• ۱۴۰۳ شنبه ۱ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4773 -
  • ۱۳۹۹ پنج شنبه ۱ آبان

تاملي بر اشارات مذهبي در داستان‌هاي كوتاه جيمز جويس به مناسبت هشتادمين سالمرگ نويسنده

دشواري‌هاي روياي آخر‌الزمان

نادر شيخ‌زادگان 

يكي از دلايل مهم دشواري آثار جويس اشاره‌هاي مذهبي است كه وي به دليل سال‌ها تحصيل در مدرسه ديني يسوعي به دست آورده بود. او گرچه خوشبيني خود را به توانايي كليسا در اصلاح جامعه از دست مي‌دهد و با تنفر و انزجار كليسا را رها مي‌كند و بر آن مي‌شود كه با نوشته‌هايش به جنگ كليسا برود، همواره اذعان مي‌كرد كه در اين مدرسه چيزهاي بسيار باارزشي آموخته است كه پايه‌هاي علمي او را شكل داده است. او موفقيت‌هاي خود را مديون آموزش‌هاي اوليه و روش‌هاي تحقيق صحيح اين مدرسه مي‌دانست و معتقد بود كه در اين مدرسه آموخته است چيزها را به گونه‌اي طبقه‌بندي كند كه آسان بتوان درباره آن تحقيق و قضاوت كرد و همواره از ادب و وقار و انسان‌دوستي معلم‌هايش ياد مي‌كرد.  در جريان مطالعات فلسفي با افكار «جوردانوبرونو»  (Giordano Bruno) كشيش اصلاح‌طلب و فيلسوف قرن شانزدهم ايتاليا آشنا مي‌شود. برونو به دنبال اختلاف‌نظر از كليساي كاتوليك طرد و مرتد اعلام مي‌شود و پس از توقيف كتاب‌هايش زنده‌زنده سوزانده مي‌شود. جويس مجذوب نظريه او درباره احديت مطلق و تجلي مادي آن در اضداد بود. شايد به اين دليل بود كه او هنر خود را آشتي‌بخش اين اضداد مي‌شمرد. او در «شب عزاي فينگن» اين انديشه را در قالب دو شخصيت انساني شم و شان (Shem and Shaun) به نمايش در آورد. در همين اثر در شخصيت‌هاي بران و نولان، دو كتاب فروش دوبليني، يك «جوردانوبرونو»ي جديد خلق مي‌كند و بدين طريق از او كه تا آن زمان يك روحاني مرتد و خيانتكار تلقي مي‌شد تجليل مي‌كند.  او به همراه تعليمات ديني، با فلسفه و ادبيات يونان باستان و قرون وسطي، نمايش، اسطوره‌شناسي، خرافه‌شناسي، تاريخ، موسيقي و زبان لاتين كه پايه‌اي شد براي آموختن چندين زبان اروپايي آشنا شد. آثار او مملو است از ديدگاه‌هاي فلسفي و اساطيري و اشاره‌هاي ديني و نماد‌هاي اسطوره‌اي و خرافي ناشي از چيزي كه «كارل گوستاو يونك» سال‌ها بعد آن را ناخودآگاه جمعي انسان ناميد.  شالوده ادبيات جويس مبتني است بر نوعي تجلي به نام «اپيفاني» كه در نمايشنامه‌هاي يونان قديم به لحظه‌اي اطلاق مي‌شد كه يكي از خدايان در صحنه ظاهر مي‌شود و نظم را برقرار مي‌كند. در سنت مذهبي مسيحيت، جشن اپيفاني به مناسبت تجلي الوهيت مسيح بر موبدان برگزار مي‌شود. جويس خودش به جاي اين واژه، از لفظ يوناني مرتبطي به نام «اپي كلسيس» (epiklesis) استفاده كرده است كه در كليساي شرق بر استرحام از روح‌القدس دلالت دارد. به اين ترتيب كه از روح‌القدس خواسته مي‌شود كه فطير و شراب مقدس را به جسم و خون مسيح تبديل كند. جويس اين اصطلاح را به شيوه‌اي خاص و مرتبط با معناي مذهبي آن به كار مي‌برد و مقصود او عبارت است از تجلي روحي ناگهاني ناشي از ابتذال گفتار و كردار يا جنبه‌هاي به ياد ماندني خود ذهن. او در اين باره به برادرش مي‌نويسد:  «اسرار مراسم عشاء رباني شبيه به چيزي است كه من مي‌خواهم انجام دهم و نان روزانه را به چيزي تبديل كنم كه زندگي هنري لايزالي از آن خويش داشته باشد و به مردم به خاطر اعتلاي فكري و اخلاقي و معنوي‌شان نوعي لذت عقلي يا شادي روحي بدهد.»  مجموعه داستان‌هاي كوتاه دوبليني‌ها با مرگ آغاز مي‌شود و همچون دايره‌اي پس از سپري كردن دوره‌هاي زندگي از كودكي تا پيري، با مرگ پايان مي‌يابد. «خواهران» ماجراي پسربچه‌اي است كه متوجه مي‌شود كشيش فلجي كه معلم خصوصي‌اش بوده است مرده. در طول داستان اشاراتي وجود دارد كه نشان مي‌دهد گويا بين پسرك و آن كشيش رابطه ناپسندي وجود داشته است. خواهران كشيش مي‌گويند كه چند روز قبل وقتي جام مقدس از دست برادرشان مي‌افتد و مي‌شكند مي‌دانستند كه واقعه ناگواري در شرف وقوع است. پسرك دعا مي‌كند كه گناه شمعوني‌اش آمرزيده شود. شمعوني  (Simony) يعني استفاده تجاري از امور مذهبي. وجه تسميه اين اصطلاح به شخصي به نام شمعون مربوط است كه از ديدن آيات و قوات عظيمه حواريون مسيح به حيرت مي‌افتد، مبلغي پيش ايشان مي‌آورد و مي‌گويد: «مرا نيز اين قدرت دهيد كه به هركس دست گذارم روح‌القدس را بيابد.» پتروس به او مي‌گويد: «زرت با تو هلاك باد چون كه پنداشتي عطاي خدا به زر حاصل شود.» اين كشيش به طعنه، معنوي (Rosicrucian) خوانده مي‌شود. اين واژه دلالت دارد به پيروي از فرقه عرفاني شخصي به نام پدر «كريستين روزنكروتز» يكي از شخصيت‌هاي افسانه‌اي قرن پانزدهم. درباره او گفته‌اند كه در يكي از زيارت‌هايش به حكمت پنهاني شرق دست يافته است.  پسرك داستان «مواجهه» كمي قبل از تعطيلات تابستان تصميم مي‌گيرد يك روز به جاي رفتن به مدرسه براي ماجراجويي و تفريح به كبوترخان برود. او نه تنها به هدف خود نمي‌رسد، بلكه در راه با پيرمرد ولگرد ديوانه و شايد منحرفي رويارو مي‌شود كه اين مواجهه پسر بچه را به ضعف‌هاي شخصيتي خود كه همانا نگاه حقارت‌بار به دوستش است كه همواره او را در سختي‌ها دستگير بوده است. تعطيلات تابستان اشاره دارد به سوره 21 از انجيل لوقا آيه‌هاي 29 تا 31:  «به درخت انجير يا هر درخت ديگري نگاه كن. وقتي برگ‌هاي آن درمي‌آيد، بي آنكه كسي به شما چيزي بگويد متوجه مي‌شويد كه تابستان نزديك است. به همين ترتيب وقتي حوادثي كه من توصيف كردم اتفاق بيفتد بايد مطمئن شويد كه پادشاهي خدا نزديك است.» پيام اصلي داستان يعني تحقير كردن در تعاليم مسيحي بسيار مذموم است. در عهد عتيق آمده است كه خداوند دختر سائول را به خاطر تحقير كردن حضرت داوود و توبه نكردن عقيم مي‌كند. در ضمن، كبوتر در مسيحيت از احترام والايي برخوردار است. در انجيل متي آمده است كه وقتي مسيح پس از غسل تعميد از آب بيرون آمد، آسمان شكافت و روح خدا به شكل كبوتر فرود آمد. همچنين در بخش ديگري از انجيل يوحنا مي‌خوانيم: «سپس يوحنا گفت كه روح‌القدس را ديده است كه به شكل كبوتر از آسمان فرود آمد و بر شانه مسيح نشست.» در اين داستان مي‌خوانيم كه كاتوليك‌ها پروتستان‌ها را به سخره «قنداقي» خطاب مي‌كنند. در انجيل لوقا حضرت مسيح در نوزادي در قنداق توصيف شده است كه كاتوليك‌ها اين بخش انجيل را قبول ندارند.  داستان «عربي» حكايت پسر نوجواني است كه دل در گرو عشق خواهر دوستش دارد. روزي دختر كه به دليل شركت در مراسم عبادي نمي‌تواند به بازار برود از او مي‌خواهد كه به جاي او برود. پسر مي‌گويد كه اگر برود هديه‌اي براي او مي‌خرد ولي وقتي به بازار مي‌رسد از زرق و برق آن و شنيدن گفت‌وگويي مبتذل سرخورده مي‌شود و هديه‌اي نمي‌خرد. در اين داستان به دو كتاب اشاره مي‌شود كه يكي درباره ملكه‌اي است كه نام وي در تاريخ هم به عنوان قديس و هم روسپي شهرت دارد. كتاب ديگر درباره تاملات و آمال پارسايانه قبل و بعد از عشاء رباني است.  «ايولين» زندگي دختر نوجواني به همين نام است كه مادرش را از دست داده و گرچه با پدر تندخوي خود زندگي سختي را مي‌گذراند، توان فرار كردن با معشوق خود را ندارد. او هر روز چاپ رنگي وعده‌هاي مارگارت ماري آلاكوك را گردگيري مي‌كند ولي نمي‌داند كه او راهبه‌اي است كه پس از تحمل سال‌ها رنج بيماري به جمع راهبان پرستار مي‌پيوندد و عيسي مسيح بر او ظاهر مي‌شود و به او وعده مي‌دهد كساني كه به قلب مقدس ايمان آورند و تصوير آن را در خانه نگه دارند و در اولين جمعه ماه به كليسا بروند آمرزيده خواهند شد. گرچه كسي حرف‌هاي او را باور نمي‌كند، دويست سال بعد در 1864 كليساي كاتوليك به حقانيت او پي مي‌برد و او را در زمره قديسان قرار مي‌دهد.   «گِل» داستان پير دختري است كه براي جشن هالووين به منزل برادرهايش رفته و در آنجا طي مراسم فالگيري كه كتاب دعا و آب و انگشتر در ظرف درداري قرار داده مي‌شود تا سرنوشت هر شخص را تعيين كند، در نتيجه شوخي بچه‌ها در ظرفي گِل قرار داده مي‌شود و نصيب او مي‌شود كه نشان مي‌دهد چيزي جز مرگ در انتظار او نيست. هالووين كه ابتدا جشن ساحران بود، پس از ظهور مسيحيت به شب قديسان تغيير نام داد. ماريا به رغم قرار گرفتن در زمره مصلحان مشمول دعاي مسيح، به ساحره نيز شباهت دارد زيرا وقتي مي‌خندد نوك بيني‌اش به نوك چانه‌اش مي‌رسد. او به آشتي‌دهنده و برقراركننده صلح معروف است كه اشاره‌اي دارد به اين گفته عيسي مسيح: «خوشا به حال صلح كنندگان زيرا ايشان پسران خدا خوانده خواهند شد.» روز نزول روح‌القدس بر فرستادگان عيسي مسيح هفتمين يكشنبه بعد از عيد پاك است و روز بعد از آن تعطيل رسمي است.  «رحمت» داستان مرد شرافتمندي است كه در حالت مستي از پلكان ميخانه به داخل دستشويي سقوط كرده و دوستانش از جمله يك نزولخوار و مامور اجرا و كشيشي از تبار خود براي جلب رضايت همسرش مي‌خواهند كه او از راه اعتراف و اعتكاف در كليسا توبه كند و دست از شرابخواري بردارد. كشيش آيه‌هايي از انجيل را بي‌آنكه خود معناي آن را بداند براي هدايت او نقل مي‌كند، در حالي كه آن آيه‌ها در تاييد سخاوت و شرافت آن مرد و محكوميت پول‌پرستي و مال‌اندوزي كشيش و دوستانش است. عنوان داستان در مقابل واژه grace گذاشته شده است و از ديدگاه ديانت كاتوليك آن زندگي ابدي است كه خداوند به انسان ارزاني داشته و موهبتي الهي است كه انسان را از زندگي جاوداني برخوردار مي‌كند. آنها در كليسا به شكل پنج گنجفه (خاج) مي‌نشينند كه نماد زخم‌هاي حضرت عيسي مسيح در شفاعت گناهان انسان است. سپس شمع در دست با خدا تجديد پيمان مي‌كنند كه اشاره‌اي است به رسم كاتوليك‌ها كه در هنگام غسل تعميد فرزند خود به پروردگار قول‌هايي مي‌دهند و كودكان در بزرگسالي بايد آن وعده‌ها را تجديد كنند. در جايي به احضار ارواح حضرت مريم و سن جوزف در سال 1879 در كليساي مكهال اشاره مي‌شود كه با تصوير‌هاي حاصل از يك فانوس جادويي انجام شده است و پروتستان‌ها آن را خرافه‌پرستي و حقه‌بازي تلقي مي‌كنند. داستان با تفسير آيات 8 و 9 از باب 16 انجيل به پايان مي‌رسد: «زيرا مردم اين دنيا در مناسبات با همنوعان خود از ايمانداران زيرك‌ترند. پس به شما مي‌گويم كه مال دنيا را براي به دست آوردن دوستان مصرف كنيد تا وقتي پول‌تان به آخر مي‌رسد شما را در خانه‌هاي جاوداني بپذيرند.» «مردگان» داستان مرد ميانسال روشنفكري است به نام گابريل كه در جشن كريسمس خاله خود متوجه مي‌شود كه همسرش در جواني مردي به نام مايكل را دوست داشته  كه به خاطر او مرده است. اين موضوع، زندگي او را زير سوال مي‌برد و احساس مي‌كند لازم است نگاه خود را به زندگي تغيير دهد. اشارات ديني بسياري در اين داستان وجود دارد. علاوه بر جشن كريسمس كه موضوعي مذهبي است، اسامي داستان اولين اشارات مذهبي به شمار مي‌آيد. گابريل و مايكل تلفظ انگليسي جبرييل و ميكاييل هستند و با توجه به اشراف كامل جويس به مباحث ديني، ارتباط اين دو اسم با ملائكه مقرب مشهود است. هم در سنت يهوديت و هم در سنت مسيحيت، جبرييل كه مظهر آتش است، شاهزاده آتش ناميده مي‌شود و با طلا پيوند دارد. ميكاييل كه مظهر آب است شاهزاده برف خوانده مي‌شود و با نقره پيوند دارد. اما در مرتبه فرشتگي، مقام ميكاييل از جبرييل بالاتر است. ميكاييل را معمولا شمشير به دست بر بالاي اژدهايي كه مي‌خواهد بكشد تصوير مي‌كنند. در مكاشفه يوحنا (12/7–9) چنين آمده است:  «و در آسمان جنگ شد. ميكاييل و فرشتگانش با اژدها جنگيدند و اژدها و فرشتگانش جنگ كردند. ولي غلبه نيافتند بلكه جاي ايشان ديگر در آسمان يافت نشد و اژدهاي بزرگ انداخته شد يعني آن مار قديمي كه به ابليس و شيطان مسمي است كه تمام ربع مسكون را مي‌فريبد.» در قرآن مجيد فقط در سوره بقره بدين شكل به ميكاييل اشاره شده است:  «كسي كه دشمن خدا و فرشتگان و فرستادگان و جبرييل و ميكاييل باشد كافر است و خداوند دشمن كافران است.»

 جبرييل و ميكاييل اولين فرشتگاني هستند كه به آدم سجده كردند و خلقت ميكاييل از نور محض است. شبستري در اعلام القرآن مي‌نويسد:   «ميكاييل از جمله فرشتگاني است كه سينه پيامبر را پيش از ليله‌المعراج منشرح ساخت. او فرشته‌اي است كه در جنگ بدر به ياري مسلمانان شتافت و از جانب خداوند براي ارزاق خلايق با جبرييل همراهي مي‌كرد.» ميكاييل فرشته جنگجوي روز قيامت است و در هنر‌هاي تجسمي به اين صورت نمايانده مي‌شود كه ترازويي در دست دارد و به نامه اعمال بندگان خدا رسيدگي مي‌كند. وظيفه اصلي‌اش اين است كه جان‌ها را در روز قيامت به داوري فرا خواند. نقش مايكل در داستان هم همين است. گرچه خاطره‌اي بيش نيست، گابريل را به داوري درباره خود فرا مي‌خواند. در واقعيت اين داوري ايهامي وجود ندارد، ايهام در ماهيت اين داوري است. وظيفه ديگر ميكاييل همين است كه جان مومنان را در هنگام مرگ نجات دهد. از آنجا كه حكم گابريل واضح نيست و به شكل تجلي است، معلوم نيست كه مايكل به كداميك از وظايف خود عمل مي‌كند. آيا گابريل را پس از مرگ داوري مي‌كند يا به هنگام مرگ به او فرصت زندگي بيشتر مي‌دهد كه البته دومي محتمل‌تر است.  نقش جبرييل مخالف نقش ميكاييل است. او فرشته پيام‌آوري است كه با رحمانيت خدا پيوند دارد. جبرييل فرشته‌اي است كه در عهد عتيق بر دانيال نبي نازل مي‌شود و دو روياي بزرگ رستگاري، از جمله آخر الزمان را تعبير مي‌كند. اين گفته او به دانيال كه «‌اي پسر انسان، بدان كه اين روياي آخرالزمان است.» ممكن است در اين داستان مصداق داشته باشد. جبرييل در عهد جديد فرشته بشارت‌دهنده مريم عذرا و همسر زكرياي نبي است. روياي زكريا اهميت خاصي دارد. جبرييل براي مردي پير و عقيم با همسري نازا نويد زندگي تازه مي‌دهد. اين تصوير نمادين به نظر مي‌رسد كه دال بر تجديد حيات گابريل باشد. با وجود اينكه جبرييل با طلا پيوند دارد، مرتبه فرشتگي ميكاييل كه با نقره پيوند دارد بالاتر است. مرتبه اجتماعي گابريل تحصيلكرده از مايكل كارگر بالاتر است. اما گرتا مايكل مرده را بيشتر از گابريل زنده دوست دارد. اين تناقض در كل داستان مشهود است و جويس هم با وجود اينكه ايمانش را به كارآمدي كليساي كاتوليك از دست داده است، اشارات مذهبي را در آثارش از نظر دور نمي‌كند. 
مترجم و مدرس زبان انگليسي
تاليفات: 
- زندگي جيمز جويس، نشر مركز، 1375
- برخورد فرهنگ‌ها، نوشته برنارد لوييس، نشر مركز 1380
- مادر و شش داستان كوتاه از جيمز جويس، انتشارات نظري، 1395
- سخنراني‌هايي درباره ايران‌شناسي، برنارد لوييس، انتشارات مولي، زير چاپ
- پلوراليسم در اسلام، عبدالعزيز ساچدينا، سفارش وزارت ارشاد، 1383 توقف چاپ
- مردگان، جيمز جويس، آماده چاپ
- مقاله خشونت با وساطت سازماني، روزنامه اعتماد، تابستان 1396
- مقاله جيمز جويس: نويسنده‌اي بزرگ و ديرآشنا، روزنامه قدس، 1379
- مقاله: شكست شرافتمندانه را از دانش‌آموزان دريغ نكنيد، روزنامه اطلاعات، 1395
- مقاله معناي موسيقيايي، كتاب سال شيدا 6 و 7، 1383

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون