• 1404 شنبه 20 ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 6039 -
  • 1404 شنبه 20 ارديبهشت

نگاهي به عوامل اصلي افزايش پديده طلاق در جامعه

اميرحسين صفدري

خانواده يكي از اساسي‌ترين نهادهاي اجتماعي است كه پديده طلاق مي‌تواند اين نهاد اساسي جامعه را از بين ببرد و جامعه را متزلزل و يا ناامن كند. طلاق در لغت به معني گشودن گره و رها كردن است، طلاق نامي ساده اما مفهومي پيچيده دارد. در زندگي زناشويي طلاق يعني از هم پاشيده شدن زندگي و پديدار شدن رنج و عذاب روحي براي زن و شوهر و گاهي هم ايجاد رنج جبران‌ناپذير براي فرزندان آن خانواده به همراه خواهد داشت. 
به عنوان يك پژوهشگر علم حقوق بايد بگويم تبعات طلاق منحصر به زن يا مرد و يا فرزندان آنها نیست بلكه پديده طلاق باعث متزلزل شدن جامعه و ايجاد هرج و مرج هم مي‌شود. طلاق نه تنها سطح اعتماد بنفس اعضای خانواده را كاهش مي‌دهد بلكه باعث مي‌شود يكي از طرفين يا هر دو يا فرزندان به ‌طور قابل ملاحظه‌اي احساس پوچي و نااميدي كنند كه اين مساله به شدت براي فرد خطرآفرين است. متاسفانه بايد بگويم طلاق پديده‌اي چندبعدي است و امروزه با افزايش كاربران فضاي مجازي و بحران‌هاي اقتصادي و معيشتي ما شاهد روند رو به رشد اين معضل اجتماعي در جامعه خود هستيم. پس از تحقيق و پژوهش ميداني در سطح جامعه درخصوص پديده طلاق به اين نتيجه رسيده‌ام كه طلاق عاطفي اولين مرحله در فرآيند طلاق قانوني است. طلاق عاطفي بيانگر رابطه زناشويي رو به زوال و يك جنگ رواني در روابط بين زن و مرد است؛ در طلاق عاطفي اگر چه زن و شوهر ممكن است با هم زندگي كنند اما احساس، عاطفه، صميميت، اعتماد، عشق، صداقت، تعهد، وفاداري و... در بين اين زوج‌ها از بين رفته است.
متاسفانه در طلاق عاطفي گاهي زن يا مرد براي رهايي از اين شرايط غيرقابل تحمل و براي رسيدن به آرامش دروني به شخصي ديگري پناه مي‌برند كه اين عمل بسيار تاثيرات منفي براي فرد ايجاد مي‌كند و در نهايت باب خيانت و يا روي آوردن به ازدواج سفيد و تباهي در زندگي مشترك را براي خودشان فراهم مي‌كنند. 
طبق تحقيقات انجام شده در زمينه طلاق عوامل اصلي طلاق در جامعه ما مي‌تواند اين موارد باشد: 1- عدم تامين نيازهاي روحي و عاطفي زن و مرد. 2- عدم گفت‌وگو صحيح زن و مرد براي حل مشكلات. 3- عدم همدلي و همراهي در زندگي زناشويي. 4- رفتارهاي خشونت‌آميز زن و مرد نسبت به هم. 5- عدم گذران وقت با يكديگر 6- نارضايتي و رفع نشدن نياز جنسي. 7- بي‌اعتمادي و يا خيانت زن و مرد به يكديگر 8- مشكلات ارتباطي و كلامي بين زن و مرد. 9- عدم تعادل روحي و رواني زن و مرد. 10- عدم صداقت و تعهد و وفاداري بين زن و مرد. 11- اعتياد. 12- عدم سواد كافي از زندگي مشترك. 13- عدم ادب و احترام متقابل نسبت به يكديگر و... است. 
در كنار مطالبي كه تاكنون بيان شد يكي ديگر از عوامل اصلي ايجاد تنش بين زوجين جوان استفاده نادرست آنها از فضاي مجازي است؛ چرا كه رسانه‌ها و مخصوصا فضاي مجازي اين روزها نقشي كليدي در شكل‌‌دهي به ارزش‌ها و باور‌هاي اجتماعي، فرهنگي، خانوادگي و باور‌ها درباره زندگي مشترك ايفا مي‌كنند كه تاثير بسيار زيادي در زندگي مشترك زوجين جوان ايجاد مي‌كند كه برخي از اين تأثيرات منفي مهم فضاي مجازي در زندگي زوجين جوان اين موارد است: 
1- ايجاد حسادت و ناامني در زندگي مشترك، به اين صورت كه متاسفانه زوجين جوان با ديدن عكس‌ها و ويدیوها در فضاي مجازي زندگي خود را با آن محتوا مقايسه كرده كه اين گونه باعث ايجاد احساس حسادت و ناامني مي‌شود. متاسفانه بايد بگويم كه مقايسه كردن در زندگي مشترك يكي از آفت‌هاي اصلي و يك سم كشنده براي زندگي مشترك است كه زوجين جوان را به سمت طلاق سوق مي‌دهد. 
آگاه باشيد و باطن زندگي مشترك خود را با ظاهر زندگي ديگران در فضاي مجازي مقايسه نكنيد؛ چرا كه در اين فضا مردم نسخه‌اي از زندگي خود را ارائه مي‌كنند كه عالي و بدون نقص است و شما هم با ديدن مداوم اين محتوا ممكن است انتظارات غيرواقعي را در رابطه خود ايجاد كنيد كه اين مساله منجر به احساس نارضايتي و نااميدي شما در زندگي مشترك‌تان مي‌شود،  بنابراين بايد بدانيد كه هرگز و هرگز زندگي واقعي خود را با زندگي مجازي ديگران آن هم در فضاي مجازي مقايسه نكنيد چرا كه اين مقايسه كردن احساس حسادت و تحقير نسبت به خود است و سبب افسردگي و ايجاد مشكلات زيادي در زندگي مشترك شما خواهد شد. به ‌طور كلي بايد بدانيم كه هر فردي با شرايط خاص خودش زندگي مي‌كند و مقايسه كردن بدترين كاري است كه يك فرد مي‌تواند نسبت به خودش انجام بدهد. 
2- فقدان حريم خصوصي؛ در فضاي مجازي متاسفانه برخي به اسم بلاگري و يا لايف‌استايل از خصوصي‌ترين مسائل زندگي مشترك خود در فضاي مجازي توليد محتوا مي‌كنند و ديگران را هم به اين امر غلط ترغيب مي‌كنند؛ اما بايد آگاه باشيد كه با ‌اشتراك‌گذاري اين اطلاعات خصوصي و شخصي علاوه بر نقض حريم خصوصي رابطه خود اين اجازه را به ديگران مي‌دهيد تا در خصوص مسائل شخصي و خصوصي زندگي مشتركتان نظر بدهند كه گاهي همين نظر دادن‌ها و نقض حريم خصوصي باعث ايجاد مشكلات و چالش‌هاي زيادي در زندگي مشترك مي‌شود. 
3- اعتياد به رسانه‌هاي اجتماعي، متاسفانه فضاي مجازي باعث ايجاد اعتياد مي‌شود بدين صورت كه شما وقتي درگير اين فضا مي‌شويد، مجبور هستيد وقت زيادي را در اين فضا صرف كنيد كه اين گونه ممكن است از رابطه واقعي زندگي خود غافل شويد كه اين مساله به كيفيت زندگي مشترك شما آسيب جدي وارد مي‌كند و ممكن است اين وابستگي به فضاي مجازي سبب ايجاد طلاق عاطفي در زندگي مشترك شما شود. 
4- افزايش خيانت و ساده‌انگاري روابط خارج از ازدواج، متاسفانه فضاي مجازي اين اجازه را به شما مي‌دهد كه با هر فردي در هر كجاي دنيا ارتباط گرفته و وارد مسائل عاطفي شويد به اين صورت كه شما به دنبال جبران خلأهاي عاطفي خود در زندگي مشترك در اين فضا دنبال پارتنر عاطفي مي‌گرديد و اين فضا فرصت‌ درگيري معاشقه يا حتي خيانت عاطفي يا فيزيكي را براي شما ايجاد مي‌كند، چرا كه سهولت ارتباط با ديگران و ناشناس بودن تعاملات آنلاين مي‌تواند براي برخي افراد وسوسه‌انگيز باشد كه به دنبال جلب‌ توجه يا ايجاد ارتباطات نامناسب خارج از ازدواج باشند. 
به عنوان يك محقق علم حقوق كه سال‌ها است در حوزه حقوق خانواده فعاليت پژوهشي دارم بايد بگويم كه آسيب‌هاي اجتماعي و فرهنگي طلاق در جامعه هم براي مردان است هم براي زنان، اما براي زنان در جامعه ما اين آسيب‌ها بيشتر از مردان است چرا كه متاسفانه بايد گفت ديد تبعيض‌آميز در جامعه ما نسبت به زن و مرد باعث مي‌شود اين آسيب‌ها براي زنان مطلقه بيشتر باشد. 
برخي از اين آسيب‌ها در جامعه ما شامل: از دست دادن حمايت‌هاي اجتماعي، كاهش روابط اجتماعي، احساس عدم امنيت، طردشدگي، نگرش اخلاقي منفي به جامعه، برچسب‌هاي اجتماعي، بازخوردهاي منفي ديگران، آزار و خشونت كلامي آشكار و پنهان، آزارهاي جنسي، پيشنهادهای غيراخلاقي و... از آسيب‌هاي پرتكرار است كه زنان بعد از طلاق در اجتماع تجربه مي‌كنند. 
متاسفانه نگرش منفي فرهنگ عامه به طلاق در جامعه ما موجب نوعي بي‌اعتباري زنان مطلقه شده و از سويي متاسفانه در فرهنگ ما زنان مطلقه تهديدي براي روابط و زندگي خانوادگي دوستان و خويشان خود بوده و اين نگاه درباره زنان مطلقه بسيار نگاه اشتباهي است، چرا كه آنها هم مي‌توانند مثل ديگر افراد در جامعه فعاليت داشته باشند و جامعه نبايد نگاه تبعيض‌آميزي نسبت به افراد مطلقه چه مرد چه زن داشته باشد. 
آسيب‌هاي روحي، رواني و عاطفي بعد از طلاق در جامعه ما تحولاتي را در زندگي شخصي و خانوادگي فرد طلاق گرفته ايجاد مي‌كند كه موجب بهم‌ريختگي سلامت روحي، رواني و تعارضات فكري و بحران هويت در بين زنان و مردان خواهد شد. احساس گناه و تقصير در خصوص سرنوشت خود و فرزندان، خودانتقادي و ارزيابي منفي از عملكرد طلاق، هويت آشفته و نگران، اضطراب، خشم، وحشت، اندوه، افسردگي، احساس شكست، تغيير در سبك زندگي و تنهايي برخي از پيامدهاي روحي، رواني و شخصيتي طلاق در بين زنان و مردان است. 
عوامل متعددي براي طلاق در جامعه ما وجود دارد كه مهم‌ترين آن عدم تفاهم و عدم درك متقابل بين زن و شوهر است. وقتي از زن و شوهري كه از هم مي‌خواهند جدا شوند مي‌پرسيم علت طلاق آنها چيست؟ بیشترشان مي‌گويند ما با هم تفاهم نداشتيم يا ما همديگر را درك نمي‌كرديم وقتي منظورشان را از عدم تفاهم يا عدم درك متقابل جويا مي‌شويم دليل قانع‌كننده‌اي ندارند و از مفاهيمي مثل: او به من توجه نمي‌كند، ما با هم هيچ شباهتي نداريم، او مرا دوست ندارد، او خانواده‌اش را به من ترجيح مي‌دهد، مثل اول رابطه رفتار نمي‌كند و... حرف مي‌زنند.  اما اين عدم تفاهم مي‌تواند دلايل فراواني داشته باشد از جمله اين موارد: ازدواج اجباري، توقعات بيجا، عدم رفع نياز‌هاي عاطفي و جنسي، چشم و هم چشمي، عوامل ارتباطي و رفتاري، اختلاف سني زياد، بداخلاقي، عدم صداقت، عشق سابق، دخالت ديگران، مشكلات اقتصادي، بحران‌هاي فرهنگي، عدم سواد عاطفي، ازدواج بدون شناخت، ازدواج در سن كم، ازدواج به خاطر پول يا موقعيت اجتماعي و... است. 
يكي ديگر از عوامل افزايش طلاق اين روزها قيمت بالاي سكه و مشكلات اقتصادي است، متاسفانه اين روزها خبرهايي كه شنيده مي‌شود حكايت از افزايش پرونده‌هاي مطالبه مهريه است كه اين مساله واقعا جاي نگراني براي سلامت جامعه و خانواده‌ها دارد و بايد با اصلاح قانون و ايجاد حقوق برابر براي زن و مرد از اين مشكلات و حاشيه‌ها زوجين جوان دور شوند، چرا كه همين مسائل هر كدام به تنهايي مي‌تواند سبب افزايش طلاق شود.  در پايان پس از تحقيق و پژوهش بر روي صدها پرونده طلاق و گفت‌وگو با زوجين جوان به عنوان محقق و پژوهشگر علم حقوق راهكارهايي براي بهبود روابط زوجين پيشنهاد مي‌كنم:
 1- محبت و احترام: زوج‌هاي موفق نسبت به هم با احترام رفتار كرده و محبت خود را از طريق رفتارهايي همچون لمس كردن، هديه خريدن، توجه كردن به همديگر، حمايت كردن و... نشان مي‌دهند.
2- تجديد ديدارها: زوج‌هاي موفق در پايان هر روز كاري يك گفت‌وگوي آرام و بي‌استرس با هم دارند و در خصوص چالش‌هايي كه در روز داشتند با هم صحبت مي‌كنند كه اين فرصت بسيار خوبي است تا روابط خود را عميق‌تر سازند و از خستگي و دل مشغولي‌هاي هم آگاه شوند و نسبت به هم درك بهتري پيدا كنند.
3- قرار هفتگي: زوج‌هاي موفق يك قرار هفتگي دو نفره در فضاي خلوت و آرامش‌بخش براي تازه كردن عشق خود دارند.
 4- تحسين هم و قدرداني: زوج‌هاي موفق معمولا نسبت به كارهايي كه در خانه و بيرون انجام مي‌دهند از هم ديگر قدرداني مي‌كنند كه اين مساله نشان‌دهنده مسووليت‌پذيري و بلوغ عاطفي آنها نسبت به هم است.
 5- توجه به نياز جنسي و عاطفي: ارتباط عاطفي عميق بين زوجين سبب ايجاد نشاط و اعتماد به نفس بالا در زوجين جوان است. 
با توجه به كارهايي كه زوج‌هاي موفق انجام مي‌دهند، مي‌بينيم كه انجام اين كارها زياد زمانبر نيست و در عين ساده بودن اين كارها روابط زناشويي زوجين جوان را به طرز شگفت‌انگيزي بهتر مي‌كند، چرا كه زندگي مشترك دقيقا شبيه به نگهداري از يك گياه است. شما اگر به يك گياه زياد آب بدهيد و يا اگر هواي مناسبي براي آن گياه وجود نداشته باشد و يا اگر خاك مناسب نداشته باشد خيلي زود خراب مي‌شود؛ پس توجه داشته باشيد زندگي مشترك موفق و سالم نيازمند رعايت اين موارد است.
پژوهشگر علم حقوق

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون