• ۱۴۰۳ جمعه ۳۱ فروردين
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4525 -
  • ۱۳۹۸ دوشنبه ۱۱ آذر

موجودي ناقص‌الخلقه اما قدرتمند در اقتصاد ايران

اكبر بياتي| در اين ستون هر دوشنبه به بخشي از تاريخ حضور بخش خصوصي دراقتصاد پرداخته مي‌شود. قسمت ششم اين ماجرا را بخوانيد.

فعالان اقتصادي ايران در اواخر دولت قاجار نمي‌دانستند يك ميهمان ناخوانده به اقتصاد ايران وارد شده و به زودي تمامي اقتصاد ايران را تحت‌الشعاع خود قرار خواهد داد. وقتي اولين چاه نفت در سال 1287 در مسجد سليمان فوران كرد آنها اين ماده را نمي‌شناختند و نمي‌دانستند چيست و كجا به فروش مي‌رسد و با آن چه چيزهايي در چه كارخانه‌هايي مي‌توان توليد كرد؟ اما كالايي ارزشمند بود كه انگليسي‌ها برايش پول زيادي مي‌پرداختند. البته انگليسي‌ها به عادت رفتار مرموزشان در دوره‌اي كه بر نفت ايران سيطره داشتند، اجازه نمي‌دادند كسب و كاري حول و حوش نفت ايران براي ايرانيان شكل بگيرد. آنها مقرر كرده بودند هر ساله مبلغي به دربار بابت استحصال نفت بدهند و تا آخر هم كسي نفهميد چقدر و با چه حساب و كتابي پرداختند. به دليل انحصارطلبي انگليسي‌ها نفت هيچ‌گاه براي بازرگانان و صنايع ايران محصول قابل معامله‌اي نشد. با اينكه اولين پالايشگاه خاورميانه يعني پالايشگاه آبادان به فاصله چند سال بعد توسط انگليسي‌ها در آبادان راه افتاد كه مي‌توانست نفت را به مشتقات نفتي تبديل كند اما نه استخراج نفت از چاه‌ها ربطي به بخش خصوصي در ايران داشت نه برج‌هاي تقطير پالايشگاه آبادان كه انگليسي‌ها ساخته بودند. اين خيلي عجيب بود كه بازيگران سنتي اقتصاد ايران از بزرگ‌ترين منبع درآمد ايران و شناخته شده‌ترين ثروت ايران دور بمانند، اين شرايط عجيب بعدها منجر به دولتي شدن دو قفله اقتصاد ايران شد. در حالي كه در كشوري مثل امريكا كه تقريبا همزمان با ايران صنايع نفت خود را راه انداخت شاهد فعاليت مستقيم بخش خصوصي در استخراج و صدور نفت بوديم و همين باعث شد كه زنجيره‌اي از صنايع خصوصي مرتبط با نفت شكل بگيرد و از آن مهم‌تر صنايع مرتبط با نفت با درك بازارهاي داخلي و خارجي، توليد محصولات را به شكلي ساماندهي كند كه بيشترين سود و ثروت از نفت به دست‌ آيد. اتفاقي كه هرگز در ايران نيفتاد و نفت در ايران هيچ‌گاه زنجيره‌اي از صنايع خصوصي داخلي را ايجاد نكرد. البته شايد اگر ممنوعيت و محدوديتي نبود بخش خصوصي در ايران به اين صنعت ورود نمي‌كرد. چه اينكه در ايران نبود امنيت سرمايه‌گذاري مانع ايجاد صنايع بزرگ در كشور شده بود و اين مساله تا اواخر پهلوي ادامه داشت. اما به هر حال فارغ از اينها ورود نكردن بخش خصوصي به نفت باعث به وجود آمدن صنعت نفتي ناقص‌الخلقه و متكي به دولت يا بازوي خارجي شد كه در نهايت كاركرد يك صنعت ارزشمند در كشور را از دست مي‌داد. به هر حال نفت آرام‌آرام به بزرگ‌ترين توليد ايران براي جهانيان تبديل شد و ساير توليدات ايراني در سايه دلارهاي نفتي كه به دربار سرازير شده بود و مشكل مالي اعلي‌حضرت را برطرف مي‌كرد، محو شدند. دربار ايران كه تا قبل از نفت، لااقل براي ماليات‌هايي كه مي‌خواست از تجار بگيرد، براي آنها كارهايي هر چند كم انجام مي‌دادند. اما وقتي نفت آمد ديگر آن هم لازم نبود و مملكت به يك باره به حال خود رها شد. با برچيده شدن سلطنت قاجار و آغاز سلطنت پهلوي‌ها، به دليل استقرار نيروهاي جديد و اقتدار رضاخاني، شرايط اقتصادي ايران دگرگون شد و صنايع يكي‌يكي در ايران شكل گرفتند، اولين كارخانه نساجي در سال 1305 راه افتاد. رضا شاه برخي صنايع ايران را در ايران تقويت كرد. امنيت راه‌ها برقرار شد و برخي صنايع به ايران وارد شدند، اما راهي كردن بخش خصوصي به ساير صنايع در حالي كه نفت اصلي‌ترين توليد ايران شده بود، نوعي به بيراهه راندن بخش خصوصي بود. تا وقتي نفت ايران انحصارا در اختيار انگلستان بود و طي دو قراردادي كه دربار قاجار و پهلوي با انگلستان امضا كردند، انگلستان به صورت انحصاري نفت ايران را استخراج مي‌كرد. با نهضت ملي شدن صنعت نفت و ابطال اين قراردادها، نفت ايران بعد از كودتاي 28 مرداد، به شكلي جديد به كنسرسيومي متشكل از هفت شركت نفتي سپرده شد كه فصل جديدي از تاريخ صنعت نفت در ايران بود. اما كنسرسيوم هم چيزي براي بخش خصوصي ايران نداشت. ولي اتفاق جديدي به واسطه اين تغيير در جغرافياي اقتصادي ايران افتاد كه مي‌توان آن را چند وجهي شدن مشكل اقتصاد و بخش خصوصي در ايران دانست. تا قبل از قرارداد كنسرسيوم نفتي ميزان درآمد ايران از نفت بسيار ناچيز بود و تاثير چنداني بر توسعه در ايران نداشت، اما با كنسرسيوم و به واسطه سهم 40 درصدي ايران در اين قرارداد، حجم دلارهاي نفتي افزايش يافت به‌طوري كه در دهه پنجاه و با جنگ اعراب و اسراييل ايران به يك‌باره با حجم بسيار بالايي از درآمدهاي نفتي مواجه شد كه مي‌توانست بسياري از مشكلات دولت را برطرف كند. اما شاه ايران تصميم به بزرگ كردن حجم دولت و حقوق‌بگيران گرفت. گفته مي‌شود شاه مي‌خواست با حقوق‌بگير كردن مردم آنها را بيشتر از پيش تحت كنترل خود داشته باشد. اين پديده باعث شد كه اقشار مختلف مردم به‌طور كامل متكي به حقوقي شوند كه نه بر اساس توليد ثروت بلكه بر اساس فروش نفت به جيب‌شان مي‌آمد. نفت در واقع با بالا بردن كاذب سطح رفاه جامعه، آن را به شكل بي‌سابقه‌اي به خود وابسته كرد و صنايع ديگر هم اگر در اين سال‌ها شكل گرفتند، بيشتر از آنكه به توليد ثروت منتهي شوند، تبديل به بنگاه‌هاي كارآفريني و توليد كالا به شكل غيراقتصادي شدند، چراكه تمامي كمبودهاي ناشي از منفي بودن ترازها در اقتصاد ايران با درآمدهاي هنگفت نفتي جبران مي‌شد. در واقع سطح رفاه جامعه و صنايعي كه به مدد رانت نفت شكل گرفتند هيچ‌ يك بر اساس توليد واقعي ثروت نبود كه روندي باثبات و پايدار داشته باشد. آمارها مي‌گويد درآمد نفتي ايران تنها در سال‌هاي 52 تا 57 حدود 112 ميليارد دلار بود كه اندكي بيشتر از چهاربرابر درآمد نفتي ايران از زمان مظفرالدين شاه تا سال 52 بود. اين رقم درآمد مي‌توانست هر تراز منفي در هر زمينه‌اي را جبران كند و اينجا بود كه صنايعي در ايران شكل گرفتند كه پايه‌هاي آن بر مبناي كسب درآمد به صورت منطقي و آن‌طور كه صنايع موازي در كشورهاي ديگر شكل گرفته بودند، بنا نشده بود و نمونه بارز آن صنعت خودروسازي است. در اين دوره طبقه‌اي از بخش خصوصي شكل گرفت كه تمامي فعاليت‌هايش مبتني بر رانت نفتي بود و بعدها دردسرهاي زيادي براي اقتصاد ايران درست كرد كه در شماره‌هاي آينده بيشتر درباره آن خواهيم پرداخت.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها