محمدحسن نجمي
تشكلي سياسي متشكل از مهندسها با جهتگيري محافظهكارانه كه در دسته راستگرايان سنتي جاي ميگيرد؛ «جامعه اسلامي مهندسين». مهمترين خروجي اين تشكل رياستجمهوري «محمود احمدينژاد» است و مشهورترين چهرهاش هم محمدرضا باهنر دبيركل؛ دبيركلي كه معروفتر و تاثيرگذارتر از تشكل متبوع خود است. البته كه دليل اين امر را بايد در قدرت لابيگري محمدرضا باهنر دانست؛ از محافظهكاران قديمي، با ارتباطاتي گسترده در حاكميت.
جامعه اسلامي مهندسين را ميتوان تكنوكراتهاي محافظهكار دانست؛ البته كه با كمك به روي كار آمدن عضو ۲۰ سالهشان براي شهرداری تهران و سپس حمایت از احمدینژاد ، عملگرايي منتسب به آنها تا حد زيادي رنگ باخت چرا كه بنا بر نظر ناظران سياسي، دوران احمدينژاد بيشتر به شعارگرايي تمايل داشت. با اين وجود آنها از همان ابتداي تشكيل، سعي در تعامل قوي و گسترده با جامعه روحانيت مبارز و جامعه مدرسين حوزه علميه قم، دو تشكل محافظهكار سنتي داشتهاند. اين دو كه به «جامعتين» معروف هستند، در بخش عمدهاي از چرخش قدرت و مناصب موثرند.
قدمت «جامعه مهندسين» حدود ۳۶ است اما با اين وجود آن را ميتوان تغيير يافته «انجمن اسلامي مهندسين» دانست؛ هرچند كه خط و مشي سياسي «انجمن» و «جامعه» زمين تا آسمان با يكديگر تفاوت دارد. «انجمن» پيش از انقلاب تشكيل شده بود و اعضاي آن غالبا همسو با نيروهاي ملي- مذهبي بودند. پس از انقلاب «انجمن» آنچنان كه بايد انقلابي نبود و همين شد كه به تاريخ پيوست. پس از گذشت ۹ سال از پيروزي انقلاب، چند مهندس دور هم جمع شدند؛ «حسن غفوريفرد»، «سيد مرتضي نبوي»، «محمدرضا باهنر»، «غلامحسين اميري» و «سيد محسن بهفر». اينها هسته اوليه يا همان هيات موسس «جامعه اسلامي مهندسين» شدند كه همگي از اعضاي شاخه مهندسين حزب جمهوري اسلامي بودند. آنها بهمن ۱۳۶۶ اعلام موجوديت كردند.
اعلام موجوديت جامعه اسلامي مهندسين البته تا حد زيادي مديون انحلال حزب جمهوري اسلامي است. خرداد ۱۳۶۶ حزب جمهوري اسلامي كه اختلافات زيادي را از ابتداي انقلاب تا آن زمان به خود ميديد، با موافقت بنيانگذار انقلاب منحل شد. اين حزب تا آن زمان فراگيرترين حزب در جمهوري اسلامي بود و اكثر اركان حكومت عضو آن بودند. از همين رو تعداد كمي از صاحبمنصبان در آن زمان بودند كه عضو اين حزب نباشند. البته كه در كنار حزب «جمهوري اسلامي»، چند تشكل سياسي مانند جمعيت موتلفه و جامعه روحانيت مبارز هم وجود داشت اما به گستردگي و جامعيت حزب «جمهوري اسلامي» نبودند.
پس از انحلال حزب «جمهوري اسلامي» نيروهاي اين جريان سياسي به گروهها و دستههاي مختلفي تقسيم شدند. يكي از اولين گروههايي كه به فاصله نزديكي از انحلال حزب «جمهوري اسلامي» تشكيل شد، همين «جامعه اسلامي مهندسين» بود. البته به غير از اين تشكل سياسي، تشكلهاي ديگري نظير جامعه اسلامي فرهنگيان، جامعه اسلامي كارگران و جامعه اسلامي اصناف نيز از دل حزب منحله جمهوري اسلامي بيرون آمدند. بعد از تشكيل و عضوگيري جامعه اسلامي مهندسين، شوراي موقت اين تشكل با ۱۵ نفر تشكيل شد كه وظيفه «برنامهريزي، هدايت و شكلدهي به سياستهاي تشكل» را بر عهده داشت.
دو سال پس از تشكيل «جامعه اسلامي مهندسين»، جمهوري اسلامي شاهد يكي از پيچهاي تاريخياش بود؛ بنيانگذار انقلاب خرداد ۱۳۶۸ درگذشت و آيتالله خامنهاي به عنوان رهبر جديد جمهوري اسلامي انتخاب شد. از قضا، اولين اساسنامه جامعه اسلامي مهندسين همزمان بود با درگذشت بنيانگذار انقلاب اسلامي.
با تغيير شكل نظام سياسي جمهوري اسلامي و تبديل شدن سيستم از پارلماني به رياستي، اكبر هاشميرفسنجاني توانست به كرسي رياستجمهوري برسد.
عضويت مديران مياني در دولت
از آنجا كه اين تشكل هم محافظهكار است و هم تا حدي با راستگرايان تندروي سياست ايران متفاوت، از همان ابتدا مديران مياني و بالادستي به عضويت آن درآمدند. به عنوان مثال كازروني وزير وقت مسكن و شهرسازي، سيد حسين موسويان سفير وقت ايران در آلمان، سيد جعفر مرعشي معاون وزير صنايع از افرادي بودند كه در همان زمان به شوراي مركزي جامعه اسلامي مهندسين پيوستند.
در اساسنامه اوليه، اجرايي شدن «رهنمودهاي امام خميني در تمام زمينهها، كمك و همكاري در جهت تداوم بخشيدن به انقلاب اسلامي و گسترش آن در جهان، استقرار نظام عدل اسلامي در همه ابعاد» از جمله اهداف جامعه اسلامي مهندسين عنوان شده بود.
همچنين تاكيد كرده بود كه اين تشكل، «عقيدتي و سياسي» است و از «خواستههاي بحق تشكلهاي مسلمان در خط ولايت فقيه پشتيباني كامل» ميكند.
اهداف كلي جامعه مهندسين
البته كه جامعه اسلامي مهندسين براي خود اهداف ديگري را هم تعريف كرده بود؛ به گفته يكي از اعضاي هيات موسس، غلامحسين اميري «اهداف ما تشكيل يك انجمن صنفي و فني با ايدئولوژي اسلامي بود تا بتوانيم شغل حرفهاي خود را پيگيري نماييم و دين خويش را به مهندسين جامعه انجام دهيم. هماهنگي و ايجاد اعتماد و اميد براي مهندسين كشور كه به عناوين مختلف از كار بركنار شده بودند نيز وظيفه ديگري بود كه ما براي خود فرض كرده بوديم و تاكنون توانستهايم قسمتي از آن را انجام دهيم. هماهنگي با ساير تشكلهايي كه داراي مرامنامه مشترك با جامعه بودند و به اصطلاح خودي محسوب ميشدند، از ديگر اهداف ما بود و توانستيم با كمك خدا، با آنان انسجام بسياري را به وجود آوريم.» او همچنين تاكيد كرده بود كه «جامعه پيگيري حقوق حرفهاي مهندسين كشور را بر خود فرض ميداند، بنابراين در اينگونه موارد، خودي و غيرخودي را لحاظ نميكنيم بلكه حقوق صنفي را مدنظر قرار ميدهيم. جامعه سعي دارد كه در مسائل صنفي نگاه سليقهاي نداشته باشد بلكه ارتقاي نظام مهندسي كشور را يكي از استراتژيهاي خود قرار داده است.»
اولين جلسه ماهيانه
اين گروه سياسي براي تبديل شدن به تشكلي سياسي در شمايل كلاسيك يك حزب تلاشهاي خود را آغاز كرد. نخستين نتيجه اين تلاشها ايجاد جلسات ماهانه جامعه اسلامي مهندسين بود كه سال ۱۳۶۹ در مسجد الجواد ميدان هفتمتير تهران برگزار شد. سخنران اصلي اين جلسه علياكبر ولايتي وزير امور خارجه وقت بود و موضوع جلسه هم «اسلامشناسي و نهضتهاي اسلامي در ۱۰۰ سال اخير».
با تشكيل دولت هاشميرفسنجاني، اين تشكل نيز تعاملات خود با دولت را بيشتر كرد؛ در حدي كه حسن غفوريفرد از اعضاي هيات موسس، در حالي كه نماينده مجلس بود، پيشنهاد وزارت نيز دريافت ميكرد كه البته او نميپذيرفت؛ نهايتا او به عنوان معاون رييسجمهوري و رييس سازمان تربيتبدني كشور با حكم هاشميرفسنجاني منصوب شد.
خودشان معتقدند كه بيشترين تعامل جامعه مهندسين با «دولت هاشميرفسنجاني» بود. به گفته اميري، «در آن دوران آقاي هاشمي افرادي را براي دولت معرفي كرده بود و ما طي جلساتي كه در مسجد حجهبنالحسن داشتيم به بيان ويژگيهاي اين افراد پرداختيم. حتي در آن دوران دبيركل حزب، آقاي دكتر غفوريفرد به علت نقد اين افراد مورد غضب شديد قرار گرفت.»
ديدگاههاي سنتي و محافظهكارانه جامعه اسلامي مهندسين را زماني ميتوان بهتر متوجه شد كه آنها از جمله مخالفين محمد خاتمي در زمان تصدي وزارت ارشاد بودند و مخالفت خود را درباره تصميمگيريهاي انجامشده در اين وزارتخانه اعلام ميكردند. آن زمان تقريبا اردوگاه محافظهكاران به صورت يكدست، عليه خاتمي در وزارت ارشاد بودند كه نهايتا منجر به استعفاي او شد.
حمايت از ناطق
اين تشكل سياسي در انتخابات خرداد ۱۳۷۶، از علياكبر ناطق نوري در برابر محمد خاتمي حمايت كرد؛ اقدامي كه با توجه به سابقه جامعه اسلامي مهندسين دور از ذهن نبود. آنها در چارچوب گروههاي پيروان خط امام و رهبري در حمايت از ناطق نوري سخنراني و تبليغات ميكردند؛ با اين وجود شكست سنگين خرداد ۷۶، تاثيري منفي بر روند حركتي اين تشكل گذاشت؛ به گفته برخي از اعضاي اين تشكل، پس از انتخابات دوم خرداد، بحرانيترين دوران فعاليت جامعه اسلامي مهندسين بود چرا كه تشتتهايي در بين اعضا پديد آمد. جامعه اسلامي مهندسين در انتخابات خرداد ۱۳۸۰ كه در واقع دومين انتخاب محمد خاتمي بود، از احمد توكلي حمايت كرد. به عبارت ديگر اين تشكل سياسي هيچ رقمه سر سازگاري با خاتمي را نداشت.
با اين وجود جامعه اسلامي مهندسين از وزارت كشور دولت محمد خاتمي، براي فعاليت در قالب «حزب» مجوز دريافت كرد.
سال ۱۳۷۸ در جريان انتخابات مجلس ششم نيز آنها همراه با جامعه روحانيت مبارز، سعي در ورود به مجلس داشتند كه در آن دوره با پيروزي چشمگير دوم خرداديها همراه شد و محافظهكاران هم براي در دست گرفتن مجلس ناكام ماندند. البته فراكسيون اقليت كه متشكل از نيروهاي محافظهكار بود، به نقشآفريني خود در پارلمان پرداختند اما تاثيرگذاري آنها بالطبع تعدادشان هم كمتر بود.
روزهاي خوش مهندسين
پس از ماجراهاي روزهاي پاياني مجلس ششم و ردصلاحيتهاي گسترده نمايندگان حاضر در مجلس و همچنين حضور غيرفعالانه اصلاحطلبان در انتخابات مجلس هفتم، گروههاي سياسي محافظهكار در پوشش اسامي جديدي مانند «آبادگران» و «اصولگرا» مطرح شدند.
آنها براي انتخابات شوراهاي شهر و روستا كه همزمان با مجلس هفتم برگزار ميشد، تدارك گستردهاي ديده بودند. جامعه اسلامي مهندسين، زيركانه و با محاسبات مهندسيشده، بازيابي و فعاليت منسجم خود را پس از شوك سالهاي اصلاحات، از پله آخر شروع نكردند؛ بلكه از شوراهاي شهر و روستا آغاز كردند و با تسخير شوراهاي شهرهاي بزرگ كمكم وارد ميدان تاثيرگذاري شدند. همزمان كه احمدينژاد با حمايت جامعه مهندسين شهردار تهران شد، در اصفهان هم مرتضي سقايياننژاد شهردار اصفهان شد. او هم از جمله نيروهاي جامعه اسلامي مهندسين بود.
آنها به همراه جمعيت ايثارگران انقلاب اسلامي، بازيگر نقش اصلي در انتخابات مجلس هفتم و دومين دوره شوراهاي شهر و روستا شدند. در اين انتخابات اقبال به محافظهكاران رو كرد و با گوشهنشيني دوم خرداديها، توانستند هم مجلس و هم شوراها را در اختيار بگيرند. شعارهايي نظير سادهزيستي و مردمي بودن را تحت لواي «جمعيت آبادگران» جا انداختند و جامعه اسلامي مهندسين توانست در شوراي شهر تهران، برگ جديد و آيندهدار خود را رو كند؛ «محمود احمدينژاد» عضو اين تشكل سياسي كه حدود 20 سال سابقه عضويت در شوراي مركزي جامعه اسلامي مهندسين را داشت.
لابيهاي دبيركل براي احمدينژاد
امضاي حكم احمدينژاد به عنوان شهردار تهران، يكي از نخستين چالشهاي جامعه مهندسين پيرامون او بود. موسوي لاري وزير كشور وقت از امضاي حكم شهرداري احمدينژاد امتناع ميكرد اما محمدرضا باهنر دبير كل جامعه مهندسين كه فردي لابيگر است، توانست با ايجاد فشارهاي سنگين بر وزارت اطلاعات كه مخالف اصلي شهردار شدن احمدينژاد بود، سرانجام امضاي حكم را بگيرد. در جريان لابيها براي امضا شدن حكم شهرداري احمدينژاد، باهنر براي نخستينبار از تلاش براي رييسجمهوري شدن احمدينژاد صحبت كرد.
علي يونسي وزير اطلاعات وقت در گفتوگويي گفته كه «احمدينژاد براي شهردارشدن نياز به تاييد وزارت اطلاعات داشت كه وزارت اطلاعات نميتوانست اين كار را بكند. آقاي باهنر سه بار عليه من مصاحبه كرد و يك بار گفت در وزارت اطلاعات را بايد گل گرفت كه آقاي احمدينژاد را براي شهردارشدن تاييد نميكند؛ در حالي كه ما ايشان را براي رياستجمهوري در نظر گرفتهايم، چطور است كه وزارت اطلاعات ايشان را تاييد نميكند؟»
گفتم شهرداري دستگرمي است؛ او رييسجمهور ميشود
محمدرضا باهنر در همين ارتباط گفته بود: «سابقه دوستي من با دكتر احمدينژاد 25 تا 26 سال است. در شوراي شهر دوم، در دولت خاتمي، اصولگراها پيروز شدند، ما چند گزينه داشتيم كه يكي از آنها احمدينژاد بود. آقاي يونسي، وزير اطلاعات، به ما پيغام داد دنبال شهردارشدن احمدينژاد نباشيد. من پيش آقاي يونسي رفتم و به آقاي يونسي گفتم وزارت اطلاعاتي كه ملكمدني از آن عبور كند و احمدينژاد گير كند، بايد در اصل آن وزارت اطلاعات تجديدنظر كرد. بعد هم گفتم آقاي يونسي به خودت و دوستانت و رييسجمهور بگو اگر ميخواهيد غصه شهرداري احمدينژاد را بخوريد، نخوريد. شهرداري دست گرمي است، احمدينژاد رييسجمهور ماست. شايد بنده اولين نفر در خلقت بودم كه رييسجمهوري احمدينژاد را پيشبيني كردم».
باهنر بعدها گفت كه «آن زمان آقاي احمدينژاد را آقايان در سيستم اطلاعاتي رد كرده بودند كه صلاحيت شهردارشدن ندارد. من رفتم و با آقاي يونسي صحبت كردم، گفت يكسري مشكلات مثل فروش نفت و... دارد. من گفتم اين اجازه را همه استانداران مرزي از آقاي هاشميرفسنجاني داشتند... . بعد براي اينكه يك تيكه سياسي هم بپرانم، گفتم در ضمن خودت بدان، به آقاي خاتمي هم بگو كه شهرداري براي احمدينژاد دستگرمي است، وگرنه او رييسجمهوري آينده است».
پيشبينيهاي باهنر به وقوع پيوست؛ به عبارت بهتر، دبيركل جامعه اسلامي مهندسين كه از خود تشكل تاثيرگذارتر است، حداقل از سال 1382، نقشه رييسجمهوري كردن احمدينژاد را در سر داشته است. اما جامعه مهندسين همراه چند تشكل سياسي محافظهكار تحت عنوان شوراي هماهنگي نيروهاي انقلاب، در انتخابات سال 1384 تمام قد پشت سر علي لاريجاني ايستادند و از او حمايت كردند.
تلاش براي كنارهگيري احمدينژاد
حتي در آن دوره شنيده شد وقتي محمود احمدينژاد براي تبليغات انتخاباتي عزم اصفهان كرده بود، سقايياننژاد شهردار اصفهان و عضو جامعه مهندسين كه همراه او در مسير بوده، اصرار زيادي براي كنارهگيرياش به نفع علي لاريجاني داشت اما طرفهاي بر نبست و احمدينژاد كه سوداي رياستجمهوري داشت، بر تصميم خود اصرار داشت.
آن زمان جامعه مهندسين به رغم پيشبيني دبيركل خود در سال 1382، تلاش زيادي براي لاريجاني كرد. اما تلاشهايشان به نتيجه نرسيد و انتخابات ميان احمدينژاد و هاشميرفسنجاني، به دور دوم كشيده شد. پس از اين اتفاق، «كمالالدين شهرياري» عضو شوراي مركزي جامعه اسلامي مهندسين از جلسه اين تشكل براي تصميمگيري پيرامون حمايت نامزدهاي دور دوم خبر داد كه به گفته او «چون در اين جلسه ديدگاههاي متفاوتي مطرح شد و نتوانست به اجماعي در مورد حمايت از كانديدايي دست پيدا كنيم، تصميم گرفته شد كه اين تشكل از هيچ كانديدايي در انتخابات رياستجمهوري حمايت نكند و اعضاي شوراي مركزي ميتوانند به صورت منفرد از هر كانديدايي كه تمايل دارد حمايت كنند.»
سال 1385 كنگره جامعه اسلامي مهندسين برگزار شد و همزمان احمدينژاد در سفر استاني به سر ميبرد. او ديگر براي شوراي مركزي نامزد نشد و البته باهنر تاكيد كرد كه عدم حضور او در كنگره به معناي اختلاف نيست. احمدينژاد كه چندين دوره عضو شوراي مركزي بود، حتي مسووليت واحد سياسي را پيش از مرتضوي نبوي بر عهده داشته است.
حمايت بهرغم عدم حمايت!
در طول دولت اول احمدينژاد، اعضاي جامعه مهندسين حمايتهاي خوبي از رييس دولت نهم داشتند؛ مصطفي ميريان عضو شوراي مركزي جامعه، سال 1387 گفته بود كه «اين دولت خدمتگزار در حد خودكشي در حال خدمت كردن است و مردم اين تلاشها را ميبينند.» او در عين حال از حمايت اصولگرايان از احمدينژاد در انتخابات آتي خبر داده بود. همين هم شد؛ غالب اصولگرايان پشت سر او رفتند و مشخصا جامعه اسلامي مهندسين براي انتخابات 1388 از محمود احمدينژاد حمايت كرد.
جامعه مهندسين بهرغم اينكه در سال 1384 از احمدينژاد حمايت نكرده بود، اما حمايت از دولت احمدينژاد را «وظيفه» خود ميدانست. البته كه تاكيد داشتند «اين حمايت دليل نميشود كه اگر دولت كاري را انجام داد كه محل نقد دارد، آن را اعلام نكنيم». با اين همه همواره شنيده ميشد كه محمدرضا باهنر دبيركل جامعه كه همزمان نايبرييس مجلس هم بود، مانع استيضاح وزيران دولت احمدينژاد ميشده است كه اين مورد همواره از سوي جامعه و باهنر رد ميشد.
غلامحسين اميري عضو شوراي مركزي جامعه اسلامي مهندسين تاكيد داشت كه «بيشترين هجمهها به دولت ميشود. دولت كنوني بدون توجه به بحرانها، تلاش شبانهروزي خويش را ادامه ميدهد. البته ما معتقديم كه مشكلات افزايش يافته است اما اين مشكلات بهاي استقلال است. انقلاب ما انقلاب گوجه فرنگي نيست بلكه انقلاب ارزشها است. جامعه اسلامي مهندسين تاكنون به گونهاي كامل در اختيار هيچ دولتي قرار نگرفته است و سعي نموده با منطق و درايت با مشكلات برخورد كند».
از حامي تا منتقد
جامعه اسلامي مهندسين از جمله احزاب و گروههاي ذيل جبهه پيروان خط امام و رهبري هستند كه در سال 1378 با حضور اكثريت محافظهكاران ايجاد شد. در مجلس هشتم اما پس از اختلافات عديده ميان مجلس و دولت، به خصوص ميان احمدينژاد رييس دولت و لاريجاني رييس مجلس، فراكسيون اكثريت يا همان اصولگرايان، دچار ريزش شد و حاميان دولت با جدا شدن از فراكسيون اكثريت به رياست لاريجاني و نايبرييسي باهنر، فراكسيوني تحت عنوان «انقلاب اسلامي» راه انداختند كه كارويژه آن، حمايت تمامقد از دولت بود. با اينكه اين جدايي يكسال پيش از انتخابات 1388 بود، اما جامعه اسلامي مهندسين به دبيركلي باهنر، باز هم در انتخابات 88 از احمدينژاد حمايت كرد. اما رفتهرفته انتقادات آنها از دولت زياد و زيادتر شد. تا آنجا كه ديگر رسما به منتقد تبديل شده بودند.
انتقاد تند از احمدينژاد؛ بنيصدر نشو!
هنوز چند ماه از حمايت جامعه مهندسين از احمدينژاد نگذشته بود كه او اسفنديار رحيم مشايي را معاون اول خود كرد كه با مخالفت آيتالله خامنهاي روبرو شد. پس از خودداري رييس دولت از عزل مشايي و منصوب كردن او به عنوان رييس دفتر رييسجمهوري، محافظهكاران بابت عمل نكردن احمدينژاد به خواسته آيتالله خامنهاي بهشدت او را مورد مذمت قرار دادند.
جامعه اسلامي مهندسين در همين پيوند نامهاي سرگشاده خطاب به محمود احمدينژاد منتشر كرد كه در آن، پافشاري او روي معاون اولي مشايي و عدم عزل او به رغم دستور مقام رهبري را باعث «بهتزدگي» توصيف كردند. اين نامه با انتقاد از نامه احمدينژاد به مقام رهبري، آورده بود «به نظر ميرسد با انتخاب جناب آقاي مشايي به سمت رياست دفتر رييسجمهور اين دغدغهها را برطرف ننموده باشيد و باز هم مصالح خود را در نظر نگرفته باشيد. آقاي دكتر؛ ظاهرا امروز شما تمايل داريد متكلم وحده باشيد و صداي كسي را نشنويد. لذا به عنوان وظيفه شرعي، انقلابي و قانوني، خود را موظف ميدانيم كه صداي مردم را به شما برسانيم. آقاي دكتر؛ جدا ميخواهيم كه ولايتپذيري خود را ثابت نماييد. مردم ما با ولايت، عهدي ديرين دارند و خارج از اين مدار با هيچكس عهد اخوت نبستهاند. و تجربه نشان داده كساني كه ابتدا به هر بهانهاي زاويه محدودي با علماي دين پيدا ميكنند، سرانجام تشكيل هستهاي از فرقههاي انحرافي را پايه ميگذارند».
آنها در ادامه سرنوشت مصدق و بنيصدر را به احمدينژاد متذكر شده و گفته بودند كه «نميخواهيم حضرتعالي خداي نكرده ماجراي آقاي مصدق و بنيصدر براي شما هم پيش آيد». با وجود لحن تند اين نامه، احمدينژاد مانند ساير تذكرات، آن را بيپاسخ گذاشت.
دو بار حمايت از رييسي
با رسيدن موسم انتخابات رياستجمهوري سال 1392، جامعه اسلامي مهندسين، از نامزدي علياكبر ولايتي حمايت كرد. ولايتي نسبت به ساير نامزدهاي آن دوره، در زمره محافظهكاران ميانهرو حساب ميشد. با ناكامي ولايتي و رياستجمهوري حسن روحاني، اين تشكل سياسي به همان شيوه سابق، مشغول نقد تصميمات و اقدامات دولت شد. در انتخابات رياستجمهوري 1396 و 1400 هم در بيانيههايي از نامزدي ابراهيم رييسي حمايت كرد.
مهندسي محافظهكاران
محمدرضا باهنر دبيركل هميشگي اين تشكل سياسي، براي 12 سال در دوران هفتم، هشتم و نهم مجلس شوراي اسلامي نايبرييس بود، اما در عين حال، به لحاظ لابيگري فردي توانمند است. چه وقتي كه در مجلس بود و چه زماني كه در مجلس نيست، لابي قدرتمندي دارد. او همچنين علاقهاي به ايفاي نقش اجرايي در دولتها ندارد و ترجيح ميدهد در دفتر خودش بنشيند و نقش هماهنگكننده و سازماندهيكننده جريانات سياسي محافظهكاران را بر عهده داشته باشد. نقشي كه در ميان محافظهكاران محبوبيت زيادي دارد و حداد عادل رييس او در مجلس هفتم هم چنين نقشي را براي خود ميبيند. با اين وجود اين تشكل سياسي همچنان نقش پررنگي در ليستبندي انتخاباتي محافظهكاران دارد؛ تشكلي كه يك بار مهندسي محافظهكاران را در دست گرفت و براي مردم تهران و بعدها ايران پديدهاي به نام محمود احمدينژاد را رو كرد.