از ميان سريالهاي مختلفي كه اخيرا از تلويزيون پخش شد، سريالهاي مهم شبكه يك- «پايتخت 6» به كارگرداني سيروس مقدم و «نون.خ2» ساخته سعيد آقاخاني- مجموعههايي بودند كه عوامل و سازندگان آن در رويارويي با بحران كرونا ضبط مجموعه را متوقف كردند و مجبور شدند، سريالها را بدون پايانبندي و بيسرانجام روانه آنتن كرده و به طور موقت از تلويزيون خداحافظي كنند.
سيروس مقدم پيشتر گفته بود:«تنها قسمتهاي آخر و فينال مجموعه «پايتخت6» طلب مخاطبين از ما باشد كه انشاءالله در اولين روزي كه ستاد ملي مبارزه با كرونا اعلام وضعيت عادي كرد، تيم پايتخت فينال را ساخته و در يكي از اعياد مثل عيد فطر و يا ... به محضر مردم عزيز تقديم ميكنند.»
سريال «نون.خ2» هم به شكل ناگهاني و درست زماني كه مخاطبان زيادي را به خود جذب كرده بود از آنتن خداحافظي كرد. سعيد آقاخاني در مقام كارگردان هيچ توضيحي در اين رابطه نداد اما حميدرضا آذرنگ يكي از بازيگران اصلي مجموعه در فضاي مجازي، ويديويي را منتشر كرد با اين محتوا كه پايان «نون.خ» به دست آنها رقم نخورده:«مهمان ناخواندهاي كه اين روزها همهمان را كنج خانه زنداني و حبس كرده و شبها و روزهاي قرنطينهاي را آفريده است؛ باعث شد كه پايان سريال «نون.خ» به اينجا ختم شود.»
اما در روزهاي اخير، خبر توقف ساخت سريال اين شبهاي ماه رمضان با عنوان «زيرخاكي» هم به دليل بحران شيوع ويروس منتشر شد. جليل سامان در دو متن مجزا در فضاي مجازي از ناتمام ماندن تصويربرداري فصل دوم سريال به علت شيوع كرونا و ادامه تصويربرداري آن در زماني نامشخص خبر داد تا اين مجموعه هم به جمع سريالهاي تلويزيون كه تحت تاثير ويروس كرونا نيمهتمام باقي ماندهاند، اضافه شود.
احترام به مخاطب كجاست؟
طي يكي، دو هفته گذشته خبر رسيده برخي از پروژههاي تلويزيوني با رعايت كليه مقررات و پروتكلهاي بهداشتي كار ضبط خود را شروع كردهاند و تصويربرداري پروژهها آغاز شده است. در شرايطي كه مردم كشور همچنان با وضعيت قرنطينهاي دست و پنجه نرم ميكنند و كشور هنوز بحران كرونا را از سر نگذرانده، در وضعيتي كه سينماها تعطيل است و مردم سرگرمي خاصي ندارند و نميتوانند با خيال راحت اوقات فراغت خود را در بيرون از خانه سپري كنند، دو پرسش مطرح ميشود: آيا سازندگان مجموعههاي «پايتخت» و «نون.خ 2» كه ساخت ادامه سريال خود را به خاطر شيوع كرونا رها كردهاند نبايد در هفتههاي گذشته كه ساخت سريالها از سر گرفته شده(نه در صورت حرفهاي ماجرا) حداقل براي احترام و شعور مخاطب هم كه شده، ادامه ضبط مجموعهها را از سر ميگرفتند تا مخاطبان بتوانند در روزها و شبهاي عيد فطر مخاطب تلويزيون باشند، آن هم دو مجموعهاي كه به اذعان خود مديران اين دستگاه عريض و طويل، مخاطبان زيادي را جذب كردند؟ عملا ميبينيم كه چنين چيزي روي نداده. در اين مدت نه خبري از ادامه تصويربرداري سريال «نون. خ 2» منتشر شده و نه اصلا مشخص است چه زماني ادامه سريال پايتخت 6 ساخته ميشود؟ گويي سازندگان هم بدشان نميآمده كه بعد از چند ماه وقفه، بودجه و كد مجزاي دوبارهاي براي از سرگيري ادامه سريالها تعريف شود.
اما سوال مهم و اساسي ديگر اين است كه آيا در دستگاه عريض و طويل تلويزيون هيچ تقويمي براي آيندهنگري روزها و مناسبتهاي تاريخي وجود ندارد؟ مگر كشور ما هر سال نوروز ندارد؟ آيا بايد اين طور فكر كنيم كه ماه رمضان در تقويم رويدادهاي صدا وسيما تعريف نشده است؟ آيا ميتوان اين برداشت را كرد كه اساسا تلويزيون با واژهاي تحت عنوان برنامهريزي و استراتژي بيگانه است كه در چنين روزهايي به صورت پي در پي با سريالهايي مواجه ميشود كه به اصطلاح «ته» نداشته باشد؟
محمدعلي نجفي: تلويزيون را جدي نگيريد
با محمدعلي نجفي كه دهه 60 سريال «سربداران» او از تلويزيون پخش ميشد در همين رابطه گفتوگو كرديم. او بر اين عقيده است كه اساسا عملكرد تلويزيون را نبايد جدي گرفت براي اينكه گردانندگان اين دستگاه نه انديشهاي در سر دارند و نه به فرهنگ فكر ميكنند و نه براي هنر ارزش قائل ميشوند:«براي مسوولان تلويزيون، توجه مخاطب اصلا مهم نيست و اصلا از خودشان اين سوال را نميپرسند كه كسي برنامهشان را ميبيند يا نميبيند. ضمن اينكه اصلا برايشان اهميت ندارد كه چه چيزي را براي مخاطب توليد ميكنند و از چه موضوعي با مخاطب حرف ميزنند. گردانندگان آن انگار در يك فضاي كاملا انتزاعي قدم ميزنند گو اينكه واقعيتهاي جامعه را اصلا نميبينند يا دركي از شرايط موجود ندارند. حالا شما از پايانبندي سريالها و حرفهاي بودن عملكرد سازندگان سريال حرف ميزنيد؟»
او ميگويد:«از نظر من تلويزيون مثل خانواده از هم گسيختهاي است كه پدر و مادر براي خودشان هستند و كارهاي خود را ميكنند و عقايد خودشان را دارند. فرزندان هم از صبح تا شب به دنبال كار و بار خود ميگردند. آنها دلمشغولي و تفكرات خود را دارند. فقط شب به شب اين فرزندان به خانه ميآيند و در خانه ميخوابند و پدر و مادر همين كه ميدانند، فرزندانشان زنده هستند برايشان كافي است ولاغير. تلويزيون هم همين حالت پاركينگ را دارد.» نجفي ميگويد: 40 سال پيش من مجموعهاي را ساختم تحت عنوان سربداران. آيا عجيب نيست كه بعد از 40 سال همچنان اين مجموعه از تلويزيون پخش ميشود؟ آيا خود اين موضوع از ضعف بزرگ تلويزيون حكايت نميكند؟
محمدعلي نجفي معتقد است اگر اندك مجموعههايي هم در سالهاي اخير ساخته شده كه با استقبال مخاطب همراه بوده همه بر حسب تصادف بوده:«معتقدم مجموعههايي نظير «شب دهم» حسن فتحي يا «زير تيغ» محمدرضا هنرمند گلي در ميان كوير هستند كه رويش اين گلها در كوير كاملا تصادفي بوده وگرنه خودمان كه ديگر ميدانيم، تلويزيون ما چيزي نيست كه بخواهيم جدياش بگيرم.»
صحبتهاي نجفي كه به پايان ميرسد، ناخواسته حرفهاي اخير ابوالحسن داوودي به يادم ميآيد. او همين چند وقت پيش به «اعتماد» گفته بود شرايط تلويزيون اين روزها كاملا اضطراري و اورژانسي است. او گفته بود، خروجي تلويزيون در سطح ملي به جايي رسيده كه مردم ديگر به اين رسانه اعتماد ندارند. او ندانمكاريها در مديريت را به رسانهاي تشبيه كرده بود كه توسط مدير منصوب يك روزنامه حزبي اداره ميشود و نه مسوول يك رسانه بزرگ و انحصاري ملي.»
كامران قدكچيان: تلويزيون با كيفيت رابطهاي ندارد
اما كامران قدكچيان كه اوايل دهه 70 سريال «بهشت گمشده» را براي تلويزيون ساخته بود در همين راستا معتقد است در 40 سال اخير تنها نكتهاي كه در تلويزيون براي مسوولان اهميت نداشته، بحث كيفيت مجموعهها و برنامههايي است كه روانه آنتن ميكنند، يعني تنها چيزي كه در تلويزيون ملاك نيست، كيفيت است. او ميگويد:«در اين دستگاه سازندگان به تنها چيزي كه بايد مقيد باشند، تايم و زمان برنامه و سريال است. يعني اگر قرارداد 45 دقيقه دارند بايد و حتما و قطعا آن 45 دقيقه را به تلويزيون بدهند. حالادر اين 45 دقيقه يك بازيگر از ابتدا تا به انتهاي زمان فقط در صحنه راه برود و از مقابل دوربين رد شود براي مديران به هيچ وجه فرقي نميكند و اصلا درباره اين موضوع سوال هم نميپرسند كه چرا يك بازيگر 45 دقيقه فقط از جلوي دوربين رد شده است؟
از نظر قدكچيان 20 روز مانده به عيد يكباره مديران تصميم ميگيرند كه بودجه براي برنامه عيد اختصاص بدهند يا يك هفته مانده به ماه رمضان دور هم جمع ميشوند كه مجموعه ماه رمضاني بسازند در اين مسير شبكههاي تلويزيون هم كه كاملا به دست هم نگاه ميكنند و ميبينند كدام شبكه چه چيزي را پخش ميكنند آنها هم همان را پخش كنند. تنها چيزي كه در اين ميان وجود ندارد، تدبير و درايت و برنامهريزي توليد است همه چيز سمبل كاري، همه چيز دقيقه نودي. حرفها وعدهها و قولهاي زيبا در جلسات ميگويند، پاي اجرا كه ميرسند هيچ به هيج.
از نظر قدكچيان تلويزيون در 7 سال اخير با گرفتاري مالي زيادي مواجه بوده و فشار اقتصادي باعث پيامدهاي منفي براي اين دستگاه شده كه نتيجه آن در بيبرنامگيها خودش را بروز داده است:«در بسياري از سريالها پول عوامل داده نشده و تنها با وعده و قول و قرار عوامل را سر كار بردهاند.»
خسرو دهقان: دليل همه مشكلات
بيرقيبي است
خسرو دهقان، منتقد نگاه كارشناسانه به اين ماجرا دارد و ميگويد:«به عقيده من تمام اين بلبشوهاي موجود در صدا و سيما به خاطر نداشتن رقيب است.» او براي روشن شدن بحث به مثالي اشاره ميكند:«در نظر بگيريد در يك شهر يا يك روستا فقط يك بقالي يا يك نانوايي براي عرضه مايحتاج مردم وجود داشته باشد، پر واضح است كه آن بقالي يا نانوايي هر جنسي كه صاحبانشان بخواهند به مردم عرضه ميكند و مردم هم مجبورند از آن كالاها استفاده كنند چون چارهاي به غير از آن ندارند. حتي اگر نان بيكيفيت باشد حتي اگر شير، ماست كره و هر چيزي كه در بقالي وجود دارد، نامرغوب باشد مردم از آن تهيه ميكنند اما اگر در همان روستا يا شهر دو بقالي و دو نانوايي باشد، قضيه كاملا فرق ميكند هر كدام از اين بقاليها يا نانواييها براي جذب مشتري بيشتر تلاش ميكنند، جنس بهتر و باكيفيتتري به مشتري خود عرضه كنند.»
از نظر اين منتقد وضعيت امروز تلويزيون ما بيشباهت به اين بقالي و نانوايي خودمختار نيست:«تلويزيون امروز بيرقيب است و از آنجايي كه در ايران شبكه خصوصي هم تعريف نشده تا مسوولان آنها براي جذب مخاطب بيشتر با هم به رقابت بپردازند و روي كيفيت كارشان تمركر كنند همين مساله باعث شده هر نوع برنامه و سريال و آيتم با هر سطح كيفيتي را به خورد مخاطب دهند تا جايي هم كه ميتوانند، ميتازانند و در آخر هم ميگويند «هميني كه هست.» دهقان همچنين در بخش ديگري از صحبت خود به واقف بودن مديران سازمان صدا و سيما بر تمايل و جذب مردم به ماهوارهها و شبكههاي فارسي زبان خارجي اشاره ميكند و ميگويد:«مديران سازمان صدا و سيما بهتر از هر كس ديگري در جريانند كه مردم به برنامههاي ماهواره تمايل بيشتري دارند اما اين مساله اصلا برايشان مهم نيست و به آن توجهي نميكنند و تلاش هم نميكنند كه توجه مردم را به شبكههاي داخلي خودمان جلب كنند. در نتيجه هر برنامهاي با هر سطح كيفيتي براي مخاطب پخش ميكنند.»
جواد نوروزبيگي: تلويزيون به مردم بياحترامي ميكند
جواد نوروزبيگي كه سالها قبل دو سريال «آشپزباشي» به كارگرداني محمدرضا هنرمند و«شوق پرواز» ساخته يدالله صمدي را روي آنتن تلويزيون داشت، نيمه كاره رها كردن مجموعهها را نوعي بياحترامي به مخاطب ميداند و به نكته جالبي اشاره ميكند:«سال 88 كه مجموعه آشپزباشي از تلويزيون پخش ميشد، ضبط تصاوير با اوج التهابات و شلوغيها همراه بود. خاطرم هست به هر نحوي كه بود تحت هر شرايطي ولو براي دو ساعت گروه ضبط را به اتفاق كارگردان دور هم جمع ميكرديم و هر جور كه بود، ضبط را ادامه ميداديم تا مجموعه كامل به آنتن تحويل داده شود. يا هنگام پخش مجموعه سريال «شوق پرواز» پخش مجموعه را يك سال عقب انداختم چون با برخي از نهادها به مشكل برخورده بوديم و من نميخواستم مجموعه نصفه و نيمه از تلويزيون پخش شود. تمام تلاشم را كردم تا مجموعه را كامل به مخاطب ارايه دهم.»
اين تهيهكننده سينما كه سالهاي زيادي است كه با تلويزيون همكاري نكرده، ميگويد:«نيمه كاره رها كردن قصه و سريال براي مخاطب هيچ توجيهي ندارد و اين مساله درست مثل اين ميماند كه ما كالاي ناقص به مخاطب تحويل دهيم، آيا ما هم در سينما ميتوانيم يك فيلم سينمايي را در شرايط كرونايي نيمه ساخت بدون پايانبندي و انسجام قصه روانه اكران كنيم؟ آخر مگر ميشود؟
نوروزبيگي ميگويد:«اگر من تهيهكننده اين سريالهاي اخير تلويزيون بودم به اعتبار خودم و از آنجايي كه به كارم علاقه دارم تحت هر شرايطي با رعايت كليه پروتكلهاي بهداشتي يا كار را تمام ميكردم يا وقتي چارهاي نداشتم، سريال را اساسا پخش نميكردم. نيمه رها كردن سريال را اصلا نميتوانم درك كنم. كمااينكه سريالهاي ديگر من هم با مشكلات زيادي مواجه بود با تمام تلاشي كه با تيم كرديم، مجموعههاي كامل شده را به پخش رساندم».
نيمه رها كردن سريالها در تلويزيون
مسبوق به سابقه است
اما در انتها بد نيست اين نكته را هم محض اطلاع يادآوري كنيم كه رها كردن سريالها بدون پايانبندي و بينوعي بياحترامي به شعور و علايق مخاطب در شبكه يك سيما مسبوق به سابقه است. اگر خاطرتان باشد، سال 91 مجموعه كمدي از شبكه يك پخش ميشد تحت عنوان «ميلياردر» با بازي سامان گوران، مجيد مظفري، عاطفه رضوي و محمدرضا شريفينيا كه كارگرداني آن را عليرضا اميني بر عهده داشت و تهيهكننده سريال مذكور هم رامين عباسيزاده بود. همان زماني كه مهدي فرجي، مدير شبكه يك سيما بود. سريال درباره پسري به نام بهادر بود كه براي پيدا كردن كار به هر دري ميزند تا اينكه در شركتي بزرگ و خانوادگي استخدام ميشود.
اين مجموعه هم همچون سرنوشت «پايتخت 6» و «نون.خ2» بعد از چند قسمت كه از پخشش گذشت از آنتن جدا شد با اين وعده كه به زودي ادامه داستان به مخاطبان ارايه ميشود ولي تاكنون بعد از گذشت نزديك به 8 سال از ادامه ساخت «ميلياردر» خبري نيست كه نيست. براي جدا شدن سريال «پايتخت 6» و «نون.خ2» از آنتن بحث كرونا مطرح شد براي پخش ميلياردر چه بهانهاي بود؟