ايرانِ بدون رتوش در سفرنامهها
پرستو فخاريان
روزگاري كه رسانهها تنها به نسخ خطي كتابها و نه حتي نسخههاي چاپي، محدود ميشدند، روزگاري كه درك افراد از كشورها و سرزمينهاي ديگر تنها از كتابهايي بود كه برخي سياحان يا مورخان مينوشتند، از هرودوت گرفته تا گزنفون و خاخام بنيامين بنخناح و ماركوپولو و... از خود نوشتههايي درباره ايران بهجاي گذاشتند كه آن روزها منبع اصلي شناخت دنيا از ايران بودند و هماكنون نيز منابع ارزشمندي هستند براي درك آنچه اين كشور در تاريخ خود پشتسر گذاشته است.
از دوره صفويان به بعد نيز جهانگردان اروپايي همچون تاورنيه فرانسوي، توماس هربرت انگليسي، پيترو دلا واله ايتاليايي و... به فواصل مختلف و با اهداف گوناگون وارد ايران شدند و تجارب خود از اين سفرها را مكتوب كردند.
اين سنت تاكنون نيز ادامه داشته و حتي كاركردهاي جديدي به خود گرفته است. مثلا اگر اين سفرنامهها در گذشته بيشتر به آشنايي ديگر ملتها با ايران و ايرانيها منجر ميشده و به دلايل دشواري مسير، كمتر آنها را به سفر به اين اقليم فراميخوانده، حالا اصليترين تاثيرش، تشويق مخاطبان به سفر به ايران است.
كتاب «در سرزمين مردمان نجيب» كه سفرنامهاي درباره ايران است و توسط يك جهانگرد اهل كرواسي به نام «هروُيه روپچيچ» نوشته شده، جديدترين نمونه از سفرنامههايي است كه ايران را به دنيا معرفي ميكند، آنهم در شرايطي كه طي دهههاي اخير چهره ايران تحتتاثير روابط نامطلوب بينالمللي با ديگر كشورها تخريب و خدشهدار شده است. روپچيچ ماحصل دو ماه سفرش با موتوسيكلت در ايران را به كتاب تبديل و در كشورش منتشر كرده است.
اما چرا امثال اين كتاب ميتواند در عين حال كه كشورمان را بهتر به دنيا ميشناساند، براي گردشگري ايران غنيمت باشد؟
1- پيش از هر چيز، واضح است كه چنين سفرنامهاي تصويري واقعي از مردم، شرايط اجتماعي، جاذبههاي تاريخي و طبيعي ايران و... در مقابل چشمان مخاطب قرار ميدهد؛ آنهم مخاطبي كه سالهاست تنها اخبار بد درباره ايران شنيده و چيزي درباره مردم و اهميت تاريخي و فرهنگي اين كشور نميداند.
2- ديگر اينكه اكثر قريب به اتفاق گردشگران انفرادي اروپايي، پيش از سفر درباره مقصد خود بررسيهاي بسياري انجام ميدهند تا علاوه بر دستيابي به شناخت نسبي از مقصد، بهتر بتوانند براي سفرشان برنامهريزي كنند.
3- همچنين، آن دسته از جهانگرداني كه علاقهمند به سفرهاي گروهي هستند و با تور سفر ميكنند، ترجيح ميدهند صرفا خود را به دست تبليغات تورگردانها و آژانسهاي گردشگري نسپارند و ضمن مطالعه راجع به مقاصد مختلف، از بين آنها بهترين مقصد را برگزينند.
حالا در روزهايي كه كرونا نفس گردشگري را در دنيا گرفته و مردم را در كشورهاي مختلف خانهنشين كرده، شايد انتشار چنين كتابي فرصتي براي گردشگران بالقوه باشد كه با خواندن آن خود را براي سفر به ايران بعد از تمام شدن پاندمي آماده و براي آن برنامهريزي كنند. اگرچه جذب گردشگر خارجي تنها با انتشار چند كتاب شبيه «در سرزمين مردمان نجيب» محقق نميشود و كليد اصلي را بايد در بخشهاي ديگر بازاريابي نيز جست، اما اين ابزار بازاريابي در عين حال كه بيهزينهترين ابزار است ميتواند به اندازه خود در اين مسير موثر واقع شود.