• ۱۴۰۳ سه شنبه ۴ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4788 -
  • ۱۳۹۹ پنج شنبه ۲۲ آبان

در اندوه از دست دادن استاد داود فيرحي

همه بر كاروانگاهيم

محسن آزموده

اميدوار بودم خبر درست نباشد. از يك هفته پيش كه خبر رسيد دكتر فيرحي كرونا گرفته و بستري است، تصور نمي‌كردم كه قضيه خيلي جدي باشد. دكتر فيرحي به نظر بسيار جوان و سر حال و سالم و تندرست مي‌آمد. تصور مي‌كردم كه مثل خيلي‌هاي ديگر، چند روز با اين ويروس لعنتي دست و پنجه نرم مي‌كند و در نهايت با تني رنجور به تدريج سلامت خود را باز مي‌يابد. جمعه قبل از اينكه سر كار بروم، همسرم گفت در خبرها خوانده كه پزشكان گفته‌اند دكتر فيرحي به پلاسماي گروه خوني آ مثبت نياز دارد. گروه خوني من هم آ مثبت است، اما فكر كردم تا الان آن‌قدر تماس گرفته‌اند و تقاضا داده‌اند كه ديگر كسي به چون مني احتياج  پيدا نمي‌كند. به روزنامه كه رفتم، خواستم كاري كرده باشم. با چند استاد علوم سياسي كه مي‌شناختم تماس گرفتم تا از وضعيت حال دكتر خبر‌دار شوم. همه راه‌ها به آقاي نويد كلهرودي ختم مي‌شد كه گويا رابط علاقه‌مندان و دوستداران دكتر با خانواده ايشان بود. آقاي كلهرودي گفت كه حال دكتر بهتر است، نياز به پلاسما حل شده و پزشكان و بيمارستان سنگ تمام گذاشته‌اند. گفتم مي‌خواهم يادداشتي در صفحه آخر بنويسم و از مردم بخواهم كه براي دكتر فيرحي دعا كنند. يك ساعت بعد زنگ زد و گفت كه خانواده دكتر اصرار دارند كه قضيه بيش از اندازه رسانه‌اي نشود و بهتر است كه هر كس مي‌خواهد، خودش براي خودش دعا كند. هر روز اخبار را چك مي‌كردم، منتظر بودم كه خبر خوشي بيايد. يكشنبه عصر گفتند كه حال دكتر فيرحي خوب نيست. صبح آقاي كلهرودي توضيح داد كه ديروز عصر بد بوده، اما حالا بهتر شده و بيهوشي براي آن است كه راحت‌تر بتوانند داروها را تزريق كنند. 
نيم ساعت پيش (ساعت 11) پيامي دريافت كردم از خانم رستگاري كه تو خبري درباره دكتر فيرحي داري؟ من در تاكسي هستم، يكي خبر بدي شنيده؟ سريع به آقاي كلهرودي زنگ زدم، اشغال بود! پيام دادم! جواب فرستاد كه گويا متاسفانه درست است! ‌اي واي... اي واي... جلوي اشك‌ها را نمي‌شود گرفت. فكر نمي‌كردم با اين چهره زمخت و سبيل‌هاي بناگوش در رفته، اين‌طور از شنيدن خبر درگذشت يك استاد، گريه كنم. يك معلم، يك برادر بزرگ‌تر، يك روشنفكر، يك انسان اخلاقي و مهربان، يك دانشي مرد فروتن، يك ذهن خلاق و باهوش، يك روحيه اميدوار و پرتلاش و... هنوز اميدوارم خبر درست نباشد، بس كه نامنتظره و باور نكردني است. مگر مي‌شود؟ 
دكتر فيرحي كه سني نداشت، 56 سال براي محقق پركار و كوشنده‌اي مثل او، تازه آستانه باروري و شكوفايي است. از اين حيث يادآور زنده‌ياد دكتر حميد عنايت است كه او نيز تازه در آستانه شكوفايي و باروري، ‌دار فاني را وداع گفت و روي در نقاب خاك كشيد. حالا چه كسي پروژه عظيم و ارزشمند او را پيگيري مي‌كند. همين هفته پيش در خانه دوستي، بحث از پروژه دكتر فيرحي شد، در همراه كردن فقه و سياست و ارايه تفسيري نوآيين از سنت قدمايي فقه براي زندگي در دوران جديد. از معدود استادان و انديشمندان ايراني كه طرح و برنامه‌اي دقيق و منظم دارند و به‌طور جدي و پيگيرانه با نظمي شگفت‌انگيز آن را دنبال مي‌كنند. به‌رغم بيش از 10 كتاب و بيش از صدها مقاله و گفتار و سخنراني و مصاحبه، انتظار كاملا بجايي بود از اين استاد تمام دانشگاه تهران كه كتاب‌هاي بسيار ديگري بنويسد و شاگردان فراوان ديگري پرورش دهد و سال‌هاي سال، كار كند و بنويسد و تحقيق كند و پژوهش. 
فقدان داود فيرحي براي انديشه معاصر ايراني و به‌ويژه علم سياست ما، ضايعه‌اي تلخ و انكارناشدني است. اما چه مي‌شود كرد؟ به تعبير فردوسي، اگر مرگ داد است، بيداد چيست... شايد تنها كاري كه از ما ميرايان بر مي‌آيد آن است كه ياد آن بزرگوار را زنده نگه داريم و مهم‌تر از آن، در زمينه كار و انديشه او كوشا باشيم. پروژه فكري فيرحي، يكي از جدي‌ترين و زنده‌ترين و بحث‌برانگيزترين طرح‌هاي انديشه‌اي در ايران معاصر بوده و هست. پاسداشت راستين مقام علمي و شخصيت شريف و دوست داشتني آن استاد گرامي، به معناي پيگيري اين پروژه فكري، جدي گرفتن آن و نوشتن و تحقيق در زمينه آن است. 
«و به مرگ اين محتشم شهامت و ديانت و كفايت و بزرگي بمرد و اين جهان گذرنده‌دار خلود نيست و همه بر كاروانگاهيم و پس يكديگر مي‌رويم. هيچ را اينجا مقام نخواهد بود. چنان بايد زيست كه پس از مرگ دعاي نيك كنند.»  (ابوالفضل بيهقي، تاريخ مسعودي)

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون