فشارهاي دونالد ترامپ و دولت او بر مردم ايران ندارد بلكه تصميمي بود كه خيلي زودتر از اين بايد گرفته ميشد و شايد همين فشارهاي تحريمها بود كه باعث تاخير در اعلام و اجراي آن شده بود. شايد تصوري وجود داشت كه شعارهاي اروپاييها براي اجراي تعهدات برجامي، فرصتي را ايجاد ميكند تا در شرايط غيرتحريمي چنين تصميمهايي اتخاذ شود اما من بعيد ميدانم كه شعارها و بيانيههاي اروپاييها به جايي برسد، همانگونه كه تاكنون هم نرسيده است. امانوئل مكرون، رييسجمهور فرانسه طرحي را پيشنهاد داده و شعارهايي را مطرح كرده بود اما ديديم كه رييسجمهور امريكا همانگونه كه احترام هيچ فرد ديگري را در دنيا نگه نداشته است، حاضر نشد احترام متحدان سنتي خود را نگه دارد.
قطعا اگر نارضايتي در داخل كشور وجود داشته باشد، مردم حق اعتراض و بيان نظر دارند ولي آتش زدن اموال مردم و اماكن عمومي نميتواند كار «مردم» و «عموم» باشد. قطعا چنين اقداماتي بازي در راستاي همان توهمي است كه مايك پمپئو و دونالد ترامپ قصد دارند روي آن موج سواري كنند. آتشي اگر اموال عمومي و سرمايههاي مردم ايران را بسوزاند، آتشي است كه به دست سياستگذاران فشار حداكثري روشن شده است. من معتقدم كه قطعا افراد و اقشاري وجود دارند كه از اعلام افزايش قيمت بنزين احساس ناخشنودي و ناراحتي كردهاند، تعداد زيادي از مردم كشور هستند كه درآمدشان به قيمت بنزين وابسته است و مهمترين سرمايههايشان خودروها و موتورسيكلتهايشان است. بسياري از اين افراد ممكن است اعتراض خودشان را در خيابان بيان كرده باشند و شعار داده باشند اما قطعا حساب معترضاني كه نارضايتي خودشان را بيان كردهاند از كساني كه آشوب و اغتشاش كردهاند، جداست. به هر حال اين گام مشكلي بود كه بايد برداشته ميشد و برداشته هم شد و طبيعتا تبعاتي در پي داشت اما اين تبعات هر اندازه هم كه ممكن است مشكلآفرين باشد، آنچه امريكا ميخواست نبود. قطعا آشوبهايي كه باعث خوشحال دولتمردان امريكايي شده است، پايان مييابد و اين خود مردم هستند كه براي منافع ملي و مصالح عمومي خودشان جلوي تخريبها و اقدامات آسيبآفرين افرادي را كه ممكن است فريبخورده باشند يا اشتباهي مرتكب شوند يا وابسته به بيگانگان باشند، ميگيرند.
اين تصور كه اقتصاد ايران بر اثر تحريمها و فشارهاي حداكثري امريكا فلج شده است، يك اشتباه بزرگ و تلقي غلط از سوي دولت امريكا و پيشنهاددهندگان سياست فشار حداكثري است. تمامي دولتمردان و مجريان طرح افزايش قيمت بنزين به روشني و وضوح اعلام كردهاند كه هرگز قرار نيست ريالي از درآمدهاي حاصل از طرح بودجه كشور هزينه شود بلكه بدون دخل و تصرفي قرار است به اقشار ضعيفتر و آسيبپذيرتر اختصاص پيدا كند. كسي ترديد ندارد كه فشار حداكثري امريكا به مردم ايران فشار وارد كرده و باعث تضعيف توانايي اقتصادي شهروندان ايراني شده است اما آنچه در اجراي طرح اصلاح قيمت سوخت انجام شد، اين نبود كه در مسير فشار امريكا، فشار بيشتري به مردم وارد شود بلكه تلاشي براي ايجاد توازن بيشتر در درآمدهاي اقشار آسيبپذيرتر و كمك به كساني بود كه بيشترين آسيبها را از سياست تحريم و فشار حداكثري دولت امريكا ديدهاند. قطعا در ادامه اجراي اين سياست، نقصها و ضعفهايي كه ممكن است باعث اعتراض و انتقاد شهروندان شود، برطرف خواهد شد و بر خلاف انتظار دولتمردان امريكا، رضايت شهروندان از اجراي اين تصميم تامين ميشود.