مارال اصفهاني خودنگارههايش را به گالري ويستا برد
خودنگاره برايم تكراري نميشود
وقتي وارد گالري ويستا ميشوي تصاوير زناني كه عجيب شبيه نقاش هستند روي ديوار خودنمايي ميكند. تابلوهايي كه كوچكترينشان يك متر و نيم است اما در لابهلايشان تابلوهاي بسيار كوچكي هم ديده ميشود. كوچكترها به سبك اكسپرسيو كار شدهاند و بزرگترها خودنگارههايي هستند با سبك انتزاعي كه چهره فيگورها به صورت هايپررئال كار شده و در پسزمينه هم موتيفهاي ايراني به چشم ميخورد. گاه در يك تابلو دو چهره از هنرمند به چشم ميخورد. گويي من مثالي هنرمند با من واقعياش در ارتباط است.
از مارال اصفهاني، نقاش اين آثار درباره ورودش به دنياي نقاشي و دنياي نقاشانهاش كه از كجا نشات ميگيرد، ميپرسم. ميگويد: تحصيلات آكادميك نقاشي را از هنرستان شروع كردم. بعد دانشجوي استعداد ويژه به علت رتبه 22 و دارنده بالاترين رتبه كنكور سراسري در نقاشي و واجد شرايط تحصيل در دو رشته همزمان تئاتر و نقاشي شدم و اين طوري دنياي تئاتر را هم تجربه كردم. در دوره كارشناسي هم واجد شرايط تحصيل در مقطع كارشناسي ارشد نقاشي بدون كنكور به دليل داشتن رتبه اول در رشته نقاشي در طول دوران تحصيل در دانشكده هنرهاي زيبا دانشگاه تهران شدم. در تمام زندگيام همواره به دنبال جوابهايي درباره هستي بودم. حتي تصميم گرفته بود از نقاشي انصراف بدهم و بروم الهيات بخوانم. حقيقت آفرينش و فلسفه خلقت مبناي شروع تحقيقات در اديان و روانشناسي و نهايتا عرفان شد كه پاسخ سوالهايم را در عرفان شرقي يافتم. به نظرم مولانا به تمام سوالات جواب ميدهد. دريافتم براي رسيدن به مقصود بايد سفر از خويش به خويشتن را طي كرد كه مهمترين اصل عرفاني است. با شروع اين سفر از وجود دو حضور آگاه شدم. يكي خويش و ديگري خويشتن خويش كه چه اندازه با هم بيگانه هستند. براي همين به سمت خودنگاره رفتهام. مثلا شما در برخي آثارم ميبينيد در يك اثر دو تصوير از خودم ديده ميشود كه يكي ديگري را در آغوش كشيده است. گويي من مثالي من واقعيام را در آغوش دارد. براي خودم همين حس را دارد. آنكه سر به آسمان دارد همان من مثالي است كه آرزوي رسيدن به آن نگاه رها در چهره من واقعي ديده ميشود.
مارال اصفهاني در ادامه درباره علاقهاش به عرفان ميگويد: من جواب سوالهايم را در عرفان پيدا كردم. خصوصا در مولانا. اينكه جهان خود آدمي آنقدر وسيع است كه كل هستي را در بر ميگيرد و همه آنچه بيرون از ما است، نيز به نوعي بازتاب خود ما است. من شناخت ناخودآگاهم را بسيار دوست دارم و براي همين مطالعات بسياري در حوزه روانشناسي هم داشتم.
از سوي ديگر با نگاه به آثار اين هنرمند در مييابيم كه او رنگ را به خوبي ميشناسد اما در آثار كوچكش كمتر سراغ تركيب رنگها يا استفاده از رنگهاي تند رفته است.
از او ميپرسم با اين تفاسير براي هميشه ميخواهيد خودتان را بكشيد؟ ميگويد: بله. و به نظرم هيچگاه تكراري نخواهد شد. هر بار چيز جديدي در خودم براي كشف دارم كه شايد خودم را شگفتزده كند. من در نقاشي كشيدن به سپردن خودم به لحظه و حس لحظهام و نزديك شدن به ناخودآگاه اعتقاد دارم و سعي ميكنم همين مسير را پيش بروم. البته گاهي خلق پرتره يك شخصيت برايم جذاب ميشود. مثل شهلا جاهد. من تئاتر هم خواندهام و به نظرم عشق او خيلي «مدهآ»وار بود. اين شخصيتها مرا جذب ميكنند. البته همين جذب شدن به چنين شخصيتهايي و خلق پرتره آنها هم در مسير همان خودشناسي است.
نمايشگاه مارال اصفهاني تا دوازدهم مردادماه در گالري ويستا داير است و علاقهمندان ميتوانند ساعت 16 تا 20 هر روز از اين نمايشگاه واقع در خيابان مطهري، خيابان ميرعماد، كوچه دوازدهم، پلاك 11 ديدن كنند.