صداي رساي ديپلماسي
مهدي ذاكريان
معناي «سياست خارجي» در خود صورت عبارت آشكار است. جهتگيري يك كشور در نظام بينالملل، فعاليت يك كشور در خارج كشور، بيانگر سياست خارجي كشور است. تبيين ديدگاهها، نگرشها و رويكردهاي يك كشور در نظام بينالملل، از طريق ديپلماسي امكانپذير است. چندين نوع ديپلماسي وجود دارد. يكي از انواع ديپلماسي، ديپلماسي دوجانبه است. سازوكاري كه از طريق گفتوگو ميان مقامهاي رسمي دو كشور، مواضع و سياستهاي دو طرف با يكديگر مبادله ميشود و سياستهاي دو طرف از طريق گفتوگو بيان ميشود. نوع ديگر ديپلماسي، ديپلماسي چندجانبه است. يك كشور ميتواند در مجامع، سازمانها و نهادهاي بينالمللي، يك كشور مواضع و ديدگاههاي خود را با ديگران در ميان بگذارد. چنين شكلي از ديپلماسي معمولا براي حل و فصل مسائل جهانشمولتر و فراگيرتري همچون فقر، تروريسم، نابرابري اقتصادي، حكومت خوب، جنگ، صلح، تغييرات آب و هوايي، فناوري هستهاي، سلاحهاي كشتار جمعي، تجارت بينالمللي و خيلي چيزهاي ديگر، حتي در موارد ويژه، اتفاقات تهديدكنندهاي مانند ويروس تنفسي كه اخيرا چين شاهد همهگيري آن است، به كار گرفته ميشود.
شكل ديگري از ديپلماسي وجود دارد كه به آن ديپلماسي عمومي ميگويند و مخاطب آن غالبا مردم عادي و افكار عمومي است. شكل ديگر ديپلماسي، ديپلماسي رسانهاي است. در اين روش، نمايندگان كشورها، رويكردها و سياستهاي خود را از طريق رسانهها، از جمله روزنامهها، نشريات، مجلات و اخيرا نشريات ديجيتال، به ديگران انتقال ميدهند. امروز با اضافه شدن شبكههاي اجتماعي به ابزارهاي ديپلماسي مواجه هستيم كه ديپلماتها و مقامهاي كشورهاي جهان از طريق شبكههاي اجتماعي همچون توييتر، فيسبوك، لينكدين و شبكههاي اجتماعي ديگر، مواضع و رويكردهاي كشورشان را براي مشاهده عموم يا مقامهاي كشورهاي ديگر به اشتراك ميگذارند.
طبيعي است كه تمامي بازيگران بينالمللي، تلاش ميكنند از همه ابزارهاي موجود براي تبيين سياستها و رويكردهاي خودشان در مورد سياست خارجي استفاده كنند. اينكه مقامهاي ايراني از ابزارهايي همچون ديپلماسي رسانهاي و عمومي براي تبيين و روشن كردن سياستهايشان استفاده كنند، يك اقدام معقول و منطقي به نظر ميرسد چرا كه اطلاعرساني در مورد مفاهيم، مباني و موازين سياست خارجي يك كشور، قطعا به ارتقاي جايگاه و تامين منافع ملي كمك ميكند. اصولا دليلي براي كنار گذاشتن چنين مسيري وجود ندارد. اگر كسي از اين مسير ابراز نگراني ميكند، بايد از او پرسيد كه آيا وحشتي از انتشار مواضع و ديدگاههاي كشور در رسانهها و شبكههاي اجتماعي وجود دارد؟ آيا نگرانيم كه در شبكههاي اجتماعي همچون توييتر و فيسبوك و امثالهم يا رسانههاي تصويري بينالمللي مانند سيانان و بيبيسي جهاني يا رسانههاي نوشتاري مانند لوموند و اشپيگل، مواضع و ديدگاههاي سياسيمان ديده شود؟ آيا چيزي براي پنهان كردن داريم؟ به گمان من، تمام تلاش دستگاه سياست خارجي كشور، اين بوده است كه از فرصت حضور در شبكههاي اجتماعي و گفتوگو با رسانهها، براي رساندن پيامهاي منطقي، صحيح و مباني اخلاقي سياست خارجي كشور استفاده شود. قطعا صحيح است نسبت به افرادي كه ممكن است پيامهايي غيرمنطقي يا مزاحم امنيت و منافع ملي كشور به خارج ميدهند، نگران بود. در دولتهاي گذشته شاهد بوديم كه افراد ناآشنا با سياست خارجي، در مصاحبهها با رسانههاي خارجي مطالبي را مطرح ميكردند كه باعث مزاحمت براي نظام و كشور ميشد. اگر فردي در مقام نماينده سياست خارجي كشور، در شبكههاي اجتماعي و رسانههاي جهاني حرفي بزند كه مبتني بر توهم يا خارج از عرف بينالمللي يا منطق و عقلانيت باشد، قطعا باعث نگراني است. اما اگر دستگاه سياست خارجي كشور منطق، قواعد نظام بينالملل، قواعد حقوق بينالملل، برپايه قانون اساسي جمهوري اسلامي، برپايه ارزشها و هنجارهاي جامعه ايراني مواضع ملت ايران را براي جهانيان تبيين كند، منعي وجود ندارد و نگراني از اين موضوع بيپايه است. به هر تقدير اين آزادي در كشور وجود دارد كه رسانهها، گروهها، مقامها و احزاب، حق دارند كه نظر خودشان را در مورد مواضع دستگاه سياست خارجي كشور اعلام كنند. قطعا هر كسي ميتواند نقد بكند، نظرش را در مورد مصاحبهاي بگويد و از يك موضعگيري خاص انتقاد كند و نظر و راهكار خودش را بيان كند. قطعا در موضوع سياست خارجي، بهتر است كه انتقادات بر مبناي ارزيابيهاي علمي، منطقي و مبتني بر منافع ملي باشد، نه انتقادهاي جناحي و در راستاي كسب قدرت سياسي، آن هم در شرايطي كه طرف اين انتقاد خط مقدم ارتباط كشور با جهان خارج باشد. نبايد به شكلي دستگاه سياست خارجي كشور را نقد كرد كه در جبهه ديپلماسي، جايگاه كشور تقليل پيدا كند و نماينده نظام تضعيف شود. نبايد نقدهايي مطرح شود كه باعث مزاحمت براي نظام و مردم شود. آنچه امروز مورد نياز كشور است، آرامش ملت و آرامش مردم ايران است. بار سختيها و مشكلاتي كه از سياستهاي برخي كشورهاي خارجي بر كشور وارد ميشود، بر دوش مردم است. قطعا اگر مواضع و سياستهاي يك مقام جمهوري اسلامي ايران، به ويژه در حوزه سياست خارجي مورد نقد يا نگراني است، بايد به شكلي مطرح شود كه كمترين آسيب و سختي متوجه مردم و ملت ايران باشد. اگر قرار باشد بر اساس مسائل جناحي و فرصتطلبيهاي سياسي، راس دستگاه سياست خارجي كشور را هدف قرار دهيم، نه تنها دست نظام را در تعامل با جهان خارج تضعيف كردهايم بلكه گاهي ممكن است با حرفهاي نسنجيده و موضعگيريهاي ناصحيح براي كل كشور، مردم و نظام مزاحمت، خطر و تهديد ايجاد كنيم. محمد جواد ظريف، وزير امور خارجه كشورمان، در مصاحبهاش با نشريه اشپيگل به روشني بيان كرد كه ژست امريكاييها براي مذاكره، فاقد وجاهت است، همانگونه كه تحريمهاي اين كشور عليه ايرانيان نيز فاقد هرگونه مبناي قانوني است. تصادفا همين تكنيك ديپلماتيك ظريف، به سادگي باعث رو شدن دست طرف مقابل شد و دونالد ترامپ، علنا و در برابر عموم عدم تمايل خود را براي مذاكره اعلام كرد و نشان داد كه ادعاي اين دولت براي مذاكره كاملا دروغين است. عجيب است كه وقتي رييسجمهور امريكا علنا ماهيت خود را آشكار ميكند و بر دروغ بودن ادعاهاي حكومت خودش صحه ميگذارد، به جاي افشاي اين رسوايي، وزير خارجه كشورمان را كه باعث افشاي دروغ اين مقام خارجي شده است، مورد هجمه قرار ميدهند.