الگوي رفتاري احزاب راستگرا در غرب چه هشداري به روزنامهنگاران ميدهد؟
آهاي مردم، شك كنيد
نويسنده: رنه زاير
مترجم: كوثر سليماني
بعضي روزنامهنگاران اين روزها همه جا دارند جار ميزنند كه «آهاي مردم خطر فاشيسم بيخ گوش ماست» آنها شخصا از مدلهاي استدلالياي كمك ميگيرند كه افراد با سبكهاي فكري ديگر را آسيبشناسي كنند، ولي آيا جهان معاصر ما توسط نوع جديدي از فاشيسم تهديد ميشود؟!
رس اشترله، سردبير سابق روزنامه «تاگز آنسايگه» پروفسور و استاد برجسته تاريخ و بازنشستهاي كه در سوييس زندگي ميكند به اين سوال، تقريبا با مشقت و با صدايي كه به سختي شنيده ميشود، جواب ميدهد: «بله و اين موضوع خطرناك است». رس اشترله براي شناسايي 14 الگوي زبان فاشيستي از پروفسور امبرتو اكو، استاد مسلم نشانهشناسي دنيا كه زبان فراساخته اسپرانتو را مورد بررسي و مطالعه قرار داده بود، كمك گرفته و اين نتيجه را از جمعبندي آناليزهايش از گفتوگوهاي 17 حزب مختلف و البته محافظهكار دنيا به دست آورده. او ادعا ميكند كه 7مورد از 14 مورد الگوهاي زبان فاشيستي را بدون هيچگونه شواهد و شگفتياي از منابع واژگان خام تامين كرده است و ميافزايد: «علم نحو هم مثل زندگي من پايدار و ثابت نخواهد بود و همه چيز همواره در حال تغيير است». در ادامه اين گزارش نبايد از فريمهاي تخصصي خانم «اليزابت وهملينگ» هم درباره فاشيسم غافل شد. براساس گفتههاي وهملينگ بسياري از اين فريمهاي تخصصي دقيقا همان چيزي است كه ترامپ يا استيو بنن در توييتها يا سخنرانيهاي خود استفاده ميكنند؛ گفتههايي كه توسط الگوهايي از فاشيسم تغذيه ميشوند. در واقع با استفاده از اين الگوها شما يك اسلحه پرقدرت در دست داريد كه ميتوانيد اهداف خود را به سمت افكار عمومي شليك كنيد. اين الگوي فاشيسم خدمت تبليغات انتخاباتي هم درميآيد كه تا حد زيادي خبيثانه است. تحقيقات كاملا چشمگيري در مورد توتاليتاريسم در قرن بيستم وجود دارد كه ويژگيهاي فاشيستي را اينگونه برميشمرد، فرقههايي با اصول مشخص، تاكيد بر همگن و خالص بودن جامعه كه غالبا اگر فرد مدعيالحقي را در مقابل خود مييافتند و ادعاي برتري كردند و در نهايت هم تسلط بر افراد با اعمال زور. در دوران هيلتر آلمانها تلاش ميكردند تا عناصر جهانبيني فاشيستي مانند علم بررسي نژادها را از نظر علمي هم تثبيت كنند. پزشكان ميخواستند بدانند كه چگونه انسان عضويت و وابستگي به نژاد آريايي برتر را ميتواند شناسايي كند. علاوه بر ويژگيهايي چون موهاي بلوند و چشمان آبي كه اكثر سران نازي با آنها مطابقت نداشتند، اندازهگيري سر نيز نقش عمدهاي در اين شناسايي داشت. اين علم «شبهكرانيومتري» ناميده ميشد زيرا نواحي صورت با يك كوليس به اصطلاح اندازهگيري ميشد تا آلمانيهاي از نظر نژادي خالص و برتر را از ديگران تمييز دهند. باوركردني نيست اما اين شرارتهاي شبهعلمي هنوز هم زندهاند. بهطور مثال اليزابت وهلينگ دانشمند زبانشناس در گفتوگويي با نويسنده كتاب پرفروش اشپيگل به نام «قاببندي سياسي» در راديو آلمان و از زبان اين نويسنده شنيده است: «رايدهندگان ترامپ يا بهطور كليتر طيف رايدهندگان راستي، داراي يك آميگدال بزرگتر هستند، يعني يك منطقه بزرگتر در مغز كه ترس و استرس و پرخاشگري و تظاهرات هيجاني را محاسبه ميكند». اين ادعاهاي مهمل ميتواند به يك به يك رايدهندگان احزاب پوپوليستي يا حتي رايدهندگان ديگر در ساير مناطق هم منتقل شود. اكنون اين موارد آمدهاند تا پوپوليستهاي جناح راست، از چنين قاببنديهايي استفاده كنند و در مقابل آنها روزنامهنگاران اصلي كه متعهد به ارايه اطلاعات و حقيقت هستند، قرار دارند كه اغلب نسبت به چنين رفتارها و طرز فكرهايي هشدار ميدهند. فريمهاي راستگرا اما از هجوم پناهجويان سخن ميگويند، هشدار در مقابل اسلام ميدهند، ادعا ميكنند كه فرهنگهاي خارجي به راحتي نميتوانند در جامعه ارزشهاي اروپايي ما ادغام شوند، آنها دايما تعداد جرم و جنايتهاي خارجيها را مقايسه ميكنند و اغلب از عباراتي چون «سنت» يا «ملت» استفاده ميكنند. اصطلاح فاشيست، طبق جستوجوي بايگاني بانك اطلاعاتي رسانههاي داخلي در آلمان، در دو سال اخير بيش از دو هزار بار به عنوان تيتر خبري چاپ شده است. مسلما خير، اين كلمهلعنتي در درجه اول در رسانههاي پيشرو زماني استفاده ميشود كه ديگر نميتوانند به چيز ديگري فكر كنند. از اين فريمبنديهاي اعمال شده، يك مسير كوتاه از پوپوليسم راستگرايانه، تا نژادپرستي و در نهايت فاشيست است. در حالي كه در سراسر دنيا فاشيستهاي واقعي در حال گردش و خوش گذرانياند افراد تنها به خاطر داشتن انديشههاي متفاوت ننگ ميشوند. خبرنگاران با اين مشي خود چه چيز را با اين اصطلاح به كرات استفاده شده ميخواهند به ما برسانند؟ ميخواهند بگويند افراد با اينچنين طرز فكرهايي جايي در بحثهاي عمومي ندارند؟! يا شايد هم منظورشان اين است كه شبكههاي اجتماعي و سكوهاي خودنمايي را از افرادي امثال ترامپ و ... آنها بگيريد؟! به نظر من قصد خبرنگارها براي هشدار درباره فاشسيت و الگوهاي استفاده شده در زبان افراد احزاب راستگرايانه اين نيست آنها نميخواهند اين پيام به كساني كه از الگوي فاشيسم استفاده ميكنند برسد. مخاطب هدف پيام روزنامهنگارها كاملا مشخص است. اين مخاطب مردم هستند. مردمي كه اين حرفها و الگوها را ميشنوند و ميبينند و آنها ميخواهند به اين مردم اين پيام را برسانند و بگويند در مقابل تمام اين حرفها، «آهاي مردم، شك كنيد».