• ۱۴۰۳ يکشنبه ۲۷ خرداد
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4518 -
  • ۱۳۹۸ يکشنبه ۳ آذر

سيد حسين موسويان در گفت‌وگو با«اعتماد»:

طرح صلح هرمز ترازوي وزن كردن نيت عربستان است

چشم اميد عربستان به سياست فشار حداكثري امريكا است

سارا معصومي

رابطه ايران و عربستان سعودي همچنان در جزر و مد است. گاه حادثه‌اي اين رابطه را تا چند قدمي جنگ برده و گاه زمزمه‌هايي شنيده شده مبني بر آنكه دو طرف در مسير كاهش تنش قرار گرفته‌اند. ايران و عربستان سعودي جدا از رقابت تاريخي كه با هم در اين منطقه داشتند در چند سال اخير فاز جديدي از تنش در رابطه را تجربه كرده‌اند كه بخش عمده اين تنش نتيجه پرونده‌هايي غير از رابطه دو‌جانبه تهران و رياض بوده است. اگر از اندكي دورتر به ماجرا نگاه كنيم آغاز خيزش‌هاي مردمي در برخي كشورهاي عربي ايران و عربستان را در تك‌تك اين پرونده‌ها در دو سوي متفاوت قرار داد كه البته اوج اين تضارب منافع و ورود براي تغيير زمين بازي به نفع خود در پرونده‌هاي سوريه و يمن رخ داد. تهران و رياض هنوز از پيچ و تاب تحولات جهان عرب خارج نشده بودند كه مذاكرات هسته‌اي ايران با 1+5 وقت آغاز شد و زنگ‌هاي خطر در رياض به صدا درآمد. عربستان سعودي به‌شدت از كاهش تنش ميان تهران و واشنگتن وحشت داشت و البته به رسميت شناخته شدن برنامه هسته‌اي ايران را مساوي با آزاد شدن قدرت منطقه‌اي و فرامنطقه‌اي تهران هم مي‌دانست. در آن دوره زماني برخي از كارشناسان اعتقاد داشتند كه وزارت خارجه دولت نخست حسن روحاني بايد همزمان با تعامل با سه كشور اروپايي به اضافه چين، روسيه و امريكا با بازيگران منطقه‌اي به خصوص عربستان سعودي هم وارد مذاكراتي موازي شود تا شايد از حساسيت رياض كاسته شود. امري كه به هزار و يك دليل اتفاق نيفتاد و امروز برخي از همان كارشناسان يكي از علت‌هاي رفتار تهاجمي سعودي در قبال تهران را غفلت آن سال‌ها مي‌دانند. با اين‌همه ايران تنها پرونده‌اي نيست كه محمد بن سلمان وليعهد سعودي از زمان در دست گرفتن قدرت سياسي در كشورش در آن با تندروي پيش رفته است.سيد حسين موسويان، ديپلمات سابق و تحليلگر ارشد مسائل منطقه در گفت‌وگوي اختصاصي با «اعتماد» از ريشه‌هاي بي‌اعتمادي در رابطه ايران و عربستان سعودي مي‌گويد و تاكيد مي‌كند كه اگر وليعهد سعودي اراده سياسي براي كاهش تنش داشته باشد تهران آماده گفت‌وگو است. موسويان در بخش‌هايي از اين گفت‌وگو تاكيد مي‌كند كه عربستان به سياست فشار حداكثري دونالد ترامپ اميد بسته تا در سايه آن با ايران به گمان خود تضعيف شده پاي ميز مذاكره بنشيند. مشروح اين گفت‌وگو را در زير بخوانيد:

 

در چندسال اخير ما شاهد تنش در رابطه ايران و عربستان سعودي بوديم. جدا از مجموعه تحولاتي كه اين تنش را رقم زد بسياري از كارشناسان مسائل منطقه از جمله خود شما اعتقاد دارند كه پس از انقلاب رابطه تهران و رياض هيچگاه از عمق كافي برخوردار نشد و همواره نوعي از بي‌اعتمادي در اين رابطه به چشم مي‌خورد. امروز هم نمي‌توان بدون در نظر گرفتن دلايل اين بي‌اعتمادي در قريب به 5 دهه گذشته از آينده روشن حرف زد. به‌طور خلاصه مي‌فرماييد كه دلايل اين بي‌اعتمادي تاريخي ميان دو كشور چيست؟

هردو كشور نگراني‌هاي جدي دارند. عربستان از صدور انقلاب يا ايدئولوژي شيعي ايراني و ايران از صدور ايدئولوژي وهابيت سعودي احساس تهديد مي‌كنند. عربستان از حضور يا نفوذ و يا به تعبير خودش دخالت ايران در كشورهاي منطقه به ويژه يمن، سوريه، عراق و لبنان و متقابلا ايران از حضور يا نفوذ و يا دخالت عربستان دربحرين، لبنان، سوريه، عراق و غيره نگران هستند. عربستان و كشورهاي حوزه خليج فارس قدرت، وسعت، نيروي انساني وجمعيت ايران همراه با تمدن و تاريخ امپراتوري فارس‌ها را پتانسيل تهديد حاكميتي و ايران نيز اتحاد عربستان و برخي از كشورهاي حوزه خليج فارس با امريكا و اسراييل عليه ايران را تهديد حاكميتي خود مي‌دانند. عربستان و متحدانش قدرت موشكي و توان هسته‌اي ايران را نشانه اهداف سلطه‌جويانه ايران و در مقابل ايران نيز صادرات صدها ميليارد دلار پيشرفته‌ترين تسليحات امريكا به عربستان دركنار حضور نظامي امريكا درمنطقه را نشانه اهداف سلطه‌جويانه امريكا و متحدانش مي‌داند. اين نكات گوشه‌اي از دلايل بي‌اعتمادي متقابل است.

فكر مي‌كنيد ادامه رابطه خصمانه ميان ايران و عربستان به انضمام كشورهاي همراه سعودي يعني بحرين و امارات تا چه اندازه مي‌تواند دو كشور را به فاز خصمانه و گزينه نظامي نزديك كند؟ يعني تنش با ايران در منطقه بحران زده غرب آسيا را در راستاي منافع خود مي‌داند يا به دنبال تغيير به نفع خود در ايران از طرق ديگر مانند تحريم اقتصادي و فشار سياسي است؟

عربستان و متحدان عرب اين كشور ظرفيت حمله نظامي به ايران را ندارند. اسراييل هم عليرغم تمام تهديدهايش، چنين ظرفيتي ندارد. اسناد وزارت خارجه امريكا كه توسط ويكي ليكس منتشر شد، ثابت كرد كه عربستان و متحدان عربش در دوره رياست‌جمهوري بوش از سال 1384 يعني آغاز دوره رياست‌جمهوري محمود احمدي‌نژاد از واشنگتن خواسته‌اند كه عمليات نظامي عليه ايران انجام دهد. جان كري وزير خارجه دولت باراك اوباما (رييس‌جمهور پيشين امريكا) هم رسما اعلام كرد كه عربستان، اسراييل، امارات و مصر مرتب از دولت اوباما مي‌خواستند كه به ايران حمله كند. تكليف دوره دونالد ترامپ هم كه روشن است. با آغاز دوره ترامپ، محمد بن سلمان وليعهد عربستان رسما اعلام كرد كه جنگ را به داخل ايران مي‌كشانيم. منتهي چون گزينه حمله نظامي امريكا به هر دليلي عملي نشده است، عربستان و اسراييل و متحدان عرب امريكا با تمام قدرت از سياست فشار حداكثري ترامپ به عنوان كف خواسته‌هاي‌شان حمايت كرده و مي‌كنند.

در اين سال‌ها عربستان به بهانه نفوذ ايران در كشورهاي مختلف از لبنان تا سوريه و عراق و بيش از سه مورد نخست در يمن دخالت سياسي، امنيتي و نظامي كرده است. فكر مي‌كنيد تا چه اندازه سياست‌هاي منطقه‌اي ايران سعودي را به چنين سمتي سوق داده است؟

ظهور نشانه‌هاي اقتدار منطقه‌اي ايران قطعا يك عامل سياست‌هاي تهاجمي عربستان است. اما عامل مهم‌تر اين است كه امريكايي‌ها از زمان اوباما به عربستان و متحدان عرب منطقه‌اي خود گفتند كه ما از اين به بعد پول و خون براي شما نمي‌دهيم. حمايت كامل لجستيكي، اطلاعاتي، تسليحاتي، سياسي و امنيتي مي‌كنيم به شرط آنكه هزينه آن را بپردازيد اما براي حفظ حكومت‌هاي شما، خون سرباز امريكايي را هديه نخواهيم كرد. لذا خودتان بايد مسووليت عمليات نظامي در منطقه را عهده‌دار باشيد. عامل سوم هم شخص محمد بن سلمان است. از زماني كه وي رهبري عملي عربستان را به دست گرفته، سياست‌هاي خارجي و منطقه‌اي و داخلي عربستان به‌طور گسترده‌اي تغيير كرده است.

فكر مي‌كنيد چرا عربستان سعودي براي مقابله با آنچه كه به هرحال نفود ايران مي‌خواند دست به قدرت نرم نبرد و مثلا از طريق كار بر روي افكار عمومي كشورهايي چون لبنان يا عراق تلاش نكرد رقابت با ايران را ادامه بدهد و سياستي تهاجمي در قبال تهران اتخاذ كرد؟ سياستي كه طبيعتا بخشي از دود آن به چشم خود سعودي‌ها هم چه از حيث سياسي و حيثيت بين‌المللي و چه از منظر امنيتي رفته است؟

عربستان هم مثل امريكا به ويژه در دوره ترامپ از تمام ظرفيت خود از جمله جنگ نرم عليه ايران استفاده كرده و ادامه مي‌دهد. اميد عربستان و متحدين منطقه‌اي‌اش اين است كه اگر سقوط نظام جمهوري اسلامي مقدور نشد، حداقل با سياست فشار حداكثري امريكا، ايران به زانو درآيد و سپس با ايران ضعيف و درمانده و زمينگير مذاكره كنند كه حداكثر امتياز را بگيرند.

برخي زمزمه‌ها در ايران شنيده مي‌شود مبني بر اينكه سعودي و امارات به اضافه بحرين متن ابتكار جديد ايران با عنوان طرح صلح هرمز را دريافت كرده‌اند و مي‌توان اين عدم رد طرح را نشانه‌اي از احتمال قرار گرفتن تهران و رياض در مسير كاهش تنش دانست. شما تا چه اندازه به شكل‌گيري چنين فضايي خوش‌بين هستيد؟ و سوال مهم‌تر آنكه چرا عربستان سعودي بايد در شرايط موجود كه به هرحال ايران تحت فشار شديد اقتصادي از سوي امريكا قرار دارد، رابطه ايران با اروپا به دليل برهم خوردن عدم توازن در برجام شكراب شده و توافق هسته‌اي در چند قدمي فروپاشي قرار گرفته به دنبال تنش‌زدايي از رابطه با ايران باشد؟

تا زماني كه عربستان به تقابل حداكثري فعلي امريكا با ايران و شانس موفقيت سياست فشار حداكثري ترامپ اميدوار باشد، وارد گفت‌وگوي جدي و صادقانه براي يك توافق جامع و درازمدت با ايران نخواهد شد. هم‌اكنون عربستان و امارات مرتب در پشت پرده از امريكا به خاطر عدم واكنش عليه ايران به حمله نظامي به تاسيسات نفتي آرامكوي عربستان و چهار كشتي در بندر الفجيره امارات، شديدا گلايه مند هستند و توقع دارند در صورت تكرار اين نوع حوادث، ترامپ به ايران حمله كند. يك امريكايي به من گفت محمد بن سلمان به امريكايي‌ها گفته اگر بنا باشد ما از شما صدها ميليارد دلار اسلحه بخريم و حمله‌اي مثل حمله آرامكو به كشورم صورت بگيرد، اين نوع پوشش امنيتي امريكا چه خاصيتي دارد؟

اخيرا ايران طرح صلح هرمز را رسما به شش كشور حوزه خليج فارس و عراق پيشنهاد كرده است. اين اقدام بسيار خردمندانه‌اي بود كه بايد در اولين ماه‌هاي رياست‌جمهوري حسن روحاني انجام مي‌شد چون در آن مقطع ايران با امريكا و قدرت‌هاي جهاني گفت‌وگوهاي جدي هسته‌اي را آغاز كرده بود.

يكي دوماه بعد از آغاز رياست‌جمهوري حسن روحاني، من مقاله‌اي در روزنامه الشرق الاوسط عربستان منتشر و پيشنهاد گفت‌وگو بين ايران و كشورهاي حاشيه خليج فارس براي ايجاد سيستم همكاري و امنيت جمعي در خليج فارس را مطرح كردم. در آن مقطع يك مقام از دفتر رياست‌جمهوري زنگ زد و گفت چون شما قبلا به آقاي روحاني خيلي نزديك بوده‌ايد، بهتر است چيزي ننويسيد و نگوييد و خلاصه سكوت كنيد. البته من گوش نكردم چون بعد از خروج از ايران، تصميم گرفته بودم كه به‌طور كامل از مسائل سياسي جناحي داخلي فاصله گرفته و منهاي اينكه رييس‌جمهور محمود احمدي‌نژاد باشد يا حسن روحاني، فقط از منافع مردم و كشور دفاع كنم. اعتقاد من اين بود كه با آغاز گفت‌وگوهاي جدي ايران و امريكا و پنج قدرت ديگر جهاني در موضوع هسته‌اي، همزمان و به‌طور موازي، ايران بايد گفت‌وگو با عربستان و ساير كشورهاي عرب همسايه در مورد صلح منطقه‌اي را آغاز كند. اين استراتژي موجب حفظ و تقويت برجام مي‌شد ضمن اينكه روابط با عربستان و متحدين عربش، درشرايط متفاوتي بود. درعين حال اكنون هم طرح صلح هرمز ترازوي وزن كردن نيت عربستان و متحدانش درمورد گزينه صلح يا ادامه تقابل با ايران است. چون اگر واقعا خواستار يك همكاري و صلح دايمي باشند كه طرح صلح هرمز مي‌تواند بهترين و جامع‌ترين مبنا براي گفت‌وگو باشد.

تنش در رابطه ايران و عربستان سعودي ديگر يك اختلاف دو‌جانبه نيست بلكه پاي كشورهاي بسياري از جمله يمن، لبنان، عراق ‌وسوريه و البته امارات و بحرين و قطر هم به اين پرونده و منازعه باز شده است. تا چه اندازه فكر مي‌كنيد دو كشور بتوانند در چنين فضايي در مسير كاهش تنش قرار بگيرند و تداوم اين مسير از چه تضميني برخوردار است؟

بستگي به اراده سياسي وليعهد عربستان دارد. اگر محمد بن سلمان آمادگي داشته باشد، تهران براي گفت‌وگو و تفاهم آماده است و شانس توافق هم بالاست. درصورت توافق هم احتمال كاهش سطح تنش‌هاي موجود منطقه خيلي زياد است. درعين حال همه مشكلات و بحران‌هاي جاري منطقه ربطي به تنش ايران و عربستان ندارد. فساد، فقر، ناكارآمدي دولت‌ها، دخالت ساير قدرت‌هاي منطقه‌اي و بين‌المللي، اختلافات داخلي دركشورهاي بحران زده، عوامل و فاكتورهاي تعيين كننده‌اي هستند كه حل و فصل آنها در اختيار رياض و تهران نيست.

فكر مي‌كنيد اصرار ايران در مقطع فعلي براي آمادگي براي مذاكره با كشورهاي عربي تعبير به ضعف تهران نخواهد شد؟ ما از جانب ايران مرتبا پيشنهاد شاخه زيتون را مي‌شنويم و از طرف مقابل حداقل در ملاعام جز سكوت چيزي نمي‌شنويم.

البته كه ايران نبايد اصرار كند اما ارايه طرح صلح هرمز لازم بود تا بهانه را از دست طرف مقابل بگيرد.

فكر مي‌كنيد فاكتوري به اسم اسراييل با تمام تلاش‌هايي كه در چندسال اخير براي بهبود رابطه با كشورهاي عربي منطقه‌اي انجام داده از چه قدرتي براي چالش آفريني در مسير كاهش تنش احتمالي ميان عربستان و ايران برخوردار باشد؟

من 10 سال گذشته دركنفرانس‌هاي زيادي در مورد روابط ايران و كشورهاي حوزه خليج فارس شركت داشته‌ام. اخير يك مقام پيشين عاليرتبه مصر نكته‌اي را رك و پوست كنده و صريح به من گفت كه من مضمون اين نكته را از خيلي‌ها در چند سال گذشته شنيده بودم. اين سياستمدار مصري به من گفت: آقاي موسويان! وقت خودتان را تلف نكنيد. راه بهبود روابط با شوراي همكاري خليج فارس از رياض مي‌گذرد و راه بهبود روابط با رياض هم از واشنگتن. ضمن اينكه دعواي فعلي سعودي و ايران فرصتي براي اسراييلي‌ها به وجود آورد تا روابط خود با كشورهاي عربي را برقرار كنند و امتيازات تاريخي همچون پايتختي بيت‌المقدس را از امريكا بگيرند و لذا اين امتيازي نيست كه تل آويو هم به‌سادگي از دست بدهد.

چهار سال پس از آغاز جنگ يمن آيا راه‌حلي براي خروج آبرومندانه عربستان از اين باتلاق قابل تصور است؟ اين در حالي است كه حتي اگر اين جنگ پايان يابد عربستان در حالي از يمن مي‌رود كه جايگاه ايران در اين كشور و رابطه حوثي‌ها با تهران (منظور رابطه معنوي و نه الزاما سياسي است) اگر نگوييم بهتر نشده حداقل تغيير به سود سعودي هم نكرده است.

من از كانال‌هاي متعدد شنيده‌ام كه سعودي‌ها تصميم گرفته‌اند خودشان مساله را با حوثي‌ها حل كنند و ايران را از معادله يمن حذف كنند. سفر اخير خالد بن سلمان، فرزند شاه سعودي و معاون وزير دفاع اين كشور به عمان هم فقط در همين رابطه بوده است.

حمله انصارالله به تاسيسات نفتي آرامكو و هدف قرار گرفتن اقتصاد سعودي را تا چه اندازه عاملي سرنوشت‌ساز در تغيير رويكرد احتمالي رياض به تهران مي‌دانيد؟

اين حمله وحشتي در رياض، ابوظبي و واشنگتن و پايتخت‌هاي اروپايي ايجاد كرد كه موجب نرم شدن لحن كشورهاي عربي شد اما معلوم نيست كه تاثيري در بهبود روابط داشته باشد. اگر آنها براي گفت‌وگو درمورد طرح صلح هرمز ايران اعلام آمادگي كنند، كه معلوم مي‌شود تاثير مثبت داشته است درغير اين‌صورت خير. بعد از اين حمله هم اسراييلي‌ها و هم عربستان وارد گفت‌وگوهاي مهمي با واشنگتن براي ارتقاي سطح دفاعي خود شده‌اند كه طبيعتا باعث افزايش حضور امريكا و صادرات تسليحات امريكا به منطقه خواهد شد.

آيا مي‌توانيم روزي را متصور باشيم كه عربستان و ايران به عنوان دو قدرت منطقه‌اي به صورت مسالمت‌آميز در كنار يكديگر باشند و عربستان ايران را تهديدي براي خود نبيند؟

البته آنها هم همين توقع را ازما دارند. منتهي اين موضوعي است كه احتياج به زمان و يك برنامه كوتاه‌مدت، ميان مدت و درازمدت براي اعتمادسازي دارد. تهران و رياض بايد اعتمادسازي متقابل را از گام‌هاي كوچك شروع كنند تا روزي به آن نقطه برسيم كه هر دو كشور نقش، جايگاه و منافع يكديگر در منطقه را به رسميت بشناسند.

ما در چندسال اخير شاهد انشقاق و شكاف در رابطه عربي – عربي كشورهاي منطقه مانند شكاف در شوراي همكاري خليج فارس بوديم و البته پيش‌تر از آن هم تضارب آرا ميان كشورهايي كه به ظاهر در اين گعده دوست هم بودند بيش از قبل شده بود. آيا فكر مي‌كنيد منطقه ما به ساختارهايي نياز دارد كه از تقسيم‌بندي‌هاي قديمي مانند شوراي همكاري يا اتحاديه عرب فاصله بگيرد و براساس منطق و ساختار جديد قدرت‌هاي منطقه‌اي شكل بگيرد؟

منطقه ما به‌شدت به يك سيستم همكاري جمعي درامور امنيتي، نظامي، سياسي و فرهنگي احتياج دارد. تا زماني‌كه فاقد سيستم و سازمان همكاري مشترك منطقه‌اي باشيم هم قدرت‌هاي خارجي درمنطقه ما مداخله خواهند كرد و هم روابط كشورها اعم از روابط عربي-‌ عربي يا عربي-‌ فارسي شكننده خواهد بود.

شما نسخه صلح پايدار در حوزه خليج فارس را برمبناي «هژموني وسلطه صفر» قابل دسترس مي‌دانيد. با توجه به روحيه‌اي كه از عربستان سراغ داريم و تجربه تلخ رابطه محمد بن سلمان و تيم وي با ايران در چندسال اخير چقدر رسيدن به چنين نسخه‌اي را عملي مي‌دانيد؟

اگر يك سيستم همكاري جمعي با حضور سه قدرت بزرگ ايران و عربستان و عراق و ساير كشورهاي كوچك منطقه وجود داشته باشد، مي‌توان مشكل را برطرف كرد. آقاي فيشر وزير خارجه پيشين آلمان در يكي از كنفرانس‌ها به من گفت كه كشورهاي اروپايي جملگي از هژموني سه قدرت بزرگ اروپا يعني آلمان و فرانسه و انگليس نگراني مشابه داشتند كه با ايجاد يك سيستم جمعي مشترك يعني اتحاديه اروپا، مشكل را حل كرديم. شما هم بايد همين مسير را به پيش ببريد. اين مطلب آقاي فيشر كاملا درست است. هردو جنگ جهاني دوم از اروپا و به خاطر تخاصم قدرت‌هاي اروپايي آغاز شد. اوضاع روابط فعلي ما و عربستان درحد تخاصم‌هاي تاريخي آلمان و فرانسه و انگليس نيست. اگر آنها توانستند با عقل و درك و برنامه درست، مشكلات‌شان را حل كنند، ما هم مي‌توانيم.


تا زماني كه عربستان به تقابل حداكثري فعلي امريكا با ايران و شانس موفقيت سياست فشار حداكثري ترامپ اميدوار باشد، وارد گفت‌وگوي جدي و صادقانه براي يك توافق جامع و درازمدت با ايران نخواهد شد.

هم عربستان و هم امارات مرتب در پشت پرده از امريكا به خاطر عدم واكنش عليه ايران به حمله نظامي به تاسيسات نفتي آرامكوي عربستان و چهار كشتي در بندر الفجيره امارات، شديدا گلايه مند هستند و توقع دارند در صورت تكرار اين نوع حوادث، ترامپ به ايران حمله كند.

يك امريكايي به من گفت محمد بن سلمان به امريكايي‌ها گفته اگر بنا باشد ما از شما صدها ميليارد دلار اسلحه بخريم و حمله‌اي مثل حمله آرامكو به كشورم صورت بگيرد، اين نوع پوشش امنيتي امريكا چه خاصيتي دارد؟

من از كانال‌هاي متعدد شنيده‌ام كه سعودي‌ها تصميم گرفته‌اند خودشان مساله را با حوثي‌ها حل كنند و ايران را از معادله يمن حذف كنند. سفر اخير خالد بن سلمان، فرزند شاه سعودي و معاون وزير دفاع اين كشور به عمان هم فقط در همين رابطه بوده است.

حمله به تاسيسات آرامكو وحشتي در رياض، ابوظبي و واشنگتن و پايتخت‌هاي اروپايي ايجاد كرد كه موجب نرم شدن لحن كشورهاي عربي شد اما معلوم نيست كه تاثيري در بهبود روابط داشته باشد.

تهران و رياض بايد اعتماد سازي متقابل را از گام‌هاي كوچك شروع كنند تا روزي به آن نقطه برسيم كه هر دو كشور نقش و جايگاه و منافع يكديگر در منطقه را به رسميت بشناسند.

عربستان به دنبال مذاكره با ايران ضعيف‌شده است.

سعودي به دنبال حذف ايران از معادله يمن است.

يك سياستمدار مصري به من گفت: آقاي موسويان! وقت خودتان را تلف نكنيد. راه بهبود روابط با شوراي همكاري خليج فارس از رياض و راه بهبود روابط با رياض هم از واشنگتن مي‌گذرد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون