جنگ، كرونا، مشابهت و آينده
سعيد هنرمند
جنگ ديرينهترين واكنشِ جبري بشر به فعلِ ناپسندي است كه بدون بهرهگيري از قوه قهريه توان استحاله مطلوب آن را ندارد. بسيار پيشتر از شكلگيري تمدنها از زماني كه بشر آموخت شرط بقا تدارك و تناول غذاست، جنگ سر گرفت. جنگهاي ابتدايي نبردهايي دو نفره و بسيار كوتاه بودند اما پراكنده و پرتعداد، جنگهايي ساده و فارغ از افتخارات و قهرمانان. پس از گذشت سدهها و كشش گرايشات انسان به سوي زندگي گروهي با خانواده و فاميل، تعداد رزمآوران جنگهاي غذايي افزايش يافت. زيست جمعي دليلي ديگر براي جنگيدن نيز به آن اضافه كرد، مبارزه براي حفظ يا تصرف محل ايمن براي اسكان خانواده. از دستاوردهاي تمدن اوليه ميتوان به سازماندهي و همزيستي خانوادههاي مختلف در قالب يك قبيله براي اسكان دايمي در موقعيتهاي داراي آب و غذا اشاره كرد كه اين يكجانشينيها پايه و اساس پرورش گياهان غذايي و اهلي كردن و نگهداري حيوانات براي تكثير و استفاده خوراكي بود، در اين شرايط اگر جنگي ميان قبايل در ميگرفت حتما تلفات و خسارات بيشتري نسبت به جنگهاي خانوادگي بر جاي ميگذاشت. از زمان مرسوم شدن تاسيس كشورها و امپراتوريها و كشف فلزات و سنگهاي كمياب و زينتي و اختراع سكه، دلايل وسوسهبرانگيز براي آغاز يك جنگ فزوني يافت، جنگهايي در ابعاد منطقهاي بسيار وسيع و كشتارهايي صدها هزار نفره. اين لشكركشيها در ادوار مختلف و به اشكال متفاوت قرنها ادامه داشت. اما مهمترين جنگهاي دوران معاصر ما كه به جنگهاي جهاني اول و دوم شهرت دارند، دهها ميليون كشته و زخمي و آواره بر جاي گذاشتند و يكي از دلايل مهم اين حجم از تلفات، درگير شدن بخش اعظمي از كشورهاي جهان در آن جنگها بود. جديدترين شكل گستردگي جنگ را شايد بتوان همكاري دولتهاي مختلف در انواع ائتلافها نظير پيمان آتلانتيك شمالي، پيمان ورشو (منحل شده) و ائتلاف عليه داعش در نظر گرفت كه دشمن اشتراكي باعث كنار گذاشتن اختلافات سياسي هرچند بهطور مقطعي ميشود. از منظر نشانهشناسي دفاعي، اجبار دولتها به نيمهتعطيلكردن كشورهاي جهان با هدف پيشگيري هرچه بيشتر از گسترش ويروس كوويد19 در قالب استانداردهاي مرسومِ وضعيت جنگي ميگنجد، با اين تفاوت كه در جنگ كلاسيك متعارف ژنرالها و سربازان دو طرفِ درگير در جبهههاي مشخص به لحاظ جغرافيايي شروع به رزم ميكنند، حتي در جنگهاي نامتقارن كه بهكارگيري تاكتيكهاي چريكي در آن مرسوم است نيز خطِ مقدمِ تعريفشدهاي وجود دارد اما راجع به مبارزه با اين ويروس، شرايطِ جنگي پيچيدگيهاي غريب و تجربهنشدهاي دارد و ميدان جنگ، بدن فرد بيمار، ژنرال جنگ، پزشك معالج بيمار و سربازان جنگ، دستگاه سيستم ايمني بدن بيمار است اينكه راجع به مبارزه با اين بيماري گاهي سران كشورها از اصطلاح جنگ استفاده ميكنند و آن را در مقام قياس با جنگهاي جهاني قرار ميدهند، اغراق و شبيهسازي و ترساندن مردم براي رعايت قوانين قرنطينه نيست، بل اين خود واقعي جنگ است، جنگي نوظهور كه واضحترين نمود آن آسيب ديدن شديد اقتصاد كشورهاست، از صنايع كشورهاي توسعهيافته اروپايي و آسياي شرقي و امريكا گرفته تا برخي كشورهاي خاورميانه كه اقتصادهاي تعريف شده بر پايه نفت دارند و كشورهاي فقيرنشين آفريقايي كه بودجه سالانه اقتصادشان برمبناي درآمدهاي حاصله از صنعت توريسم بسته ميشود، براساس پيشبيني سازمان ملل متحد گسترش اين بيماري احتمال فقير شدن پانصد ميليون تن را در پي خواهد داشت كه اين امر آثار نامطلوب اجتماعي فراواني را بر جاي خواهد گذاشت كه گسترش خشونت براي تهيه غذا و انفصال افراد جامعه از يكديگر، افزايش افسردگي و انواع بيماريهاي رواني و فروپاشي خانوادهها به دليل زيانهاي عميق مالي و جاني از جمله آنها خواهد بود كه ميزان افزايش يا كاهشِ آن در هر كشور متفاوت خواهد بود. اين براي نخستينبار است كه رفتار تمام دولتهاي مختلف جهان در مواجهه با يك موضوع واحد، رفتاري تقريبا يكدست حداقل در برخورد با كليت موضوع است (از تعطيلي مراكز آموزشي تا اماكن مذهبي و ورزشي و تفريحي گرفته تا لغو مراسمات خانوادگي و ملي) و تصميماتي معمولا مشابه به هم اتخاذ ميشود با لحاظ كردن اندكي تفاوت در نوع نگاه سياسي و اجتماعي و فرهنگي هر دولت به قضيه. بنابراين بايد پذيرفت اين جنگ را، جنگ با دشمني كه بيانيه نميدهد، قابل لمس فيزيكي نيست، امكان مذاكره با او وجود ندارد، نميترسد، خسته نميشود، سربازانش به فكر فرار از جبههها نيستند و نيازي به صرف هزينه در اين نبرد ندارد. فقط راه مبارزه باز است، نه تسليم نه تهديد نه تطميع در اين جنگ موضوعيتي ندارد. شايد پزشكان بتوانند تعداد تلفات و بيماران را در آينده تخمين حدودي بزنند، اما آنچه را كه بهطور قطع ميتوان درباره آن صحبت كرد ضربه خوردن اقتصاد كشورهاست و تغيير ميدان بازي و سرمايهگذاري سرمايهداران و شيفت پيدا كردن علايق ايشان به كسب و كارهاي اينترنتي و غيرحضوري، چراكه اگر همين امروز نيز اين بيماري به پايان برسد، وحشت شيوع بيماريهاي مشابه و بازگشت مجدد همين بيماري، عادت شهروندان كشورهاي مختلف را به رعايت مسائل بهداشتي تا حد زيادي حفظ ميكند و در كل اتمسفر فعلي موجود در جهان شايد تا ماهها و سالها به شرايط پيش از پاندمي كرونا بر نخواهد گشت و همين امر مسبب ايجاد شيوههايي تازه از كسب و كار خواهد شد كه برخي را از بازار خارج خواهد كرد و سرمايهداران نويي را پرورش خواهد داد و رباتها و ماشينآلات توليدي بيش از گذشته جاي انسانها را خواهند گرفت و كارفرمايان و مديران نيز قطعا بهره بيشتري از امكانات تكنولوژي و ارتباطاتي خواهند برد. در كل بايد اين شرايط را پذيرفت و جامعه را به لحاظ ذهني و آموزشي و فيزيكي آماده و بسترها و زيرساختهاي مورد نياز براي شرايط پساكرونا را مهيا كرد؛ شرايطي كه نيازهاي جوامع تغيير خواهد كرد، تغييراتي كه با آمادگي و آگاهي ميتوان شرايط را اگر نه بهتر كه حداقل برابر با دوران پيشاكرونا نمود، اين امر شدني است، منتها نه با ايدهآليستگرايي شعار زده، بل با ترسيم فوري نقشه راه متناسب و همافزايي پتانسيلهاي موجود در كشور.