تخريب ظريف توسط دلواپسان
وقتي هدف
وسيله را
توجيه ميكند
بيست و دوم مردادماه 92 پس از آنكه در دولت تحت مديريت محمود احمدينژاد از كار بركنار و مدتها به اتاقي در انتهاي وزارت امور خارجه تبعيد شد دوباره به مجلس برگشت اما نه به عنوان يك تماشاچي يا ناظر، بلكه به عنوان گزينه اصلي تصدي رياست نهادي كه تنها مسوول اجراي سياستهاي خارجي جمهوري اسلامي است. محمدجواد ظريف آن روز از مجلس تمام اصولگراي نهم، 232 راي موافق گرفت اما به خوبي ميدانست اين تازه اول راه است. معمار يكي از محبوبترين توافقهاي تاريخ جمهوري اسلامي آن روز دريافت كه مخالفت پرقدرتي را مقابل خود دارد اما شايد پس از آنكه به شكلي قابلتوجه بعد از برجام و لغو تحريمهاي هستهاي محبوبيتش سر به فلك كشيد، گمانش را نميكرد در دولت دوازدهم و در شرايطي با اين منتقدان داخلي مواجه شود كه نه او و نه رييس دولت تدبير، محبوبيت سابق خود را در جامعه ندارند. برآيند كنش و واكنش مخالفان داخلي شخص ظريف و رويكردهايش، چنان است كه به صراحت ميتوان گفت كه «تخريب» واژهاي آشنا براي وزير امور خارجه است؛ او گاهي به واسطه اظهاراتش در رسانههاي بينالمللي و داخلي و گاهي نيز به واسطه نوشتههايش در شبكههاي اجتماعي با هجمهها و حملاتي از سوي جريانهايي خاص در داخل ايران مواجه ميشود كه از قضا هر دو خواستار خداحافظي او با دستگاه ديپلماسي در مرحله اول و سپس، تغيير رويكرد سياست خارجي ايران هستند. در اين مسير آخرين عامل تخريب وزير امور خارجه اظهارنظري است كه نه او اولين گوينده آن است و نه آخرينش.
بهانهاي براي بهانهجويي
پس از آنكه سردار قاسم سليماني با دستور دونالد ترامپ، رييسجمهوري ايالات متحده امريكا در فرودگاه بغداد ترور شد، و به شهادت رسيد. بسياري از ناظران از تشديد مخالفتها با سبك و سياق دولت روحاني در سياست خارجي سخن گفتند؛ مخالفان گفتههايشان را در شبكههاي اجتماعي در قالب پلاكارد و بنر به خيابان آوردند و صراحتا حاميان مذاكره براي رفع تحريمهاي ايران همچنين الحاق به لوايح در ارتباط با گروه ويژه اقدام مالي را «خائن»، «خودفروخته» و البته «نفوذي» خواندند اما از آن زمان تاكنون صدايشان چندان شنيده نشد تا اينكه گفتوگوي ظريف با هفتهنامه آلمانيزبان «اشپيگل» منتشر شد. وزير امور خارجه در جريان اين گفتوگو به پرسشي پاسخ ميدهد كه به عقيده بسياري از ناظران اصليترين پرسش افكار عمومي از دستگاه ديپلماسي جمهوري اسلامي است؛ «پس از ترور (سردار) قاسم سليماني احتمال مذاكره ايران و امريكا منتفي است؟» وزير امور خارجه ايران در پاسخ به اين پرسش همچون گذشته منافع ايران را در اولويت اظهارات خود قرار داده و ميگويد: «خير! من هرگز اين احتمال را منتفي نميدانم كه افراد رويكرد خود را تغيير دهند و واقعيات را بپذيرند. براي ما فرقي نميكند كه چه كسي در كاخ سفيد حضور دارد. آنچه اهميت دارد، چگونگي رفتار آنهاست. دولت ترامپ ميتواند گذشته خود را اصلاح كند، تحريمها را بردارد و به ميز مذاكره برگردد. ما هنوز در ميز مذاكره باقي ماندهايم. آنها طرفي هستند كه ميز مذاكره را ترك كردهاند. ايالات متحده، آسيب بزرگي به مردم ايران وارد كرده است. روزي خواهد رسيد كه آنها بايد اين آسيب را جبران كنند. ما شكيبايي زيادي داريم.»
آيا ظريف نكته تازهاي بيان كرده
گفتههاي وزير امور خارجه ايران در پاسخ به پرسش اشپيگل، با نگاه بدون حب و بغض، نهتنها مطلب جديدي در دل خود ندارد؛ بلكه دقيقا هماني است كه پيشتر مقامات بلندپايه جمهوري اسلامي بهويژه رهبري و رييسجمهوري ايران به زبان آوردهاند. ظريف در پاسخ به اين نشريه آلماني تاكيد ميكند كه واشنگتن ميتواند با لغو تمامي تحريمها به جمع كشورهاي 1+5 پيوسته و در قالب توافق برجام با ايران گفتوگو كند. پيش از او رهبري نيز در جريان ديدار با اقشار مختلف مردم در 26 شهريورماه سال جاري در شرايطي كه اخباري مبني بر احتمال مذاكره دوجانبه روساي جمهوري ايران و امريكا در حاشيه مجمع عمومي سازمان ملل متحد منتشر ميشد، «مذاكره را به معناي نمايش موفقيت فشار حداكثري» امريكا توصيف كرده و همزمان تاكيد كردند: «چنانچه امريكا حرف خود را پس گرفت و توبه كرد و به معاهده هستهاي كه آن را نقض كرده است، بازگشت، آنوقت در جمع كشورهاي عضو معاهده كه شركت و با ايران صحبت ميكنند، امريكا هم ميتواند شركت كند، اما در غير اينصورت هيچ مذاكرهاي در هيچ سطحي بين مسوولان جمهوري اسلامي و امريكاييها اتفاق نخواهد افتاد نه در نيويورك و نه غير آن.»
رباتها راه ميافتند
با اين حال دلواپسان با استفاده از اكانتهاي كاربري بعضا ناشناس به گفتههاي ظريف واكنش نشان داده و آن را مغاير با گفتههاي رهبري توصيف كردند. در اين مسير فعالان شناختهشده اين جريان سياسي نيز زمين بازي را خالي نگذاشته و در آستانه انتخابات يازدهمين دوره مجلس شوراي اسلامي كه به نظر ميرسد صرفا رقابتي است ميان اصولگرايان و اصولگرايان، دوباره همان دوگانه «عزت» و «ذلت» را ايجاد كردند و درحالي مشي حاج قاسم سليماني را مشي «عزت» و سبك و سياق محمدجواد ظريف را مصداق «ذلت» توصيف كردند كه بسياري از تحليلگران هر دوي اين افراد را به منزله دو بال سياست خارجي جمهوري اسلامي توصيف ميكنند كه در صورت همراهي و همياري ميتوانند موجبات تامين منافع ملي ايرانيان را فراهم آورند. تمام اين توصيفها اما سبب نشد كه بعضي از منتقدان دولت از اين فرصت ايجادشده براي تخريب ظريف بگذرند. خبرنگار صداوسيما با كنار هم چيدن بخشهايي از گفتههاي رهبري كوشيد ظريف را مقابل ايشان نشان دهد و علياكبر رائفيپور هم، با استفاده از پاسخ رييسجمهوري امريكا، به ظريف حمله و تاكيد كرد كه «سردار سليماني محبوب بود چون احياكننده عزت ملي ما بود»؛ ظريف بهرغم ريزش هوادارانش، بهزعم موافق و مخالف همچنان در زمره محبوبترين سياستمداران جمهوري اسلامي و ازجمله حاميان صلح قرار دارد ولي گويا مخالفان داخلي او كه با استفاده از هشتگي خاص، از هتاكي به او هم نگذشتند، بدون توجه به اين مساله و بايدها و نبايدهاي سياست خارجي ايران، بر خواستهها و مطالبات خويش اصرار ميكنند.
وقتي ترامپ سند ميشود
استناد اصولگرايان و دلواپسان داخلي كه بيش از هركس در ايران بر طبل امريكاستيزي ميكوبند، به مقامات واشنگتن چه در دولت باراك اوباما و چه در دولت دونالد ترامپ براي تخريب وزير امور خارجه موضوع جديدي نيست ولي روز گذشته تناقضي جدي ميان اين افراد و طيف حاميان دولت در شبكههاي اجتماعي ايجاد شد. رييسجمهوري امريكا با استناد به بخشي از گفتههاي ظريف به اشپيگل نوشت: «وزير امور خارجه ايران ميگويد ايران خواستار مذاكره با ايالات متحده است اما ميخواهد كه تحريمها برداشته شود. نه! مرسي!» اين گفتههاي او ازسوي ظريف نيز بيپاسخ نماند و او در توييتر خود نوشت: «بهتر است به دونالد ترامپ توصيه شود كه پايه سخنان و تصميمهاي مرتبط با سياست خارجي خود را به جاي سرخطهاي خبري شبكه فاكسنيوز يا مترجمان فارسيزبانش واقعيتها را در نظر بگيرد.»
با اين حال همين اظهارنظر كوتاه ترامپ در نقش پاس گل به مخالفان ظريف عمل كرد و آنان كه پيشتر او را مقابل سليماني قرار ميدادند، بار ديگر مسير ديپلماسي را مسير ذلت توصيف كردند ولي در نقطه مقابل حاميان ظريف و بهبود روابط با جهان تاكيد كردند كه اساسا در عالم ديپلماتها و سياست خارجي، دوست و دشمن هميشگي وجود ندارد و آنچه ميتواند تامينكننده منافع ايران باشد، در راس اقدامات مسوولان قرار خواهد گرفت؛ نه خواستههاي يك جناح خاص كه شايد به لحاظ عِده و عُده در اقليت باشد ولي بخش قابلتوجهي از تريبونها و رسانهها را در اختيار دارد. در اينجا ضرورت دارد تاكيد كنيم همانطوري كه ظريف در روز راي اعتماد از مجلس نهم گفت خطوط كلي سياست خارجي كشور را رهبري معلوم ميكند و همه بايد همان را دنبال كنند رهبري در آخرين خطبههاي نماز جمعه فرمودند ما از مذاکره البته به جز با امریکاییها اِبائی نداریم اما از موضع قدرت و قوت. اين سخن را وقتي در كنار تاييديههاي مكرر رهبري از گروه ديپلماسي كشور ميگذاريم ميبينيم كه ايشان نهتنها باب ديپلماسي را نميبندند بلكه بهرغم بدبيني به عملكرد اروپاييها دستور به تداوم آن دادهاند. اما آنچه از منتقدان ظريف شنيده شده، بيشتر تخطئه «ديپلماسي» بود تا امريكاستيزي. در اين مسير شايد يادآوري خاطرات علياكبر ولايتي، مشاور فعلي امور بينالملل رهبري و وزير امور خارجه نزديك به دو دهه جمهوري اسلامي درباره ملاقاتش با «صدام حسين»، رييس دولت بعث عراق، آن هم پس از جنگ تحميلي و شهادت دهها هزار ايراني خالي از لطف نيست. ولايتي از صدام به عنوان «جلاد» ياد كرده ولي تاكيد ميكند كه اين ديدار براي تامين منافع ايران صورت گرفته است. از اينرو شايد بهتر باشد تخريبگران امروز و احتمالا فرداي ظريف، با مرور تاريخ انقلاب بار ديگر منافع ايران را مدنظر قرار دهند، بهجاي منافع فلان حزب و بهمان جريان سياسي. هرچند كه به نظر ميرسد اين جريان و جناح خاص اصل را بر تخريب وزير امور خارجهاي گذاشته كه همچون قاسم سليماني، خود را «سرباز وطن» معرفي كرده و از اينرو به هر وسيله و بهانهاي، ميكوشد به نيت خود دست يابد، حتي طرح پيشنهاد «عزل» ظريف آن هم در سختترين شرايط ايران.
تنها جای مذاکره، میز ۱+۵ است
محمدجواد ظريف در ساعات پاياني روز گذشته در حساب توييترياش نوشت: ترامپ هنوز رؤیای دیدار دوجانبه را دارد تا میلش به «توافق ترامپ» را ارضا کند. این خوشخیالی است. تنها جا برای مذاکره، میز ۱+۵ (میزی که او ترک کرد) است و بازگشت به وضعیت پیش از ۲۰۱۷ و جبران خسارات ایران.