• 1404 سه‌شنبه 23 ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 6042 -
  • 1404 سه‌شنبه 23 ارديبهشت

اثرات هم‌افزايي پيوند ديپلماسي عمومي با رسمي براي گفتمان غالب منطقه‌اي

نصرت‌الله تاجيك

همان‌طور كه پيش‌تر هم در خلال يادداشت‌هايم آورده‌ام، ايران در دوره جديد رايزني‌هاي ايران و امريكا بر خلاف دوره برجام كه يك اشتباه تاكتيكي داشتيم به دلايل عارضي و ذاتي هوشمندانه‌تر رفتار كرده و يك استراتژي چند سطحي براي رايزني‌ها حول مذاكرات در زمينه برنامه هسته‌اي‌اش طراحي كرده است. در اين دوره در پرتو مذاكرات ايران و امريكا، از منظر عارضي به دليل عدم يكدستي تيم ترامپ، مشخص نبودن خواست و غيرشفاف بودن اهداف طرف امريكايي و نبود اعتماد به ترامپ و صداهاي متفاوت و متناقضي كه از آن سوي ميز شنيده مي‌شود، ايران همواره تلاش كرده در كنار مذاكره با امريكا، كشورهاي موثر در صحنه بين‌الملل و كشورهاي همسايه و منطقه را نيز در جريان اين مذاكرات قرار بدهد. به باور من اين اقدام گام مثبتي براي يارگيري و پيشبرد بهتر امور در خلال مذاكرات با امريكا و استفاده از ظرفيت‌هاي بعدي آنها براي يك تحقق ديپلماسي گفت‌وگو محور است؛ چه آن كشورهايي كه داراي اهرم حقوقي و بين‌المللي‌اند، مثل روسيه و چين و چه آنهايي كه به هر حال به نوعي در صحنه بين‌المللي اثرگذار هستند،  مثل هند، پاكستان، عربستان  و  حتي  برخي كشورهاي  اروپايي. 
از منظر ذاتي نيز به هر صورت ما در منطقه توسعه‌نيافته‌اي زندگي مي‌كنيم كه بعضي كشورها حل مشكلات ايران و غرب را عليه خود تلقي مي‌كنند! در برجام به دليل در نظر نگرفتن اين حساسيت كشورهاي حاشيه جنوبي آبراه خليج‌فارس و جداي از بحق بودن يا نبودن انتظارات آنها يك قدرت تخريبي عليه برجام فراهم شد! و آن را آسيب‌پذير كرديم. البته همه تقصير با ايران هم نبود ولي مي‌توانستيم دفع مقدر كنيم. بنابراين در اين دوره جديد شاهديم كه مجموعه‌اي از سفرها و تماس‌ها صورت گرفت؛ ولي در‌خصوص اروپا به نظر مي‌رسد چندان موفق نبوده كه آن‌هم تا حدي به دليل تعويق مذاكرات دور چهارم در مسقط بود. به عقيده من بهتر بود روند مذاكرات با اروپا، به گفت‌وگوهاي امريكا گره نمي‌خورد. اگر به هر دليلي دور چهارم رايزني‌ها به تعويق افتاد مي‌توانستيم تعاملات خود با  اروپا  را  ادامه بدهيم. اما خب،  آن اتفاق  نيفتاد.
در مجموع، ايران سياست رايزني گسترده‌اي را در پيش گرفت كه به نظر من سياست مفيدي است. سفر به عربستان نيز مي‌تواند در راستاي همين استراتژي ارزيابي شود. سناريوهاي مختلفي براي اين سفر قابل تصور است. اما به دليل تحولات مهمي كه در منطقه در جريان است، نمي‌توان سناريوي محتمل را با قطعيت طراحي  و ارزيابي كرد.
با اين حال، مي‌شود به برخي احتمالات اشاره كرد. بخشي از آن به تحولات منطقه‌اي مربوط است؛ مانند بحث آتش‌بس ميان انصارالله و امريكا. بخشي ديگر ممكن است مرتبط با مسائل غزه و كليت تحولات خاورميانه باشد. همچنين سفر ترامپ به سه كشور عربستان، قطر و امارات نيز در اين چارچوب قابل بررسي است. از طرفي، احتمال دارد سفر مرتبط با مذاكراتي باشد كه ميان ايران و امريكا در جريان است، به‌ويژه دور سوم از اين مذاكرات كه در هر صورت به سطح كارشناسي رسيده بود. در همين راستا به دليل اختلاف در انتظارات دو طرف، طبيعي است كه روند مذاكرات با كندي همراه شود و رايزني‌هاي جانبي افزايش يابد. اين احتمال هم هست كه با واقع‌بيني بيشتر نسبت به روند كنوني مذاكرات و خصوصا مطالبي كه اخيرا از سوي امريكا به‌دليل صداهاي متضاد و مطالبات بعضا نامتناسب با وضعيت فعلي برنامه هسته‌اي ايران مطرح مي‌شود و آن ظرفيت قانوني كه برجام به برنامه هسته‌اي ايران داده است ممكن است فضاي مذاكرات دستخوش تغيير شود و اين مستلزم تحرك بيشتري در رايزني با كشورهاست. به ‌طور مثال ممكن است در اين سفر باتوجه به فعاليت‌هاي غني‌سازي ساير كشورهاي منطقه و از‌جمله عربستان كه ترامپ قصد دارد قراردادي در اين زمينه با سعودي‌ها منعقد كند و ايران هم قبلا در اين زمينه پيشنهادهایی به عربستان داده بود، مي‌تواند بعضي از ايده‌هاي غني‌سازي مشترك مورد  تبادل‌نظر  قرار گرفته  باشد. 
علاوه بر اين، بخشي از اهداف سفر به عربستان، به پيام وزير دفاع اين كشور، خالد بن سلمان، به ايران بازمي‌گردد. شايد اين سفر، چه به‌ صورت رسمي و كتبي، چه به‌صورت شفاهي، پاسخي به آن پيام باشد يا ادامه روندي كه از سفر پيشين ايشان به ايران آغاز شده. شايد هم آقاي عراقچي بخواهد اين مسير را جدي‌تر دنبال كند و زمينه‌اي براي تقويت ارتباطات و تعاملات ايران و عربستان فراهم شود. البته مسائل روابط دوجانبه دو كشور هم مانند حج، كنسولي و نفت و ساير موارد كم نيستند و ممكن است در دستور مذاكرات بوده  و صحبت شده باشند تا روابط به سمت روان شدن  پيش برود.
در مورد سفر به قطر هم بايد به اين نكته اشاره كرد كه چهارمين دور اجلاس گفت‌وگوي ايران و عربي با حضور گروهي از كارشناسان ايراني در دوحه برگزار شد. و طبيعي است كه پيش‌تر برنامه‌ريزي‌هايي در اين زمينه از قبل صورت گرفته باشد. احتمال زيادي وجود دارد كه در حاشيه اين اجلاس، گفت‌وگوهايي با ساير شركت‌كنندگان و مقامات قطري درباره مسائلي كه پيش‌تر هم به آنها اشاره شد، از‌جمله تحولات غزه، انجام شده باشد؛ به ‌ويژه باتوجه به اينكه قطري‌ها در اين حوزه فعال هستند و نقش‌آفريني خاصي دارند و ساير مسائل مورد علاقه و از‌جمله مطالبات منجمد شده ايران  در قطر.
همچنين، شرايط كلي منطقه از‌جمله بحث‌هايي كه در سفر آقاي ترامپ به آن پرداخته مي‌شود مانند موضوع پيمان ابراهيم يا عادي‌سازي روابط كشورهاي عربي با رژيم صهيونيستي از موضوعاتي است كه ايران نسبت به آن مواضع مشخصي دارد. طبيعي است كه اين ديدگاه‌ها در گفت‌وگوهايي كه چه در قطر و چه در عربستان صورت مي‌گيرد، مطرح خواهد شد.
چه بسا در‌خصوص غزه و وضعيت بحراني‌اي كه اسراييلي‌ها در آن‌جا به وجود آورده‌اند از‌جمله شرايط كمك‌رساني، اوضاع غذايي و به‌ طور كلي فاجعه انساني‌اي كه در جريان است، آقاي عراقچي بخواهد اين موضوعات را با طرف‌هاي سعودي  و قطري  به تفصيل در ميان  بگذارد.
در ميان تمام سناريوها و احتمالاتي كه ممكن است مطرح شود، به نظر من ارتباط اين سفر با سفر آقاي ترامپ به منطقه، در پايين‌ترين سطح از نظر احتمال قرار دارد. يعني اگر بخواهيم سناريوها را براساس ميزان قوت و احتمال وقوع دسته‌بندي كنيم، اين سناريو در رتبه آخر قرار مي‌گيرد و ساير احتمالات به مراتب قوي‌تر و قابل‌تأمل‌تر هستند. در مجموع شركت در اين اجلاس علاوه بر تحقق اهداف اصلي آن، فضاي خوبي براي رايزني با ساير شركت‌كنندگان هم بود كه در جريان تحولات منطقه و مذاكرات ايران و امريكا قرار گيرند. به هر صورت گردش صحيح اطلاعات و استفاده از اثرات سينرژيك و هم‌افزايي آن اقدام بسيار خوبي در ديپلماسي عمومي و پيوند آن به ديپلماسي رسمي است.
با اين همه اخيرا ادعايي در باب ميانجيگري عربستان ميان ايران و امريكا توسط كشورهاي اروپايي مطرح شده است، در اين زمينه بايد گفت كه ايران يك استراتژي مشخص در قبال امريكا دارد و آن، پيگيري مذاكرات به‌ صورت غيرمستقيم و از طريق واسطه‌گري عمان است. بنابراين، شخصا بعيد مي‌دانم كه اين نقش ميانجي‌گرانه به كشور ديگري واگذار شده باشد. البته اگر سعودي‌ها پيامي در اين زمينه براي ايران آورده باشند كه من به‌ طور دقيق از محتواي آن مطلع نيستم شايد بتوان درباره‌اش بحث كرد. برخي مطبوعات غربي ادعا كرده‌اند كه در پيامي كه خالد بن سلمان براي تهران آورده، چنين موضوعي مطرح شده، اما از آن‌جا كه هيچ‌يك از دو طرف به‌صورت رسمي اين مساله را تاييد نكرده‌اند، نمي‌توان بر اساس اين گزارش‌ها قضاوت كرد يا به آنها اتكا داشت. با اين حال، اگر در آن پيام چنين پيشنهادي مطرح شده باشد، طبيعتا طرف ايراني نيز پاسخ متناسبي به چنين درخواستي از سوي سعودي‌ها داده است. با اين‌همه، به ‌صورت كلي من معتقدم كه ايران همچنان بر راهبرد اصلي خود تاكيد دارد؛ يعني پيشبرد مذاكرات از مسير عمان و بعيد است كه تغييري در اين سياست  به وجود آمده  باشد.
البته اينكه پيام‌هايي از طريق سعودي‌ها به امريكايي‌ها منتقل شود، مخصوصا در شرايط فعلي، قابل تصور است. ايران آمادگي خود را براي ادامه مذاكرات حفظ كرده دور چهارم رايزني‌ها نيز در مسقط برگزار شد. اگرچه پيش‌تر امريكايي‌ها با توجه به سخنان اخير آقاي ويتكاف، ايران را متهم به تعلل كرده‌اند. اين نشان مي‌دهد كه  نوعي اختلاف در تلقي‌ها بين  دو طرف  وجود دارد.
از همين رو، به نظر مي‌رسد ايران تلاش دارد با رايزني‌هاي گسترده‌تر با كشورهاي منطقه، آمادگي خود را براي مقابله با تحولاتي كه ممكن است ناگهاني از سوي اسراييل يا حتي درون ساختار سياسي امريكا شكل بگيرد، تقويت كند. اين موضوع باتوجه به اختلافاتي كه ميان تيم‌هاي مختلف در دولت امريكا، و همچنين تنش ميان ترامپ و نتانياهو  وجود دارد، اهميت  بيشتري  پيدا  مي‌كند.
فراموش نكنيم كه نتانياهو در تلاش بوده تا امريكا را به درگيري نظامي با ايران بكشاند  و همين موضوع يكي از عوامل اختلاف او با آقاي والتز، مشاور امنيت ملي سابق ترامپ بود؛ فردي كه نهايتا هم بركنار شد. در چنين شرايطي، به نظر مي‌رسد ايران علاقه‌مند است كه تبعات هرگونه درگيري نظامي را براي كشورهاي مهم منطقه روشن كند. اين پيام‌ها ممكن است به امريكا، اسراييل و حتي اروپا نيز منتقل شود. از همين منظر، گفت‌وگوها و سفر اخير آقاي عراقچي به عربستان، نشانه‌اي‌ است از اينكه كشورهاي منطقه نسبت به حساسيت مقطع فعلي در خاورميانه آگاهي دارند و تمايل دارند با ديپلماسي و گفت‌وگو، مانع از وقوع اقداماتي شوند كه ممكن است منطقه را كه روي بشكه باروت نشسته، به آتش بكشد. لذا اين رويكرد گفت‌وگو‌محور، روندي مثبت و قابل‌اتكا به‌نظر مي‌رسد؛ چرا كه به كشورها امكان مي‌دهد با محوريت ديپلماسي، نه تنها آينده تحولات منطقه را شكل دهند و سايه جنگ را از اين جغرافيا دور كنند، بلكه بتوانند يك گفتمان  غالب  گفت‌وگو محور منطقه‌اي  رقم  بزنند.
ديپلمات بازنشسته  و  استاندا ر  پيشين

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون