« اعتماد» در گفتوگو با اميرعلي ابوالفتح بررسي كرد
ديپلماسي در راه ناهموار
مذاكرات در مرحله حساسي قرار گرفته و تغيير لحن مقامهاي امريكايي ميتواند مسير گفتوگوها را تغيير دهد
حديث روشني
دور چهارم رايزنيهاي غيرمستقيم ايران و امريكا روز يكشنبه و بار ديگر به ميزباني مسقط، پس از يك هفته تاخير برگزار شد. درحالي كه پيشتر ادعاهايي مبني بر شكل گفتوگوها مطرح شده بود، هياتهاي ديپلماتيك در حساسترين شرايط ممكن مجددا به ميز مذاكره بازگشتند. در اين ميان، تندتر شدن لحن و مواضع مقامات امريكا همزمان با تعويق دور جديد رايزنيها، نشاندهنده پيچيدگيهاي حاكم بر فرآيند مذاكرات است. در همين راستا، گروهي از ناظران ارسال سيگنالهاي متناقض از سوي كاخ سفيد را نشانهاي از وجود اختلافات عميق ميان طرفين در مباحث فني تلقي ميكنند. اختلافهايي كه به ادعاي اين گروه موجب شده تا اخيرا استيو ويتكاف ادبيات خود را تغيير داده و مدعي شود كه اگر دور چهارم مذاكرات نتايج ملموس نداشته باشد، ممكن است آخرين فرصت ديپلماتيك براي طرفين از ميان برود. ترامپ نيز پيشتر خواستار توقف كامل برنامه غنيسازي ايران شد و مدعي گشت كه تهران بايد ميان توافق يا فشار يك گزينه را انتخاب كند. اين ادعايي است كه مارك روبيو، وزير امور خارجه رييسجمهوري امريكا نيز در مصاحبههاي اخيرش بر آن تاكيد داشته و دارد. اين ادعاها در شرايطي مطرح شده كه ايران همواره غنيسازي ولو در سطوحي پايين را جزو خطوط قرمز خود دانسته و بر آن تاكيد دارد. رويارويي جدي مواضع تهران و واشنگتن در باب مسائل فني، باعث شده تحليلگران سناريوهاي متفاوتي را درباره چشمانداز دور چهارم رايزنيها ترسيم كنند. برخي معتقدند فشارهاي لابيهاي يهودی و كابينه راستگراي اسراييل در كنار تحولات داخلي كاخ سفيد ممكن است واشنگتن را به سمت تشديد فشارها سوق داده باشد. در مقابل، گروهي ديگر مدعياند كه اظهارات ادعايي مقامات امريكايي صرفا با هدف مهار فشارهاي چهرههاي ضدايراني بر كابينه ترامپ مطرح شده و از همين رو اين احتمال وجود دارد كه معادلات به شكلي ديگر پشت ميز مذاكرات ترسيم و تعريف شوند. با اين حال سناريوي بدبينانهاي كه به نظر ميرسد در حال حاضر بيش از ساير فرضيهها توسط رسانههاي امريكايي و غربي برجسته شده، اين است كه دولت ترامپ در تلاش است با به حداكثر رساندن خواستههاي خود، ايران را به پذيرش شروطي واداردكه در نهايت زمينه را براي توقف رايزنيها و تشديد تنشها هموار سازد.
به ادعاي اين گروه سفر اخير وزير امور خارجه كشورمان به رياض و دوحه آنهم در آستانه گفتوگوها به ذيل اين سناريو قابل تبيين است. از منظر اين گروه از رسانهها عراقچي درست يك روز پيش از مذاكرات به عربستان و قطر رفت تا ضمن تلاش براي يافتن راهي براي خروج از بنبست به اين گروه از بازيگراني كه متحد امريكا هستند هشدار بدهد كه رويارويي احتمالي براي واشنگتن و همه متحدانش ميتواند بسيار پرهزينه باشد. در همين راستا، «اعتماد» با هدف ارزيابي فضاي حاكم بر دور چهارم رايزنيها و خروجي احتمالي آن با اميرعلي ابوالفتح، كارشناس مسائل امريكا، گفتوگو كرده است. ابوالفتح در گفتوگوي خود با «اعتماد» ضمن طبيعي دانستن پيچيدگي روند مذاكرات پس از گذشت چهار دور رايزني، تاكيد ميكند كه لابي اسراييل بيترديد تمام تلاش خود را براي دستيابي به توافق مطلوب اين رژيم به كار خواهد بست؛ چنانكه تعويق و بروز پيچيدگيهاي اخير نيز نشان از اثرگذاري اين لابي گسترده دارد.
مشروح اين گفتوگو را در ادامه ميخوانيد.
دور چهارم رايزنيهاي ايران و امريكا درحالي برگزار شد كه برخلاف سه مرحله پيشين، فضاي حاكم بر مذاكرات بهمراتب مبهمتر و پرتنشتر به نظر ميرسد. در همين حال، برخي منابع از تركيبي بودن شكل گفتوگوها ميگويند و تاكيد دارند هياتهاي ايراني و امريكايي ممكن است به اشكال مستقيم و غيرمستقيم گفتوگو داشته باشند. با اين تفاسير، ارزيابي شما از مختصات و سطح انتظارات طرفين در اين دور از رايزنيها چيست؟
با گذشت زمان و فاصله گرفتن از دور نخست مذاكرات، طرف امريكايي خواستههاي حداكثري و اصلي خود را علنا مطرح كرد. اما يك گزاره مهم در اين بين وجود دارد و آن اينكه اختلاف ديدگاه اساسي ميان دو طرف وجود دارد و آن در برداشتي است كه تهران و واشنگتن از عدم دستيابي به سلاح اتمي دارند. بدان معنا كه از نگاه ايران، تهران تاكيد دارد با حفظ حق غنيسازي و پذيرش سختترين نظارتها ثابت ميكند كه ضمن داشتن برنامه هستهاي خود، به دنبال سلاح هستهاي نيست و جامعه جهاني نيز ميتواند به اين اطمينان برسد. اما از منظر امريكاييها، ايران با هر ميزان غنيسازي به طور بالقوه ميتواند در مسير دسترسي به سلاح هستهاي قرار بگيرد. حتي اخيرا استيو ويتكاف نيز در اين باره اظهارنظر كرده و مدعي شده كه ايران حق غنيسازي ندارد. اما همزمان در كنار اين دو برداشت متفاوت، سيگنالهايي نيز از سوي امريكا مخابره شد مبني بر اينكه آنها مايلند موضوعاتي فراتر از مسائل هستهاي را نيز در مذاكرات مطرح كرده و در باب آن رايزني داشته باشند. واقعيت اما اين است كه اگر قرار بر پيگيري چنين رويكردي باشد، رسيدن به توافق سختتر خواهد بود. با اين همه طبيعي است كه هرچه مذاكرات پيش ميرود، خوشبينيهاي اوليه تاحدي كمرنگ شده و نوعي بدبيني بر فضاي مذاكرات سايه ميافكند. در هر صورت در حال حاضر مشخص نيست كه مواضع اخير ويتكاف، بيانگر موضع نهايي امريكا در مذاكرات است يا صرفا بخشي از مواضع رسانهاي آنهاست. اظهارنظرهاي رسمي در پايان مذاكرات ميتواند شفافيتهايي را در اين زمينه ايجاد كند. اگر پس از پايان دور چهارم گفتوگو مشخص شود كه رايزنيها ادامه خواهد داشت، ممكن است مواضع سرسختانهاي كه امريكا و شخص ويتكاف در مصاحبههايشان اتخاذ كردند، پشت ميز مذاكره مطرح نشده باشد. اما اگر مذاكرات به پايان برسد و مواضع ويتكاف و مقامهاي رسمي امريكا مطابقت داشته باشد، آنگاه ميتوان نتيجه گرفت كه شرايط بسيار دشوارتر از قبل است. بنابراين به نظر ميرسد امريكا در تلاش است ايران را در يك دوراهي قرار دهد: يا پذيرش غنيسازي صفردرصدي يا تن دادن به آنچه امريكاييها به عنوان چارچوب توافق مطلوب خود ترسيم كردهاند. اينكه جمهوري اسلامي ايران در برابر اين وضعيت چه راهبردي در پيش خواهد گرفت، هنوز مشخص نيست. ممكن است دو طرف در نهايت به راهحلي ميانه دست يابند كه هم ايران بتواند سطحي از غنيسازي را حفظ كند و هم اطمينان لازم براي طرف امريكايي فراهم شود كه جمهوري اسلامي ايران به دنبال سلاح هستهاي نيست. با اين حال، بايد اذعان كرد كه رسيدن به چنين فرمولي بسيار پيچيده و دشوار خواهد بود.
باتوجه به سفر اخير آقاي عراقچي به منطقه و ديدارهاي رييس دستگاه ديپلماسي كشورمان با مقامات سعودي و قطري، دو بازيگري كه ميزبان ترامپ در سفر روز دوشنبه هستند، تا چه ميزان ميتوان نقشآفريني لابي عربي و اين گروه از كشورهاي حاشيه خليجفارس بر كاهش سطح تنش و تسريع روند گفتوگوهاي ميان تهران و واشنگتن را قابل اعتنا دانست؟
بدون ترديد تحركات كشورهاي عربي منطقه ميتواند بر روند مذاكرات اثرگذار باشد. برخلاف بازه زماني كه توافق برجام امضا شد بازه زماني كه روابط ايران و عربستان در وضعيت تيرهاي قرار داشت، امروز روابط دو بازيگر مثبت و بدون تنش است. در آن مقطع، سعوديها مخالف توافق بودند و تمايلي به حمايت از آن نداشتند، ايران نيز مقوله رايزني با كشورهاي منطقه را در دستور كارش قرار نداده بود. اما امروز شرايط تغيير كرده است. اكنون جمهوري اسلامي ايران تلاش ميكند مذاكرات هستهاي را با مشورت و رايزني مستمر با كشورهاي منطقه پيش ببرد. نتايج هر يك از ادوار مذاكرات به اطلاع دولتهاي منطقهاي ميرسد و اين خود باعث ايجاد نوعي اطمينان خاطر براي اين گروه از بازيگران شده است؛ اطميناني كه نشان ميدهد ايران پشت ميز مذاكره چه مواضعي دارد و چه اهدافي را دنبال ميكند. ازطرفي كشورهاي عربي به رهبري عربستان نيز از تجربههاي تلخ گذشته درس گرفتهاند. دورهاي كه تشديد تنشها با ايران، منطقه را با بحرانها و مخاطرات جدي روبهرو ساخت. اكنون اين كشورها تلاش ميكنند حتي اگر نقش فعالي در حصول توافق ايفا ندارند، دستكم در مسير تخريب روند مذاكرات گام برندارند. اما همزمان، اين احتمال نيز وجود دارد كه عربستان تلاش كند از روابط خود با ايالاتمتحده بهويژه با دونالد ترامپ بهرهبرداري ديپلماتيك كرده و زمينه را براي رسيدن به يك راهحل بينابيني ميان تهران و واشنگتن فراهم آورد. در اين ميان، سفر اخير آقاي عباس عراقچي به كشورهاي منطقه نيز در همين راستا قابل توجه است. گرچه به باور من اين سفر بهصورت ناخودآگاه با سفر آقاي ترامپ به خاورميانه هماهنگ شده است، چراكه آقاي عراقچي پيشتر از اين و در جريان رايزنيهاي پيشين پيش از عزيمت به مقر گفتوگوها به چين و روسيه سفر كرده بود. از طرفي فراموش نكنيم استيو ويتكاف عملا وظيفه هدايت سياست ايالاتمتحده در مذاكرات با ايران را برعهده دارد نه دونالد ترامپ. با اين حال ميتوان اين فعل و انفعالها را نشانهاي از رويكرد جديد و همگرايانه ايران و كشورهاي منطقه دانست.
در شرايطي كه نشانههايي از شكاف ميان ترامپ و نتانياهو به چشم ميخورد، مشاور امنيت ملي اسراييل با رييسجمهوري امريكا و بخشي از اعضاي كابينهاش رايزنيهايي داشته و بلافاصله پس از آن نيز شاهد موضعگيريهاي تندتر از سوي استيو ويتكاف بودهايم. از ديدگاه شما، لابي يهود تا چه حد قادر است مسير مذاكرات را منحرف كرده يا به نفع منافع اسراييل تغییر جهت بدهد؟
لابي اسراييل طي تمامي مراحل مذاكرات، تلاش كرده يا از حصول توافق جلوگيري كند، يا دستكم توافقي حاصل شود كه منافع اين گروه را تامين كند. منظور از اين منافع، چيزي فراتر از توقف موقت برنامه هستهاي ايران است؛ آنها خواستار برچيده شدن كامل برنامه هستهاي، بهويژه غنيسازي هستند؛ الگويي شبيه به آنچه كه در مورد ليبي اجرا شد. در واقع، هدف لابي اسراييل، تعريف يك مسير گامبهگام براي فشار حداكثري بر ايران است. ابتدا توقف كامل غنيسازي، سپس نابودي توانمنديهاي موشكي و در مرحله بعد، واداشتن ايران به عقبنشيني از حمايت از جبهه مقاومت در منطقه. با اين حال، حتي اگر دولت ترامپ با كليت اين سناريوي ادعايي مخالفتي نداشته باشد در عمل به نظر ميرسد براي تحقق كامل چنين اهدافي دچار ترديد است. امريكا به عنوان يك ابرقدرت جهاني منافع راهبردي و بلندمدت خود را در سطح جهاني مورد توجه قرار ميدهد، درحالي كه اسراييل بازيگري منطقهاي با دغدغههايي محدودتري است. اين تفاوت ديدگاه، بعضا موجب بروز اختلافنظرهايي ميان واشنگتن و تلآويو ميشود؛ البته نه بهگونهاي كه مسير آنها بهكلي از يكديگر جدا شود. امريكا همواره تلاش كرده تا اسراييل را با سياستهاي كلان خود همسو نگه دارد و در شرايط كنوني نيز اين تلاش ادامه دارد. با اين حال، هنوز نميتوان قضاوت نهايي كرد؛ ما همچنان در ميانه راه مذاكرات قرار داريم. ممكن است مواضع واشنگتن در ادامه، به تدريج سختگيرانهتر شود كه در اين صورت، ميتوان آن را تحت تاثير فشارهاي لابي اسراييل دانست، اما اگر توافقي حاصل گردد كه در آن، ايران اجازه حفظ بخشي از ظرفيت غنيسازي خود را داشته باشد، آنگاه ميتوان گفت تلاشهاي اسراييل و لابي وابسته به آن در جلوگيري از تحقق توافق، به نتيجه نرسيده است.