چشمانداز امنيتي جمهوري اسلامي ايران در خاورميانه
سجاد عابدي
دگرگونيها در پرتو پيگيري و استمرار برخي از ويژگيهاي كلان نظام مقدس جمهوري اسلامي جريان داشتهاند. ملاحظات امنيتي كشور به سه گفتمان بسط محور، حفظ محور و رشد محور تفكيك ميشود. در هر گفتمان چهار متغير اساسي يعني «اهداف و اصول امنيت ملي»، «قدرت ملي»، «تهديدها و آسيبپذيريهاي امنيت ملي» و نهايتا «سياستهاي امنيت ملي» مد نظر قرار گرفته است.
نظم منطقهاي خاورميانه همواره مورد چالش و دگرگونيها قرار گرفته است و به دليل موقعيت ژئوپليتيكي، ژئوكالچري و ژئواستراتژيكي منطقه، قدرتهاي بزرگ و فرامنطقهاي به بهانههاي مختلف در امور منطقه خاورميانه دخالت كردهاند. منطقه خاورميانه يكي از بحرانيترين مناطق دنيا محسوس ميشود. نظاميگري و خريد تسليحات به خصوص از سوي كشورهاي حاشيه خليج فارس يكي از اولويتهاي برجسته اين منطقه است. بنابراين، منطقه مذكور در دهههاي اخير همواره درگير در معماي امنيت بوده است.
علاوه بر اين، حضور دولتهاي خارجي به خصوص امريكا به عنوان قدرت مسلط در نظام بينالملل از ديگر مسائلي است كه اين منطقه با آن روبه روست. بنابراين خاورميانه يكي از بيثباتترين دورههاي خود را تجربه ميكند، يعني دور بيثباتي كه بخش اعظم آن محصول فعاليت گروههاي تروريستي در منطقه است. در اين ميان، جنگهاي داخلي و خلأ قدرت در منطقه، سياستهاي قدرتهاي بزرگ مانند ايالات متحده امريكا، روسيه و اتحاديه اروپا و همچنين رقابت قدرتهاي منطقهاي فضا را براي فعاليت گروههاي تروريستي مهياتر از قبل كرده است.
امريكا استراتژي جنگ نيابتي بر عليه تشيع و گفتمان را از طريق بازيگر همسوي خود و محور سازش با غرب در منطقه يعني عربستان سعودي هدايت ميكند. يكي از دلايل اصلي شكلگيري جنگهاي نيابتي، بازتوليد مولفههاي آييني و ايدئولوژيك وهابيت از واقعيتهاي تعارض منطقهاي محسوب ميشود. بهرهگيري از مفاهيم ايدئولوژيك، زمينه لازم براي شكلگيري منازعات هويتي را به وجود آورده است. هر منازعه هويتي نيازمند نقش يابي بازيگران خويشاوند خواهد بود. در فرآيند منازعات هويتي، عربستان تلاش دارد تا موقعيت خود را از طريق مولفههاي هويتي و بسيج گروههاي اجتماعي اعاده نمايد.
سازماندهي گروههاي تكفيري توسط عربستان، زمينههاي لازم را براي افراطي شدن سياست، هويت و امنيت در منطقه به وجود آورده است. نيروهاي تكفيري كه توسط عربستان سازماندهي شدهاند، نقش محوري خود را در مقابله با اهداف هويتي و ژئوپليتيكي انقلاب اسلامي ايران قرار دادهاند. بهطور كلي، نيروهاي هويتي از قابليت لازم براي تاثيرگذاري بر فرآيندهاي رقابت منطقهاي و شكل دادن به فضاي ژئوپليتيكي جديد برخوردارند. به هر ميزان نيروهاي تكفيري از نقش و تحرك منطقهاي بيشتري برخوردار شوند، طبيعي است كه زمينه براي تحقق برنامههاي استراتژيك غرب در فضاي جنگ نيابتي و جنگ كم شدت بيشتر ميشود.
بنابراين عربستان سعودي تحت تاثير سياست راهبردي و اهداف امريكا در منطقه در پي گسترش جنگهاي نيابتي است. قابليتهاي اقتصادي، قدرتهاي نظامي و توانمنديهاي راهبردي عربستان نشان ميدهد كه بخش قابل توجهي از توانمندهاي نظامي و نقش امنيتي اين كشور انعكاس ضرورتهاي جنگ نيابتي و جنگ كمشدت امريكا در مقابه با قدرت منطقهاي جمهوري اسلامي ايران است. جنگهاي نيابتي بر اساس واقعيتهاي هويتي، ژئوپليتيكي، تاكتيكي و راهبردي انجام ميگيرد. هرگونه نقشيابي عربستان در مقابله با جمهوري اسلامي ايران بر اساس واقعيتهاي محيطي منطقها و ضرورتهاي سياست بينالملل انجام ميگيرد. به همين دليل است كه جبهه تحت رهبري عربستان در منطقه اعتقاد دارند ايران، عراق، لبنان و سوريه يك هلال شيعي را تشكيل دادهاند و در راستاي مقابله با آن از گروههاي داعش و القاعده عليه حكومت سوريه استفاده ميكنند. مقابله با جمهوري اسلامي ايران را ميتوان محور اصلي الگوي كنش امنيتي پادشاهي عربستان در خاورميانه دانست. بحران روابط جمهوري اسلامي ايران و پادشاهي عربستان از دوم ژانويه 2016 آغاز شد. اقدامات پر شدت عربستان در مقابله با جمهوري اسلامي ايران را نميتوان صرفا به عنوان واكنشي در برابر اشغال سفارت و كنسولگري خود در ايران دانست. هدف عربستان منازعه فراگير از طريق جنگ كم شدت با ايران است. حفظ نفوذ ايران و افزايش قدرت منطقهاي آن از عوامل مهم خريد تسليحات و حساسيت دولتهاي منطقهاي خاورميانه است. در اين ميان عربستان سعودي تلاشهاي زيادي را براي تشكيل يك بلوكقدرت خواه در قالب سياسي و خواه در قالب يك اتحاد نظامي عليه ايران انجام داده است. تلاشهايي كه تاكنون با توجه به منافع متكثر و گاه متعارض بازيگران منطقه عقيم مانده است. ميتوان چنين استنباط كرد كه بنا به دو دليل امكان رويارويي نظامي مستقيم ميان كشورهاي منطقه و ايران بسيار پايين است. دليل اول متاثر از موازنه قدرتي است كه در ميان قدرتهاي رقيب وجود دارد. دليل دوم فقدان آمادگي لازم بازيگران منطقهاي براي شروع جنگ است. اين شرايط موجب بالا رفتن هزينههاي جنگ براي طرفين شده است. البته اين احتمال وجود خواهد داشت كه قدرتهاي منطقهاي براي دست يافتن به اهداف خود يا ضربه زدن به طرف مقابل از تاكتيكهاي ديگري مانند جنگ نيابتي يا روياروييهاي محدود استفاده كنند. نتيجتا حضور چندوجهي ايالات متحده امريكا در منطقه، كنش عربستان سعودي به سوي نظم مطلوب خويش، چرخ عربستان سعودي به سمت رژيم صهيونيستي در جهت ائتلاف ضد ايراني، بازتوليد تروريسم، تبديل شكل جنگها به جنگ هويتي، بحرانسازي بازيگران ضد مقاومت در مناطق تحت نفوذ ايران، خريد بيرويه تسليحات توسط رقيبان ايران در منطقه، جنگهاي نيابتي و كمشدت بر ضد ايران از مهمترين چالشهاي پيش روي ايران در نظم غرب خواهد بود.