به بهانه بيانيه دبير سيوهشتمين جشنواره تئاتر فجر
بايد در برابر اين فرهنگ بايستيم
بابك احمدي
چند سالي است كه انديشه برگزاري «رقابتي» يا «غير رقابتي» جشنواره بينالمللي تئاتر فجر به نوعي در دستور كار جامعه تئاتر قرار گرفته و بايد از اين رويكرد استقبال كرد. به اين ترتيب يك گام ديگر در جهت پايان بخشيدن به اين جنگ داخلي خانمانسوز بر سر تنديس جشنواره و يك قران دوزار نزديك ميشويم. سالها قبل رسم بر اين بود كه هر كارگردان يا گروه تئاتري با شركت در جشنواره تئاتر فجر مجوز اجراي عمومي در سال را به دست ميآورد. يكجور گروكشي از طرف نهاد برگزاركننده كه اگر با پاسخ منفي مواجه ميشد، از اجرا هم خبري نبود. همين رويكرد عاملي ميشد براي افزايش فاصله بيشتر بين هنرمندان، يك رويداد فرهنگي و البته نهاد دولت در مقام برگزاركننده. از شانس ما بود شايد كه بساط اين شيوه برگزاري پرهزينه و پراضطراب به اجبار اقتصاد بيمار و البته قدري هم به واسطه تجربه سه دههاي جمع شد و رفت پي كارش. ماجرا از آن به بعد اين طور پيش رفت كه ماه بهمن و جشنواره پايان سال به برآيند چيزي بدل شود كه در طول سال تئاتري اجرا رفته و شايد پيشاپيش از مردم، رسانهها، منتقدان و ديگران جايزهاش را دريافت كرده بود. البته تا اينجا فقط يك گام به خواسته مهم مورد نظر نزديك شدهايم و حالا با عبور از آن سالها، زمان تصميم بزرگ ديگري فرا رسيده است. روز گذشته دبير جشنواره تئاتر فجر با انتشار يادداشتي، يا چنانكه روابط عمومي جشنواره نوشت، «بيانيهاي» بار ديگر بر لزوم حركت به سوي برگزاري غيررقابتي جشنواره تاكيد كرد. گرچه كه خودش گفت: «تمايل به حضور در رقابت واقعيتي انكارناشدني در تئاتر ايران است» اما به هر حال با گنجاندن يك بخش «غيررقابتي» در دوره پيشرو (هر چند با مشوق ريالي) گام عملي ديگري به اين سو برداشت.
واقعيت اين است كه بايد به فرا رسيدن روزي اميد داشت كه همه تئاتر متوجه شود انتخاب بين طراحي صحنه يك نمايش و تمايز قائل شدن با طراحي صحنه نمايش ديگر حقيقتا كاري است مضحك. البته كه وقتي فاصله كيفيت كارها بسيار زياد باشد اين تمايز براي همه روشن است، ولي ماجرا اينجاست كه وقتي درباره يك رويداد فرهنگي مهم صحبت ميكنيم، قطعا بايد در آن شاهد حضور اجراهاي باكيفيت هم باشيم. حالا انتخاب اين «خوبترين»! از بين «خوبها» مسخره است. برهانيمرند ميگويد: «درباره محاسن و معايب وجود رقابت و تمايل هنرمندان به حضور در آن گفتني بسيار است. بخشي از هويت حرفهاي من و همنسلانم به واسطه حضور در رقابتهاي جشنوارهها با محوريت جشنواره بينالمللي تئاتر فجر- كه تقريبا هميشه برگزاركننده بخشهاي رقابتي بوده- شكل گرفته است.» مساله دقيقا همينجاست. نقطهاي كه مسوولان تئاتر ما، مدرسان دانشگاهها و كليت جامعه تئاتري، خواسته يا ناخواسته، حيثيت و هويت وجودي فرد را به دريافت جايزه در اين رويداد كوچك فرهنگي منوط ميكنند. طوري كه گويي اگر كسي جايزه فجر نگرفت، هنرمند نيست. از همينجاست كه اين به اصطلاح جشن ما جماعت قليل، به يك كارزار خانمان برانداز براي ادامه بقا بدل ميشود. بايد در برابر ادامه چنين فرهنگي ايستاد.