تاثير قرآن بر فرهنگ و ادبيات
سيد محمد علي ايازي٭
يكي ديگر از بارزترين موارد تاثير قرآن كريم بر جامعه و فرهنگ مسلمانان، تاثير قرآن بر ادبيات منظوم و منثور عرب و عجم است. كتابهاي ادبي پس از اسلام سراسر در برگيرنده آيات قرآني و شكلگيري و شكوفايي ادب بر اساس نظم و ترتيب و قافيه قرآني است.
اين تحول را ميتوان در بهكارگيري واژهها، مثلها، استعارهها و تشبيهها و حتي ارزشگذاريهاي قرآني ملاحظه كرد، زيرا قرآن كريم افزون بر آنكه جنبههاي هدايتي و ارشادي آن معجزه است، از نظر صورت و ساختار و چگونگي بيان، شاهكاري ادبي شمرده ميشود و اين مساله تاثير چشمگير و ناخودآگاه خود را بر اديبان و شاعران مسلمان گذاشته و موجب خلاقيتها و آفرينشهاي هنري هدفمند و فوقالعادهاي شده است.
بايد بپذيريم كه دستور و ادبيات عرب پس از اسلام بر پشتوانه شيوه سخن قرآن بنا شده و كتابهاي ادبي، بخشي از استشهادات خود را از قرآن گرفتهاند و همچنين تاثير قرآن بر پويندگي زبان عرب و رشد و بالندگي نظم و نثر عرب غيرقابلانكار است. اگر قرآن كريم بهطور عمده بر لهجه قريش بنا شده، موجب آن شده كه اين لهجه پيشرفته در ميان لهجههاي قبايل گوناگون عرب، گسترش و رواج كامل يابد و به عنوان چارچوب و معيار دايمي زبان و علايم زباني ساير لهجهها، در ميان اديبان قرار گيرد.
درباره تاثير قرآن بر ادب فارسي نيز به وضوح از اشعار و مكتوبات سدههاي نخستين گسترش اسلام به ايران تا قرون بعد ميتوان آن را دريافت. سرودههاي شاعران ايراني، يكي از بارزترين نمونههاي تاثير نيرومند قرآن كريم در عرصه جامعه و در طول تاريخ، بر فرهنگ و تمدن ملتهاي اسلامي است. بهكارگيري آيات در ضمن اشعار به صورت تضمين و تلميح و استشهاد يا بيان و تفسير، نمودهايي از تاثير قرآن بر سرودههاي شاعران است.
در اين زمينه از آدمالشعراي شعر فارسي يعني رودكي گرفته تا فردوسي كه سعي در به كار گرفتن واژگان پارسي داشته و تا دوران معاصر، تاثير قرآن را بر شعر آنها ميتوان ديد. بهطور كلي بخش عظيمي از ادبيات ما يعني ادبيات تعليمي تحت تاثير قرآن به وجود آمده، شعرايي مانند سنايي، عطار، مولوي، سعدي و حافظ به شكل گستردهاي براي بيان افكار خود از قرآن استفاده كردهاند. ميدانيم كه مثنوي مولانا يكي از اركان ادبيات ما محسوب ميشود. مولوي در همين مثنوي از اكثر آيات قرآن استفاده كرده و برداشتهاي لطيف و تازهاي ارايه داده است.
اوج اين تاثير را در شعر لسان الغيب خواجه شيراز ميتوان يافت كه به گفته خود:
عشقت رسد به فريادگر خود بسان حافظ
قرآن ز بر بخواني با چارده روايت
پس از او نيز تا دوران معاصر ميتوان تاثير قرآن را بر شعر فارسي يافت. در زمينه نثر بايد گفت شايد جلوتر از شعر تحت تاثير قرآن قرار گرفته باشد. از نخستين آثار گرانسنگ ادب ما تفاسير كهن است كه گذشته از جنبه تفسيري از لحاظ ادبي نيز مهم هستند. سپس در آثار بزرگ نثر پارسي مانند كليله و دمنه، تاريخ بيهقي، تذكرهالاولياء، اسرار التوحيد، مرزباننامه، تاريخ جهانگشا و اوج آن را ميتوان در گلستان شيخ اجل سعدي مشاهده كرد. پس از آن نيز تا دوران معاصر هنوز اين تاثير را ميتوان ديد. محمد اقبال لاهوري (م 1317 ش) يكي از اين شاعران است كه قرآن تاثير شگرفي در افكار و ديدگاهها و اشعار او داشته تا جايي كه منادي بازگشت به قرآن شده است و در اشعار خود سراپا از قرآن سخن گفته و واژگان قرآن را در اشعار خود جاي داده است و به مناسبتهاي مختلف مسلمانان را دعوت به فراگيري و به كارگيري دستورات قرآن كرده است از نمونه اشعار اوست:
گر تو ميخواهي مسلمان زيستن
نيست ممكن جز به قرآن زيستن
از تلاوت بر تو حق دارد، كتاب
تو ازو كامي كه ميخواهي بياب