• ۱۴۰۳ شنبه ۱ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4651 -
  • ۱۳۹۹ سه شنبه ۳۰ ارديبهشت

نگاهي به شيوع پاستيش‌هاي كرونايي در فضاي هنرهاي تجسمي

پاستيش چيست

فاروق مظلومي

 

استفاده از آثار هنري معروف براي جلب‌توجه و تاثيرگذاري بيشتر مفاهيم موردنظر نوعي تقليد آگاهانه است كه در دنياي نقاشي هم وجود دارد و پاستيش - Pastiche - ناميده مي‌شود. مثلا اين روزها ماسكي كه روي نقاشي معروف لئوناردو داوينچي با عنوان موناليزا مي‌گذارند نوعي پاستيش است. گاهي در پاستيش فقط از كمبوزيسيون و فضاي اثر قبلي معروف استفاده مي‌شود و عناصر انساني يا اشياي تابلوي معروف كاملا عوض مي‌شود. مثل پاستيش‌هاي گوناگون كه از اثر ديگر داوينچي يعني ديوارنگاره شام آخر ساخته شده است. از آنجايي كه تابلوي پاستيش بر تاريخ و شهرت و كانسپت اثر اصلي بنا مي‌شود و در آثار تجسمي اثر پاستيش بر شانه‌هاي اثر ديگر نشسته است و به عبارتي براي ارتباط با آن رجوع به ديگري لازم است از اين رو با نظريه بينامتنيت در ادبيات هم در ارتباط است چون در اين نظريه هم شكل‌گيري معناي متن به متون قبل وابستگي دارد و به همين دليل پاستيش را در نقاشي با صنايع ادبي استقبال، تلميح و تضمين در شعر، متناظر -نه معادل- مي‌دانند. در صنعت ادبي استقبال يك شعر را با استفاده از وزن و رديف و قافيه شعر معروف ديگري مي‌سرايند يا با اشاره به كلام‌هاي معروف و معتبر مثل احاديث و روايات در شعر جديد صنعت ادبي تلميح را به كار مي‌برند و تضمين همراه كردن مصرع يا بيتي از يك شعر معروف با مصرع يا بيت جديد است. البته در آثار پاستيش عنصر افزوده شده به اثر نسبت به خود اثر در فرع قرار نمي‌گيرد مثلا ماسك موناليزا تمام مفاهيم موناليزا را از او ربوده و همه توجه را به كرونا جلب مي‌كند در صورتي كه در صنايع ادبي عنصر سازنده اين صنعت يك عنصر فرعي و صرفا كمك‌كننده به شعر جديد است.
باتوجه به اينكه اغلب پاستيش‌هاي كرونايي روي عكس آثار نقاشي خلق شده‌اند، مي‌توان پاستيش‌ها را در فضاي عكاسي هم بررسي كرد. در پاستيش‌هايي كه فقط يك عنصر به عكس اثر اصلي افزوده مي‌شود نقطه‌اي كه خيزش حسي از آن برمي‌خيزد و رولان بارت آن را در عكاسي پونكتوم -Punctum- ‌ مي‌ناميد، همان عنصر جديد است مثلا مسلسلي كه در دست يك رقصنده مينياتور وجود دارد. در اين‌گونه از پاستيش اثر اصلي بيشتر نقش يك بستر زماني و مكاني –كانتكست- نيمه‌فعال را دارد و بيشتر كمك مي‌كند عنصر جديد مثلا ماسك روي دهان موناليزا يا مسلسل در دست مينياتور در فضايي سورئال قرار گيرند و در اينجا نگاه مرموز موناليزا ديگر مورد توجه نيست. اما در آثار پاستيش كه فضا و كمبوزيسيون و تمام وضعيت و ميزانسن موجود در اثر -كه رولان بارت آن را در عكس بخشي از استوديوم Studium - مي‌ناميد از كار اصلي به عاريه گرفته شده است و تمام حس موجود در اثر وابسته به بستر اثر قبلي است. مثل پاستيشي كه بزرگمهر حسين‌پور در نمايشگاه نقاشي مربوط به سگ‌هاي خياباني از اثر كاسيوس كوليج امريكايي 1934-1844ساخته بود. كوليج سگ‌ها را دور ميز در حال بازي با اوراق نشان داده بود و حسين‌پور سگ‌هاي معروف در كارتون‌هاي جديد را دور ميز در حال غذا خوردن نقاشي كرده بود اگرچه سگ‌ها و ميز عوض شده بودند اما وضعيت جذاب «حيوان در موقعيت انسان و بدون حضور انسان» بستر موثر كار بود كه با بستر اثر كوليج تفاوتي نداشت. 
علاوه بر عكس و نقاشي در دوران كرونا ما شاهد ويديوهاي پاستيشي هم هستيم. مثلا انيميشني كه در آن دو هلي‌كوپتر ماسكي را دور برج ميلاد قرار مي‌دادند. 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون