• ۱۴۰۳ شنبه ۱ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4807 -
  • ۱۳۹۹ شنبه ۱۵ آذر

شكست سياست فشار

صباح زنگنه

قطر و كويت، روز جمعه ابراز خوش‌بيني كردند كه اختلاف‌ها ميان قطر و چهار كشور محاصره‌كننده، به‌زودي حل و فصل شود و بحران ديپلماتيك خليج‌فارس به پايان برسد. كويت از آغاز بحران ديپلماتيك ميان سه كشور عضو شوراي همكاري خليج‌فارس به علاوه مصر با قطر، تلاش مي‌كرد تا اين طرف‌ها را به يكديگر نزديك كرده و آشتي را ميان آنها ايجاد كند. قطر هم كشوري نبود كه آغازكننده اين قطع رابطه‌ها و اختلافات باشد. كشورهايي كه اين اقدام را انجام دادند، به پيروي از عربستان‌سعودي تصميم گرفتند تا وارد اين دعواي ديپلماتيك شوند. كشوري مانند بحرين، اساسا اختياري براي جدا كردن اراده ديپلماتيك خودش از عربستان نداشت. به هر تقدير بعد از سه سال و نيم، استمرار محاصره اقتصادي و ديپلماتيك قطر، هيچ يك از خواسته‌هاي عربستان‌سعودي، مصر و امارات متحده عربي، برآورده نشده است، اگر هم ضرري به كسي وارد شده است، ضرر مالي حق استفاده قطر از آسمان عربستان براي عبور هواپيماهايش به سمت آفريقا بود. به علاوه اينكه استمرار اين خصومت‌ها، آسيب‌هاي جدي به اعتبار عربستان‌سعودي در ميان مسلمانان، كشورهاي منطقه و افكار عمومي جهان عرب وارد كرد. به هر تقدير محاصره در عرف مسلمانان و اعراب يك اقدام ضدانساني محسوب مي‌شود، به ويژه كه حتي در روزهاي حج و عمره نيز عربستان مرزهايش را بر مسلمانان قطري نمي‌گشود و از سفر حجاج براي زيارت خانه خدا ممانعت به عمل مي‌آورد.
شايد يكي از مهم‌ترين اولويت‌هاي محاصره‌كنندگان، قطع برنامه‌ها و تبليغات شبكه خبري الجزيره بود. حكومت عربستان‌سعودي مانند يك ساختمان شيشه‌اي است كه اساس آن با تبليغات به راحتي به تزلزل مي‌افتد. زمامداران سعودي از تبليغات بيش از هر چيزي وحشت دارند، حتي شايد ترس آنها از تبليغات و آگاهي‌رساني نسبت به ترس‌شان از بمب و موشك هم بيشتر باشد، به همين دليل هم بود كه سران سعودي نتوانستند موجوديت و صداي معارضي همچون جمال خاشقجي را تحمل كنند و به آن صورت فجيع او را به قتل رساندند. حال تصور كنيد حكومتي كه تحمل صداي يك مخالف منفرد را ندارد تا چه اندازه نسبت به يك شبكه تلويزيوني و يك مجموعه رسانه‌اي سازمان‌يافته احساس خطر مي‌كند. به لحاظ زماني، آشتي احتمالي ميان رياض و دوحه، با پايان رياست‌جمهوري دونالد ترامپ در  امريكا مصادف شده است. دونالد ترامپ، سياست خاصي را در دعوا و اختلاف‌نظر ميان قطر و كشورهاي محاصره‌كننده در پيش گرفته ‌بود. رييس‌جمهور امريكا در خفا يكي را عليه ديگري تحريك مي‌كرد، آنگاه سراغ طرف ديگر مي‌رفت و معامله‌اي با او مي‌كرد كه به ازاي پرداخت هزينه و خريد سلاح و امتيازهاي اقتصادي و مالي، به او در مقابل طرف ديگر كمك كند. سياست واشنگتن در طول سه سال و نيم اختلاف‌نظر ديپلماتيك در خاورميانه، سوءاستفاده از شكاف‌ها و اختلاف‌ها براي منافع مالي و تلاش براي دوشيدن همه طرف‌ها بود. حالا در آخرين روزهاي زمامداري دونالد ترامپ در كاخ سفيد، دولت او تلاش مي‌كند تا پرونده‌هاي بازي را كه توان بستن آنها را دارد، به پايان برساند، از جمله اين پرونده‌هاي باز مساله اختلاف قطر و عربستان است كه امريكا به هر دو طرف فشار مي‌آورد تا به سرعت اختلافات را كنار بگذارند و لااقل به صورت ظاهري هم كه شده، آشتي كنند. در اين ميان، جارد كوشنر، داماد ترامپ اميدوار است كه در مسير آشتي دادن عربستان با قطر، بتواند امتيازي از دوحه بگيرد و شايد بتواند مسير ملاقاتي قطري اسراييلي را تا پيش از پايان دوران رياست‌جمهوري ترامپ، هموار كند.
اختلافات ميان قطر با بحرين، امارات و عربستان، عملا باعث شده است كه شوراي همكاري خليج‌فارس به مرحله فروپاشي برسد. عملا هيچ نشست ثمربخشي ميان ۶ كشور عضو برگزار نمي‌شود و توافق و اتحادي ميان آنها شكل نمي‌گيرد.در اين ميان، دستگاه‌هاي تبليغات غربي، مدعي شده‌اند كه اين آشتي احتمالي در خليج‌فارس، باعث نگراني در ايران مي‌شود و بخشي از سياست فشار حداكثري امريكاست. واقعيت اين است كه سياست ايران ايجاد اختلاف بين كشورها نيست. طرف‌هايي كه ايجاد اختلاف مي‌كنند كشورهاي سلطه‌گر فرامنطقه‌اي همچون انگليس و امريكا هستند كه از شكاف و اختلاف در منطقه نفع مي‌برند. ايران همواره كشورهاي منطقه را به اتحاد و همكاري تشويق كرده است و امنيت و ثبات را در دوستي كشورهاي منطقه مي‌داند، نه اختلاف و شكاف ميان كشورها.يكي از دلايلي كه باعث مي‌شود كشورها به سياست آتش‌افروزي منطقه‌اي دامن بزنند، معمولا احساس ضعف در مقابل طرف‌هاي ديگر است. براي مثال زماني كه انقلاب اسلامي در ايران پيروز شد، عربستان‌سعودي احساس خطر كرد و از روي ضعف سراغ صدام رفت تا او را به جنگ با ايران تشويق كند. سياست آتش‌افروزي رياض با تشويق و تهييج صدام و كمك مالي به او  در راستاي ضعيف كردن ايران، باعث شد جنگي به راه بيفتد كه هر دو كشور عراق و ايران را دچار خسارات عظيم و غيرقابل جبراني كند. اما ايران در منطقه احساس ضعف نمي‌كند كه دنبال آتش‌افروزي و ايجاد شكاف ميان كشورهاي خليج‌فارس باشد تا بتواند از اين شكاف‌ها به نفع خودش بهره‌برداري كند.ممكن است اين تصور پيش بيايد كه پس چرا بعد از اعلام محاصره قطر، ايران به اين كشور كمك كرد. آنچه جمهوري اسلامي ايران انجام داد، شرط همسايگي و انسان‌دوستي بود. وقتي محاصره آغاز شد، طبيعي بود كه ايران مرزهايش را به روي قطري‌ها باز كند تا بتوانند از آسمان ايران براي مبادلات و تعامل با جهان خارج استفاده كنند. اين كار ايران از روي بغض و كينه نسبت به طرف‌هاي محاصره‌كننده قطر نبود، بلكه اقدامي انسان‌دوستانه و حسن‌نيت در مقام همسايه بود.نهايتا اينكه سه سال و نيم محاصره بي‌نتيجه قطر نشان داد كه سياست تفرقه بينداز و حكومت كن امريكا، عاقبتي جز شكست ندارد. اگر دولت‌هاي امريكا بار ديگر تلاش كنند تا از طريق ائتلاف‌سازي عليه يكي از كشورهاي منطقه و تفرقه‌افكني و آتش‌افروزي ميان همسايگان، دنبال منافع خود باشند، در درازمدت نتيجه‌اي جز شكست نصيب‌شان نخواهد شد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون