ميلاد نامبارك سازمان ملل
ريچارد هاس
پاييز سال جاري، سازمان ملل 75 ساله ميشود و اگر در شرايط عادي قرار داشتيم، بسياري از رهبران جهان در نيويورك جمع ميشدند تا اين اتفاق را جشن بگيرند و نشست سالانه مجمع عمومي را افتتاح كنند، اما امسال اوضاع به هيچوجه عادي نيست. به دليل شيوع بيماري كوويد19 هيچ نشستي به صورت فيزيكي برگزار نميشود و حتي اگر برگزار ميشد هم دليلي براي جشن گرفتن وجود نداشت. سازمان ملل نتوانسته به اهداف خود يعني حفظ امنيت و صلح بينالملل، توسعه روابط دوستانه ميان كشورها و گسترش همكاريهاي بينالمللي به منظور حل مشكلات ميان كشورها دست پيدا كند.
همهگيري ويروس كرونا به ما كمك ميكند به علت اين موضوع پي ببريم. شوراي امنيت كه مهمترين بازوي سازمان ملل محسوب ميشود كارايي خود را از دست داده است. هر جا بازوي اجرايي سازمان ملل قصد نقشآفريني داشته، چين جلوي آن را گرفته، مبادا به خاطر عدم مديريت صحيح ويروس كرونا مورد انتقاد قرار بگيرد و مجبور شود مسووليت پيامدهاي جهاني آن را بپذيرد. در اين بين، سازمان بهداشت جهاني در اوايل شيوع بيماري، روايت رسمي چين را پذيرفت. در ادامه نيز تصميم امريكا مبني بر خروج از اين سازمان، آن را ضعيفتر كرد. نتيجه اينكه ابرقدرتها سازمان مللي را ميخواهند كه خودشان دوست دارند، نه سازمان مللي كه جهان نياز دارد.
هيچ كدام از اين موارد، جديد نيست. در چهار دهه نخست جنگ سرد، سازمان ملل به صحنهاي براي رقابت ميان امريكا و شوروي تبديل شده بود. اينكه جنگ سرد به جنگ جهاني سوم تبديل نشد كمتر بهواسطه آنچه در سازمان ملل اتفاق افتاد و بيشتر به خاطر قدرت بازدارندگي هستهاي و توازن قدرت بود كه باعث ميشد امريكا و شوروي در رفتار خود بهشدت احتياط كنند. مهمترين موردي كه سازمان ملل براي حفظ صلح بينالملل در آن مداخله كرد، وقتي بود كه توانست با اعزام نيروهاي بينالمللي حمله كرهشمالي به كرهجنوبي را دفع كند، اما همان يكبار هم به دليل بايكوت شوروي بود كه سازمان ملل توانست وارد عمل شود.
اين اميد وجود داشت كه سازمان ملل بتواند پس از جنگ سرد نقش مهمتري در جهان ايفا كند. كساني كه به اين مساله خوشبين بودند، توانستند در سال 1990 به ديگران ثابت كنند حق با آنها بوده است: در اين سال كشورهاي جهان از طريق سازمان ملل با يكديگر متحد شدند و صدام، ديكتاتور عراق را كه به كويت حمله كرده بود عقب راندند.
اما متاسفانه جنگ خليجفارس تنها يك استثنا بود. جنگ سرد تازه به پايان رسيده بود و روابط ميان امريكا، چين و شوروي نسبتا خوب بود. كمتر كسي به ديكتاتور عراق علاقه داشت و حمله صدام به كويت نيز اين اصل بنيادي را كه مرزها نبايد با زور تغيير كنند، نقض كرده بود. هدف ائتلاف امريكا كه با حمايت سازمان ملل وارد عمل شد، محدود و محافظهكارانه بود: آنها ميخواستند نيروهاي عراقي را از كويت بيرون كرده و وضعيت سابق را در كويت حكمفرما كنند نه اينكه رژيم عراق را تغيير دهند.
ديگر به اين راحتي نميتوان آن شرايط را تكرار كرد. روابط ميان ابرقدرتها بهشدت تضعيف شده است و سازمان ملل هر روز بيش از قبل كارايي خود را ازدست ميدهد. روسيه كه كرسي شوروي در شوراي امنيت سازمان ملل را به ارث برده است، جلوي اقدام هماهنگ براي توقف خونريزي در منطقه بالكان را گرفت. عدم حمايت بينالمللي باعث شد دولت جورج دبليو بوش براي ورود به جنگ عراق در سال 2003، سازمان ملل را دور بزند. پس از اقدام غيرقانوني روسيه مبني بر الحاق شبه جزيره كريمه در سال 2014، مخالفت اين كشور جلوي هر گونه اقدامي ازسوي سازمان ملل را گرفت.
سازمان ملل در سال 1994 در رواندا نيز نتوانست جلوي نسلكشي را بگيرد. يك دهه بعد، مجمع عمومي سازمان ملل قول داد ديگر هيچگاه اجازه تكرار چنين اتفاقي را ندهد و اعلام كرد در شرايطي كه دولت نتواند يا نخواهد از شهروندان خود در برابر خشونت گسترده محافظت كند، جهان وظيفه دارد مسوولانه مداخله كند و جان مردم را نجات دهد. با اين حال، اين دكترين اكثرا ناديده گرفته ميشود. جهان در واكنش به جنگهاي فاجعهبار يمن و سوريه كه صدها هزار غيرنظامي را به كام مرگ كشانده، تنها دست روي دست گذاشته است. تنها موردي كه سازمان ملل به اين دكترين خود عمل كرد، مداخله سال 2011 در ليبي بود كه آن هم موجب بياعتبار شدن اين نهاد بينالمللي شد، چراكه ائتلاف بينالمللي به رهبري ناتو به نام سازمان ملل پا را فراتر از دكترين گذاشت و حكومت وقت را از ميان برداشت، اما بعد نتوانست پي آن را بگيرد و باعث خلأ قدرتي را به وجود آورد كه همچنان اين كشور آفريقايي با آن دست و پنجه نرم ميكند.
البته اينها بدان معنا نيست كه سازمان ملل هيچ ارزشي ندارد. اين سازمان فضاي خوبي را براي گفتوگو ميان دولتها، چه براي جلوگيري از بحران و چه به منظور كاهش تنشها، فراهم ميكند. نهادهاي سازمان ملل توانستهاند توسعه اجتماعي و اقتصادي جهان در دستور كار قرار دهند و مناسبات بينالمللي در حوزههاي مختلف -از مخابرات گرفته تا نظارت بر تاسيسات هستهاي- را تسهيل كنند. ماموريتهاي حفاظت از صلح سازمان ملل نيز توانستهاند نظم را در بسياري از كشورها حفظ كنند.
اما به طور كلي سازمان ملل نتوانسته انتظارات را برآورده كند و دليل آن نيز رقابت ميان ابرقدرتها و عدم تمايل كشورهاي عضو به تفويض اختيار عمل به اين سازمان بوده است. اين سازمان هنوز خود ايرادات و نواقص زيادي دارد: در ساختار سازمان ملل، بسياري از افراد به دلايلي غير از شايستگي در مناصب مهم گمارده ميشوند. عدم پاسخگويي و استانداردهاي دوگانه نيز ازجمله نواقص سازمان ملل است؛ سازمان ملل كشورهايي را كه ناقض حقوق بشرند به عضويت نهادهايي در ميآورد كه بايد از حقوق بشر دفاع كند.
انجام اصلاحات گسترده در سازمان ملل گزينه واقعگرايانهاي نيست، چراكه تغييرات احتمالي ازجمله اصلاح تركيب شوراي امنيت به گونهاي كه نمادي از توزيع قدرت در جهان امروز باشد ممكن است به نفع برخي كشورها و به ضرر بعضي ديگر تمام شود. در اين صورت بايد انتظار داشت كشورهايي كه ضرر ميكنند جلوي چنين تغييراتي را بگيرند.
در اين بين، مجمع عمومي كه «دموكراتيك»ترين نهاد سازمان ملل به شمار ميرود، قدرت كافي ندارد و تا زماني كه هر كشوري بدون توجه به ابعاد، جمعيت، ثروت يا توان نظامياش يك حق راي داشته باشد، مجمع عمومي اثربخشي خاصي نخواهد داشت. چيزي كه اين مساله را به يك بحران تبديل ميكند اين است كه جهان بهشدت به همكاري بينالمللي نياز دارد. ما نه فقط شاهد احياي رقابت ميان ابرقدرتها هستيم، بلكه با چالشهاي جهاني متعددي روبهرو هستيم؛ از پاندمي كوويد19 و تغييرات آب و هوايي گرفته تا اشاعه سلاحهاي اتمي و تروريسم. اينها پديدههايي هستند كه نميتوان يكتنه به جنگشان رفت.
خبر خوب اينكه وقتي سازمان ملل قادر نيست به وظايف خود عمل كند، كشورها ميتوانند نهادهاي جايگزيني را مثل گروه جي 7 يا جي 20 به وجود بياورند. براي مقابله با برخي چالشهاي منطقهاي و جهاني ميتوان ائتلافي از كشورهاي متحد و قدرتمند را تشكيل داد. نمونهاي از اين مساله را در سياستهاي بازرگاني و كنترل تسليحات شاهد هستيم و ممكن است در حوزه گرمايش زمين و البته در زمينه ايجاد هنجارهاي بينالمللي براي رفتار در فضاي مجازي نيز به چنين مواردي برسيم. مدافعان چندجانبهگرايي و حكومت جهاني اكنون دستشان از هميشه پرتر است، اما چه بخواهيم و چه نخواهيم، بايد اين مساله را خارج از سازمان ملل پيگيري كرد.
مترجم: گلي اصغري
منبع: پراجكت سينديكيت