• ۱۴۰۳ جمعه ۳۱ فروردين
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4587 -
  • ۱۳۹۸ يکشنبه ۲۷ بهمن

به اقتفاي سيدين

و نمايندگان خود را مطرح كنند. آن ساز و كار عيب و ايراد زياد داشت و خيلي زود آشكار شد كه نه تنها عدالت رعايت نشده، بلكه عملا سر بعضي از اقشار و اقوام بي‌كلاه ماند. تازه وقتي انتخابات تمام شد و مجلس راه افتاد، فهميديم كه اقليت‌هاي ديني را از قلم انداخته‌ايم و هيچ به آنها فكر نكرده‌ايم. اما محض جبران مافات سيدين پادرمياني كردند و براي اينكه حقي از كسي ضايع نشود، يكي وكيل زرتشتي‌ها شد، ديگري وكيل يهود و نصارا. درست است كه ساز و كار اداري، از سر ندانم‌كاري، حق اقليت‌ها را نديده گرفته بود، اما دو روحاني برجسته و دو سيد معمم تعهد كردند كه از حق و حقوق غير مسلمانان در مجلس دفاع كنند كه دفاع هم كردند. در واقع مجلس اول با تمام نقايصش جزو مجالسي بود كه آخوند و وكلا، متفقا بر كرسي نمايندگي ملت نشستند و مردم را نسبت به پيگيري حقوق‌شان دلگرم كردند. براي همين پيگيري حقوق ملت بود كه استبداد نتوانست اصل و فرع مجلس را تحمل كند و ناگزير به توپش بست. مجلس اول عيب و ايراد زياد داشت، اما حسن هم كم نداشت. توصيه مي‌كنم دست‌نوشته‌هاي ناظم‌الاسلام كرماني را كه اخيرا تحت عنوان انحطاط مجلس منتشر شده، بخوانيد و ببينيد خطاها و نابلدي‌ها و تزويرها و زيراب‌زني‌ها و بي‌تجربگي‌هاي وكلا در چه حد بوده. مع‌الوصف در همان مجلس آنقدر به حقوق ملت اهميت داده شد كه اولا خارج از تحمل پادشاه مستبد بود، ثانيا سيدين طباطبايي و بهبهاني برعهده گرفتند كه حقوق مسلم و اكثريت كه سهل است دفاع از حقوق گبر و ترسا را هم وظيفه خود بدانند. خوب كه نگاه كنيد، مي‌بينيد كه در آن روزگار، علماي سنتي كار مدرني كردند و با تاييد ضمني تكثرگرايي، پيگيري حقوق آحاد جامعه را –هر كه باشد و هر عقيده‌اي داشته باشد- بر ذمه مجلس گذاشتند. از اتفاق چيزي كه ما بعد از يك قرن كماكان به آن نياز داريم همين پيگيري حقوق مردم است از طريق پارلمان. خوب كه اوضاع و احوال امروز را نگاه كنيد درمي‌يابيد كه راهكار هوشمندانه سيدين براي احقاق حقوق ملت همچنان جواب مي‌دهد و از اين طريق مي‌شود بلكه خوب است توجه اقشار مختلف را به انتخابات مجلس جلب كرد. حزب‌اللهي‌ها هم نظام را قبول دارند، حمايتش مي‌كنند، هم از حيث نامزد انتخاباتي دست‌شان پر است و در هر سه قوه نماينده كم ندارند. اصولگراها هم با همه تنوع و تكثرشان آدم مطمئن براي اينكه به بهارستان و پاستور و كاخ دادگستري بفرستند، كم ندارند. اصلاح‌طلبان البته امسال با مشكلاتي دست‌به‌گريبانند و طبق آمار چندان دست‌شان باز نيست كه در مجلس حضور به هم رسانند. حتي براي بستن و معرفي ليست دچار مشكل جدي‌اند. با اين همه منصفانه بخواهيم نظر بدهيم در قضيه انتخابات به‌‌رغم همه تضييقات و رد صلاحيت نامدارانشان سر اصلاح‌طلبان خيلي بي‌كلاه نيست، همت كنند چند نفري را مي‌توانند به مجلس بفرستند و تشكيل فراكسيوني نيم‌بند بدهند. در اين ميان مهم‌ترين گروهي كه سرشان بي‌كلاه است، همان‌ها هستند كه در ادبيات محاوره، [...] مي‌ناميم. سخت‌ترين كار همين است كه بخواهيم روي اين گروه اسم بگذاريم و دقيق تعريفشان كنيم. هر اسمي بگذاريم ذهن خواننده به سمتي مي‌رود كه ناخواسته از تعريفشان دور مي‌شود. حتي اصرار دارم كه آنها را طبقه متوسط شهري ننامم. به طور مشخص منظور من گروهي است كه از زندگي چيزي جز زندگي نمي‌خواهد؛ شهروندان ساده‌دلي كه در پي آسايش روزمره و زندگي معمولي‌اند... همان‌هايي كه رهبري نيز آنها را براي حفظ و عظمت ايران به حضور درپاي صندوق‌هاي راي دعوت كرد. در واقع اقشاري از مردم كه در تقسيمات عقيدتي، سياسي نه جزو اصلاح‌طلب‌ها هستند و نه جزو اصولگراها. نه با پايداري‌ها جمع مي‌شوند و نه با عدالتخواهان. رد آمال و آرزوهاي‌شان را در برنامه‌هاي مستقلين هم نمي‌توان ديد. اينكه اين گروه در اقليتند يا اكثريت نياز به بررسي دارد، اما چيزي كه صريح و واضح مي‌توانيم بگوييم، اين است كه در كشور ما گروه‌هايي زندگي مي‌كنند كه نه با شعارهاي قاليباف هم‌سخنند و نه با نگاه عدالت‌طلبانه اشتري و دوستانش همدلند. نه برايشان دغدغه‌هاي مجيد انصاري مهم است و نه از گفته‌هاي زاكاني چيزي سردرمي‌آورند. اينها عموما دنبال يك زندگي ساده به دور از هر نوع آرمانگرايي‌اند، اگر پا بدهد مي‌خواهند شبيه مردم معمولي تركيه و ارمنستان و كره جنوبي شوند و به همان روش زندگي كنند. دغدغه ذهني قشر مورد نظر ما نه عراق است و نه به امريكاي مستقر در عراق كار دارند. نه اهل راهپيمايي‌هاي انقلابي هستند و نه حوصله اعتراض در دي‌ماه و آبان‌ماه را دارند. ما مي‌توانيم از موضع انقلابي و آرمانخواهي آنها را تحقير كنيم و در مناسبات اجتماعي نبينيم‌شان. كما اينكه در دهه شصت اين كار را ‌كرديم، هنوز هم مي‌كنيم. اما آنها با تحقير ما عقب نمي‌روند، اگر رسانه‌هاي رسمي نبينندشان، حضورشان كمرنگ نمي‌شود. اين گروه درست است كه از صدا و سيما، حتي از روزنامه‌هاي مستقل سهمي ندارند. درست است كه صداي‌شان را كسي نمي‌شنود، مطالبات‌شان هم معمولا به سنگ مي‌خورد، اما واقعيت اين است كه ديني و قانوني، شرعي و عرفي، اينها شهروندان مملكتند و صاحب حق. با هر معياري حاكميت مكلف است جلوي تضييع حقوق ايشان را بگيرد و خواست‌شان را محترم بشمرد. تاكيد مي‌كنم كه فعلا كاري به كم يا زياد بودن اين قشر ندارم، بلكه مي‌خواهم شما را، اولي بر شما كانديداهاي مجلس را متوجه اين نكته كنم كه به هر دليلي اين برادران و خواهران ما مثل يهود و نصاراي اول مشروطه از قلم وزارت كشور افتاده‌اند در مجلس سهمي برايشان در نظر گرفته نشده و... واقع‌بينانه بخواهيم بحث كنيم بايد بگوييم قانون نيز آنها را از جلوي چشم دور داشته و عملا امكان حضور نمايندگان‌شان را در مجلس و دولت و ديگر نهادها منتفي كرده است. اصلاح قانون فعلا ميسور نيست، موضوع من هم نيست. الان در آستانه انتخابات نبايد حرف‌هاي بلندپروازانه و غيرواقعي بزنيم و كار را بر خودمان و مسوولان سخت كنيم. برعكس مي‌خواهم پايم را روي زمين سفت بگذارم و از كانديداهاي اصولگرا و اصلاح‌طلب و عدالت‌خواه فعلي بخواهم كه به اقتفاي سيدين، به وسط ميدان بيايند و داوطلبانه وكالت اين «طايفه عافيت‌جو» را برعهده بگيرند و احقاق حقوق ايشان را –ولو اقليت- در شعارها و اولويت‌هاي خود بگنجانند. باور كنيد خيلي از مردم اگر بدانند كه در جايي از مناسبات پارلمان ديده مي‌شوند به پاي صندوق مي‌آيند و در پروسه راي‌گيري شركت مي‌كنند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون