آغاز علم مدرن زلزله در ايران
اينكه روستاي سنگچال و بخش چلاو(در پهنه كانوني زلزله 11/4/1336) حدود 15 كيلومتري اثر سطحي گسل شمال البرز قرار دارند، ميتوان كانون زلزله سنگچال را روي صفحه همين گسل شمال البرز در نظر گرفت. زلزله ۱۳۳۶ سنگچال منطقه كوهستاني بندپي را با حدود ۱۲۰ روستا به كلي ويران كرد، شديدترين ويرانيهايي كه در اثر زمينلرزه به بار آمد بين ناندل، سنگچال، چلياسر، نسل، اندوار و پردمه بود در حالي كه سنگريزشها و زمينلغزهها به ويژه در برون، ورزنه، شنگلده، نل و دينان بر ميزان ويرانيها افزودند. در مسيرهاي علياي سجارود و شيرقلعه، سد زمين لغزشي ايجاد شد و گذرگاهها بسته شد، سنگريزش بزرگي رودخانه هراز را در نزديكي عليآباد مسدود كرد به نحوي كه سدي به بلندي ۲۰ متر و با مخزني به طول حدود يك كيلومتر پديد آمد، همچنين در بخشهاي جنوبي تهران و تا فيروزكوه چند خانه آسيب ديدند. در شمال، پهنه مهلرزهاي به خانههايي در آمل، بابل، قائمشهر و ساري به چند خانه آسيب رسيد، زمينلرزه از خراسان و شاهرود تا هشتپر در آذربايجان و در سوي جنوب تا كاشان حس شد. در قطعه مركزي گسل شمال البرز، حد فاصل بين ناحيه چلاو و ناحيه كجور، يك نبود لرزهاي مهم وجود دارد(قطعهاي از گسل فعال و لرزهزا كه از زمان مشخصي در هزارههاي گذشته تاكنون زلزله شديدي در آن رخ نداده و هر آن ممكن است، رخ دهد) و انتظار ميرود كه يك زلزله در حد بزرگاي ۷ در اين منطقه لرزش شديد و خسارات جدي ايجاد كند. در كيلومتر ۲۳ جاده بلده- رويان رخنمون گسل شمال البرز كه از روستاي وازك عبور ميكند با ايجاد يك زون خرد شده به پهناي يك كيلومتر مشهور است. اين گسل زلزله ۸ خرداد ۱۳۸۳ فيروزآباد كجور با بزرگاي ۶.۵ را نيز موجب شد(كه با ۲۷كشته همراه بود و در منطقههاي بلده و كجور به شدت احساس شد). ولي اين زلزله موجب اثر مهم ديگري هم در تاريخ مدرن ايران شد: تحصيلات تكميلي اولين مهندس زلزله ايران: زندهياد استاد مهندس علياكبر معينفر. در مهر ماه سال 1393 استاد زندهياد مهندس علياكبر معينفر در گفتوگو با نگارنده توضيح داد كه چگونه زلزله سنگچال موجب شده تا او به ژاپن برود و اولين نفري باشد كه با تخصص مهندسي زلزله به كشور برميگردد. او گفت: «مرحوم دكترمصدق وقتي كه به مشكل مسكن مردم برخورد كرد، راهحلي به ذهنش رسيد. راهحلش اين بود كه بانك ساختماني(با بانك مسكن كنوني و بانك رهني سابق اشتباه نكنيد)، تاسيس كند تا اين مشكل حل شود. سرمايه اين بانك را هم از 17 فقره اراضي متعلق به دولت(در نارمك، نازيآباد و جاهاي ديگر) تامين كرد. اين بانك سهامداراني مثل دولت، شركت بيمه و... داشت. شركت بيمه مالك ده نازيآباد بود و به اين ترتيب ده نازيآباد هم جزو سرمايههاي بانك شد. اراضي يوسفآباد را هم تقسيم كردند و به كارمندان دولت دادند. بانك ساختماني، نارمك و نازيآباد و بقيه جاها را قطعهبندي كرد و به مردم فروخت. اراضي نارمك را مترمربعي 40ريال به متقاضيان فروختند كه 10ريال آن نقد بود و 30 ريال بقيه را طي 3 سال ميپرداختند. اراضي نازيآباد را هم 30 ريال فروختند كه 10ريال نقد بود و 20 ريال ديگر را به اقساط ميپرداختند. من مهندس ناظر آن ساختمانها بودم. قرار بود تا زماني كه آنجا شهر نشد، وظايف شهرداري هم برعهده بانك ساختماني باشد. بنابراين اولين شهردار نازيآباد من(زندهياد معينفر) بودم. يكي از پستهاي من در آن زمان، رياست بانك ساختماني نازيآباد بود. قرار شد دولت در مكان كورههاي آجرپزي نازيآباد، آپارتمانسازي كند كه مسووليتش با من بود. در 11 تير 1336 در سنگچال مازندران زلزله آمد. كارشناساني از ژاپن آمدند تا از آن مناطق زلزلهزده ديدار كنند. دكتر«هاگيوارا»(استاد دانشگاه توكيو و از زلزلهشناسان برجسته) در اين گروه بود. دكتر«تاچي نايتو» شخصيت برجسته علمي و استاد دانشگاه واسداي ژاپن از ديگر اعضاي اين گروه بود. اينها از سنگچال ديدار كردند. آنها هم از اين بازديد گزارش تهيه كردند و هم از ساختمانهاي نوساز و مدرن تهران از جمله همان جايي كه ما ميساختيم، يعني نازيآباد. به محل كار من آمدند و من برايشان از نحوه ساخته شدن نازيآباد توضيح دادم. بعدها دعوتنامهاي از ژاپن آمد كه دو نفر از ايران به ژاپن بروند و يكي دوره زلزلهشناسي و ديگري دوره مهندسي زلزله بگذرانند كه من و يك نفر ديگر از موسسه ژئوفيزيك را براي اين دوره انتخاب كردند. من با وجود آنكه ازدواج كرده بودم و دو فرزند داشتم به توكيو رفتم. پس از آنكه به توكيو رسيديم، ما را به «نايتو سنسي»(استاد نايتو) معرفي كردند و من ديدم او همان كسي است كه پيش از اين از ايران(در نازيآباد تهران) ديدار كرده بود. من در ابتداي كار نميدانستم اما پس از مدتها فهميدم كه اين اسكالرشيب يا هزينههاي تحصيل ما را در ظاهر دانشگاه پرداخت ميكند اما فيالواقع اين هزينهها را خود دكتر «نايتو» ميپردازد. دكتر «نايتو» بعدها در مصاحبهاي با يك روزنامه گفت: وقتي من به ايران رفتم، ديدم ساختمانهاي ايران در برابر زلزله چندان مقاوم نيست. گفتم انسانيت حكم ميكند من افرادي از ايران و تركيه به ژاپن بياورم و آنها را با علوم جديد زلزلهشناسي و مهندسي آشنا كنم.(البته از تركيه فقط دكتر «مظفر ايپك» آمده بود كه او هم در زمينه زلزله صاحبنظر است.) اين را هم بگويم كه دكتر«نايتو» انسان بسيار با محبتي بود و بسيار به ما علاقه داشت و من ميتوانم بگويم روابط ما، روابط پدر و فرزندي بود. او به من ميگفت «معينسان» يعني «آقاي معين».
خدا بيامرزد آقاي مهندس معينفر را كه هم انساني وطنخواه و ملي و مومن بود و هم براي توسعه علم مهندسي زلزله ايران زحمات بسيار كشيد.