• ۱۴۰۳ جمعه ۷ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4655 -
  • ۱۳۹۹ چهارشنبه ۷ خرداد

نگاهي به كتاب «شكاف‌هاي اجتماعي در ايران»

گسل‌هاي جامعه

پرديس سياسي|كتاب «شكاف‌هاي اجتماعي در ايران» مجموعه مقالاتي از فاطمه صادقي، محمد مالجو، حسام سلامت، فروزان افشار و محمد روزخوش است كه در آن يكي از پركاربردين مفاهيم اجتماعي سال‌هاي اخير مورد تحليل قرار گرفته است. محمد روزخوش كه اين مجموعه زير نظر او جمع‌آوري شده، در مقدمه مفصلي كه بر اين كتاب نوشته است، ابتدا به تعريف مفهوم «شكاف اجتماعي» مي‌پردازد و در ادامه و متناظر با همين مفهوم نابرابري، شكاف، تخاصم و مفهوم شكاف اجتماعي در ايران را توضيح مي‌دهد. اين مقدمه خط‌مشي كتاب را كه انتقادي و برخاسته از سنت فلسفي چپ است، نمايان مي‌كند. يكي ديگر از مواردي كه روزخوش در اين مقدمه بر آن دست مي‌گذارد، انتقاد از نظريه‌پردازان و تحليلگران علوم اجتماعي، همزمان با بالا گرفتن مشكلات اقتصادي است. روزخوش معتقد است هر چند كه بسياري از اصحاب علوم اجتماعي و سياسي در حال حاضر مي‌گويند كه مدت‌ها قبل در مورد شرايطي چون امروز هشدار داده بودند، اما در حقيقت اين موضوع هيچ‌گاه دغدغه اصلي‌شان نبوده است: «علوم سياسي و اجتماعي ايران، در طرد فرودستان چيزي كم از سياست‌‌هاي رسمي نداشته، فقر و نابرابري به شكل جدي مساله‌‌اش نبوده و جز از مجاري اشتغال خاطر گاهي به سياست روز، در تحليل‌هايش ساختار را هم به حال خود رها كرده است. (ص3) » «فاطمه صادقي» از چهره‌‌هاي مطرح در زمينه حقوق زنان در مقاله خود به نابرابري در فضاي حقوقي و اجتماعي زنان در ايران اشاره مي‌كند كه مي‌توان آن را دوگانگي يا پارادوكسي بنيادين دانست. همان‌طور كه در مقدمه كتاب هم مورد اشاره قرار گرفته او در اين مقاله كه بيش از شكاف روي به مفهوم نابرابري دارد، «نابرابري جنسيتي را در پس زمينه حقوق شهروندي زنان (آزادي بيان و عقيده، حق انتخاب كردن و انتخاب شدن، حق اشتغال، حق آموزش و ...) مي‌نشاند و دست‌اندازهايش را بررسي مي‌كند».  محمد مالجو نيز در مقاله خود به «نابرابري‌هاي طبقاتي در ايران» مي‌پردازد. بازه زماني كه محقق براي بيان مساله خود در نظر گرفته، همزمان با پايان يافتن هشت سال دفاع مقدس است. او آنچه در اين سال‌ها به نابرابري‌هاي طبقاتي در ايران دامن زده است را در سه عامل اصلي كه با يكديگر پيوند خورده‌اند، مي‌جويد: «تصاحب به مدد سلب مالكيت از توده‌ها»، «كالايي‌تر شدن نيروي كار» و «كالايي‌تر شدن طبيعت». مالجو با توضيح عوامل موثر بر شكل‌گيري اين موارد چارچوب تحليلي مقاله خود را پيش مي‌برد و در ادامه تمركز خود را بر تصاحب به مدد سلب مالكيت از توده‌ها مي‌گذارد. او براي توضيح اين مورد و ميان سازوكارهاي متنوع سلب مالكيت بر سه مورد «خصوصي‌سازي»، «خلق نقدينگي در بازارهاي متشكل و غيرمتشكل پولي» و «كالايي‌سازي خدمت آموزش عالي» مكث بيشتري مي‌كند و با استدلال‌هاي مشخص‌تر فرآيند تعميق نابرابري را توضيح مي‌دهد. حسام سلامت نيز در مقاله خود، مانند مقاله مالجو تمركز خود را بر شكاف‌هاي طبقاتي گذاشته و اين شكاف را از خلال نابرابري درآمدي و موقعيت‌هاي شغلي پي مي‌گيرد. سلامت براي صورت‌بندي مقاله خود سه‌گانه‌اي را معرفي مي‌كند كه در تعيين جايگاه طبقاتي افراد نقش مهمي دارند؛ «مالكيت»، «مهارت، تخصص و دانش» و «اقتدار سازماني». روزخوش در مقدمه كتاب در توضيح مقاله سلامت و نسبت آن با شكاف اجتماعي مي‌نويسد: «اگر كانون مقاله مالجو تبيين ضرباهنگ ميزان نابرابري‌هاي طبقاتي و سازو كارهاي مولد آن در سه دهه اخير است، مقاله سلامت بر خود اين نابرابري در قالب توصيف تبعيض درآمدي و تمايز جايگاه‌هاي شغلي دست مي‌نهد... هر دو مقاله در كلي‌ترين برداشت – مقاله سلامت صريح‌تر و بي‌واسطه‌تر با مقوله شكاف هم نسبتي برقرار كرده‌اند، اما به بيان دقيق‌تر و فنيتر هيچ يك شكاف طبقاتي را در كانون پژوهش قرار نداده‌اند.» (ص 34)   مقاله چهارم به قلم فروزان افشار از دو مقاله پيشين فاصله گرفته و محور بحث خود را بر مفهوم شكاف تحصيلي گذاشته است. نويسنده در پي اين است كه با تمركز بر شكاف تحصيلي سياست‌هاي اجتماعي و فرهنگي پس پشت آن را وا بكاود. اين مقاله يكي از بنيان‌هاي ساختاري در تحول نظم اجتماعي در ايران را تحصيلات معرفي مي‌كند و در نسبت اين امر با شكاف اجتماعي مي‌گويد: «مشكل بتوان از يك شكاف تحصيلي تمام عيار در ايران صحبت كرد، اما مرزبندي ميان گروه‌هاي متمايز تحصيلي را نيز به سختي مي‌توان انكار كرد». او در پايان به 5 سازوكار اشاره مي‌كند كه گرايش به ارزش‌هاي دموكراتيك همزمان با افزايش تحصيلات را تحت تاثير قرار مي‌دهد: پروژه اسلامي‌سازي دانشگاه‌ها، پداگوژي سنتي حاكم بر نظام آموزشي، تمركزگرايي آموزشي، گسترش اشكال غيرحضوري آموزش و سياست بومي‌گزيني دانشجويان. آرش حيدري، نويسنده پنجمين مقاله كتاب با عنوان «شكاف نسلي در علوم اجتماعي ايران» است. آرش حيدري در اين مقاله با دو تحليل عمده به بحث مي‌پردازد. او در ابتدا شكاف نسلي را به عنوان يك ايده مطرح و در ادامه اين ايده را از طريق نقد نظام دانش با تمركز بر علوم اجتماعي ايران دنبال مي‌كند. او براي تحليل تبار مفهوم شكاف نسلي به دهه چهل بازمي‌گردد و به اين امر تاكيد مي‌كند كه شكاف نسلي داراي تاريخ است او در اين مقاله اعلام مي‌كند كه دغدغه اصلي‌اش اين است كه «شكاف نسلي چگونه به موضوع تاملات و سياست‌هاي اجتماعي مبدل شده است؟» پايان بخش اين مجموعه مقاله‌اي از محمد روزخوش است. روزخوش در معرفي مقاله‌اش در مقدمه مي‌نويسد: «اين مقاله مي‌كوشد فراتر از ايده بارها تكرار شده تقابل ميان فرهنگ رسمي و فرهنگ عمومي به مساله بنگرد. مقاله پس از طرح پس زمينه نظري و تاريخي بحث، يادآوري مي‌كند كه تلقي ايدئولوژي رسمي همچون كليتي برآمده از «سنت» كه در جدالي نفسگير با جهان مدرن به سر مي‌برد، برداشتي به لحاظ مفهومي خطا و از ديد تحليلي عقيم است.» كتاب «شكاف‌هاي اجتماعي در ايران» با شمارگان 500 نسخه و به قيمت 30 هزار تومان به همت پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات در اختيار مخاطبان قرار گرفته است.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون