در حال و هواي دغدغههاي بهرام دبيري
به همان چيزي فكر ميكنم كه مردم فكر ميكنند
دنيا عيوضي / دغدغه هنرمندان و روشنفكران هميشه از جنس جامعه و تفكر است. درست مثل بهرام دبيري كه روايت روزمرگي خودش و آنچه دغدغههاي ذهن هنرمندش است را با رشد فكري مردم شروع ميكند و ميگويد: «من به سطح تفكر مردم فكر ميكنم، رشد فكري مردم و جوانان به آثار فرهنگي بستگي دارد. مردم با آثار فرهنگي رشد ميكنند.»شايد نگاهي تاريخي به خواستههاي مردم ايران، مسوولان اجرايي را براي تامين نيازهاي جامعه دلسوزتر و جديتر كند؛ نيازهايي كه در دورههاي تاريخي مختلف هميشه همراه مردم بود و انگيزه مبارزه و ايستادگي را به آنها ميداد. حالا با توافق هستهاي يك برگ جديد به تاريخ ايران اضافه شده و بازهم صحبت از خواستههاي مردم به ميان آمد، خواستههايي كه دليل خيلي از انتخابهاي آنها بود. همانطور كه اين هنرمند و نقاش ايراني تعريف ميكند: «مجموعه درخواستهايي كه از بعد از انقلاب تاكنون دارم، دغدغههاي من شمرده ميشود؛ درخواستهايي كه به دليل جنگ و بحرانهاي دورههاي مختلف تاريخي به آنها كمتر توجه شد. تحقق اين درخواستها همان برنامهاي بود كه حسن روحاني در برنامههاي انتخاباتياش بيان كرد، براي همين به دست مردم انتخاب شد.»
نام بهرام دبيري به عنوان هنرمندي كه در آثار نقاشياش از خيالپردازي با رنگهاي تند و خام استفاده ميكند، مشهور است. آثاري كه هيجانات و كابوسهاي خالق او را در برهههايي از تاريخ ايران منعكس ميكند، بهرام دبيري دغدغههاي هنرياش را آميخته با دغدغههاي اجتماعي مردم ميداند و ميگويد: «اگرچه من نقاش هستم اما به همان چيزهايي فكر ميكنم كه همه مردم فكر ميكنند.»
وقتي صحبت از ضرورتهاي مردم به ميان ميآيد، همه فكرها به سمت اقتصاد و معاش ميرود، درحالي كه اين هنرمند نيازهاي امروز مردم را فراتر از اين موارد ميداند و در تقسيمبندي خواستههاي مردم به مسائل مهمتري اشاره ميكند: «آزادي بيان و حذف مميزي نياز جامعه روشنفكري و طبيعتا نياز امروز مردم ايران است. مردم حق دارند به آثار فرهنگ و هنر با آزادي بيشتري دسترسي داشته باشند، حق دارند بدون مميزي آثار هنري را ببينند و درك كنند كه اين روزها فرهيختگان و عامه مردم به چه چيزهايي فكر ميكنند. اگر اثر هنري بدون مميزي در اختيار مخاطب قرار گيرد، مردم با تفكر هنرمندان بهتر آشنا ميشوند، همان تفكري كه باعث خلق اثر هنري شده.» با فرجام خوش برجام انتظار ميرود فضاي هنري بازتر شود. دبيري در اين باره ميگويد: «بعد از توافقي كه بين ايران و جهان شد، وقت اين است كه به نيازهاي اجتماعي مردم هم پاسخ داده شود و جامعه ايراني به حقوقي كه برايش انقلاب كرده دست پيدا كند». دبيري اين روزها را در كارگاهش ميگذراند و در طول سالها فعاليت حرفهاياش 60 تا 70 نمايشگاه نقاشي را برگزار كرده؛ هنرمندي كه با علاقهمندان نقاشي ارتباطي گرم دارد و سعي ميكند به بالا بردن سطح آگاهي هنردوستان كمك كند.
هرچند بهرام دبيري در قامت يك هنرمند گرم و سرد هنر ايران را چشيده و ته قلبش خواستههاي زيادي دارد، با اينحال اما هيچكدام از آنها را بيان نميكند: «من به عنوان يك نقاش درخواستي از كسي ندارم و مواردي كه بيان ميكنم در قامت يك شهروند است. حذف مميزي يك درخواست اجتماعي است، مميزي جلوگيري از حقوق مردم است». اين نقاش كهنهكار در پايان حرفهايش نكتهاي را بيان ميكند كه شايد به كار خيلي از هنرمندان جوان بيايد: «هر چه فضا محدودتر باشد هنرمند خلاقتر ميشود. من در اين 35 سال هيچوقت از محدوديتها شكايتي نداشتم. در ميان تمام فشارها و محدوديتها هنرمندان هنوز فعاليت ميكنند. جامعه جوان و تحصيلكرده ايران كتاب ميخواند، تئاتر ميبيند و سينما ميرود. جوان تحصيلكرده ميخواهد آثار فرهنگي بدون حذف در اختيارش باشد كه احساس نكند براي آگاهي او حد ومرزي قايل شدهاند؛ محدوديتهايي كه باعث شود او كمتر بداند. با چنين تفكري روحيه جوانان ضعيف ميشود و از جامعهشان دلزده ميشوند.»