• 1404 چهارشنبه 24 ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 6043 -
  • 1404 چهارشنبه 24 ارديبهشت

سفرنامه ‌ «‌لبنان» سيدعطاءالله مهاجراني

بيروت، جهاني ديگر شناخت نشانه‌ها در بيروت! (۲۸)

سيد عطاء‌الله مهاجراني

ساعت ده شب به بيروت رسيديم. در مسير تصاوير شهيدان به ويژه سيد حسن نصرالله و هاشم صفي‌الدين و حاج قاسم سليماني در بزرگراه‌ها و ميدان‌ها ديده مي‌شود. من شب شام نمي‌خورم. هادي به اندازه كافي برايم ميوه تدارك ديده است. به ويژه سيب‌هاي درشت و معطر سبز و سرخ لبناني. در لبنان منطقه‌اي را با عنوان اقليم‌التفاح مي‌شناسند. قلمروی سيب! باغستان‌هاي سيب در ارتفاعات هزار تا دو هزار متري بالا‌تر از سطح درياي مديترانه، سامان داده شده است. در اين ارتفاعات باغستان‌هاي سيب بيش از باغ‌هاي ديگر ميوه مانند هلو و آلوي سياه و انجير ديده مي‌شود. سيب متشخص است و به خنكا يا سرماي بيشتري نياز دارد. با محمد زهرايي بنيانگذار نشر كارنامه و ناشر معيار! مهمان نجف دريابندري بوديم. هنوز حال و روز خانم فهيمه راستكار خوب و خوش و هوش و حواسش به جا بود. در ظرف بزرگ سفالين لاله‌جين كه به رنگ نيلي پررنگ با رگه‌هاي زرد و ارغواني خوشرنگ بود سيب سرخ چيده بودند. هندسه چينش سيب‌ها ديدني بود. مثل ساختمان زيگورات سيب‌ها بر هم چيده شده بود. رنگ‌ها داستاني ديگر و ماجرايي ديگر داشت. نجف دريابندري گفت: « سيب متشخص است بايست در ظرف جدا قرارش داد. اگر سيب را كنار پرتقال و نارنگي و هلو و انگور بگذاريد به آنها تنه و لگد مي‌زند. لك مي‌افتد و تباه مي‌شود!» بحث‌مان به سيبي كه پدر بزرگوارمان آدم در بهشت از درخت ممنوعه خورده بود، كشيده شد و اكنون سيب آدم كه برجستگي‌اش به نشانه همان سيب كه در گلوي آدم گير كرد بر گلوي همه ما مانده است! همين تشخص سيب در لبنان است كه محمود درويش در وصف بيروت سروده است: «تفاحه للبحر!» گويي دريا با گرفتن سيب بيروت به دندان‌هاي زنده و درخشنده‌اش به بلوغ خرد و هنر رسيده است. نخستين سطر و كلمات قصيده بيروتِ محمود درويش كه مانند پنجره‌اي به روي ما گشوده مي‌شود: «سيبي براي دريا!» انگار سيبي سبز از افق قرمز ارغواني-نيلي مديترانه مانند آفتاب طلوع مي‌كند. لپ‌تاپ اپلم با نشانه سيب گاز زده كه نقره‌اي است و مي‌تابد، در جلوی چشمانم است. سيب سبز معطر را به سبك شيخ ناظم حقاني مي‌بويم. مي‌بوسم. صلوات مي‌فرستم. زمزمه مي‌كنم: «ز تربت شهدا بوي سيب مي‌آيد!» در ادبيات ما سيب وجهي اسطوره‌اي و مثبت دارد. در ادبيات اروپايي به ويژه با ريشه يوناني. سرشتي منفي دارد. چنان كه به روايت مفسران سفر پيدايش در تورات، درخت ممنوعه درخت سيب بود. البته تورات نامي از سيب نبرده است. استيو جابز كه با نبوغ حيرت‌انگيزش سيب گاز زده را نام و نشانه شركت افسانه‌اي اپل انتخاب كرد  همين تفسير را پذيرفته است. آدم و حوا سيب را خوردند و از بهشت رانده شدند. استيو جابز همه ما را با سيب گاززده‌اش بر سر سفره درياي متلاطم بهشت اطلاعات هر دم نو شونده نشانده است. سيب به عنوان نشانه نفاق و توطئه و كشاكش يا كشمكش در اساطير يوناني سابقه دارد. شايد آن اسطوره نيز با توجه به طبيعت بيروت به كار ما بيايد. اريس خداي دورويي و نفاق از اينكه او را به جشن ازدواج پلئوس و تتيس دعوت نكرده بودند. كينه‌اش برافروخته شده بود. تتيس پري دريايي بود،  فرزند پلئوس و تتيس همان آشيل سردار معروف است و ماجراي نيزه اسطوره‌اي‌اش كه زخم مي‌زد و هم درمان مي‌نمود.‌اي ز تو فرياد به فرياد رس! اريس بدون دعوت نهاني به جشن عروسي رفت .  روي سيبي نوشته بود: «براي زيبا‌ترين زن دنيا!» بين افروديته و آتنا و هرا بر سر سيب كشكمش آغاز شد. پاريس داور بود. اين ماجرا سرفصل جنگ‌هاي ترواست. با هادي چاي مي‌زنيم! نگاهم به مديترانه است و برج خاكستري كه جنگ‌زدگان ساكنند. احمد در يكي از طبقاتش ساكن است. به او قول داده‌ام بروم با او حرف بزنم. اهل صور است. من‌هم امروز صور بودم. دستمايه‌اي براي گفت‌وگو با او دارم. ساعت ۱۲ شب به سمت كافي شاپ تيستي مي‌رويم. خيابان الحمرا، به ويژه در اين شب‌ها يا روزها كندوي زنبور اجتماع جوانان است. خيابان ژاندارك به سمت شمال از خيابان الحمرا، جدا مي‌شود. مثل همين خيابان‌هاي فرعي اطراف آكسفورد استريت در لندن كه غرق كافي‌شاپ و رستورانند. در متن هياهو و غوغاي خيابان اصلي ناگاه نفس تازه مي‌كنيد. در كنجي و جاي دنجي كافي‌شاپي پيدا مي‌كنيد كه انگار از غوغاي شهر به دور افتاده است. 

كافه تيستي چنين نبود. نيمه شب است اما غلغله است. در انتهاي يكي از سالن‌ها درست در گوشه بشار اللقيس نشسته است. بشاراللقيس در حوزه انديشه سياسي دكترا گرفته است. كتابي با عنوان: «نقد الاسلاميه المعرفه» توسط دارالفارابي از او منتشر شده است. از سال ۲۰۱۰ تا به امروز چهره مطبوعاتي فعال بوده و هست. اكنون سردبير روزنامه اينترنتي خندق است. به خاندان بزرگ و مشهور اللقيس متعلق است. حسان اللقيس (۲۰۱۳-۱۹۶۳) يكي از فرماندهان برجسته نظامي و اطلاعاتي حزب‌الله كه در جنگ ۲۰۰۶ حضور موثر داشت از همين خاندان است. حسان اللقيس توسط عناصر اسراييلي‌ در لبنان ترور شد. بشار به كنج ديوار تكيه داده. لپ‌تاپش جلویش است. دارد مي‌نويسد. سلام و احوالپرسي. مي‌گويد پنج دقيقه‌اي نياز دارد تا مطلبش را تمام كند. چاي نعناع سفارش مي‌دهيم. نگاه من به بشار اللقيس است. به نحو غيرعادي زيباست! زيباتر از آلن‌دلون . توي همان مايه‌ها! منتها آلن‌دلون زيبايي‌اش كم و بيش در جواني و ميانسالي حتي حالتي زنانه دارد. بشار اللقيس مردانه است. بحث‌مان از همان جايي شروع مي‌شود كه من درباره‌اش انديشيده بودم. شهر تاريخ و فرهنگ دارد. موجود زنده است. حرف مي‌زند! در پس نام‌ها و نشان‌ها مي‌توان  تاریخ شهر و زندگی مردم را شناسايي كرد. وقتي گفته مي‌شود « ساحه الشهداء» يا «ساحه النصر» يا « ضاحيه» يا « جونيه» يا «خيابان الحمراء» يا «صبرا و شتيلا» هر يك از اين نام‌ها و نشان‌ها در پس خويش ماجراهاي بسيار دارند. تازه آن ماجراها هم خود حجاب مي‌شوند و در پس هر ماجرايي بايست دلايل و علل وقوع آن را شناسايي كرد. ديده‌ايد گاه در بررسي آثار باستاني يا ديوارنگاره‌ها‌(فرسك) وقتي گچ‌هاي اضافي را مي‌تراشند؛ گاه در زير تابلو مشهود تابلو ديگري رخ مي‌نمايد. پيداست عده‌اي بر آن تابلوي قديمي گچ كشيده‌اند و روي آن نقش تازه زده‌اند. يادم افتاد كه شبيه اين ماجرا را ما در چهلستون و عالي قاپو در اصفهان داريم. قاجارها بر نقش و نگار‌ها و تابلو‌هاي عصر صفوي گچ كشيده بودند. آيا در زير آن نقوش پنهان مانده هم نقش ديگري بوده است؟!
اكنون ما بايست از پيش روي برخي نام‌ها و نشان‌ها لايه‌برداري كنيم. تا بتوانيم به اندازه توان‌مان واقعيت را بشناسيم. مثلا « ضاحيه » چگونه شكل گرفت!؟ چگونه و با چه تدبيري شيعيان كه در لبنان در حاشيه زندگي مي‌كردند و به متن آمدند. كسي براي شيعيان در لبنان ارزش و اعتباري قائل نبود. كارهاي درجه چندم يا خدمت در خانه‌هاي اعيان شغل آنها بود. در بيروت حضور موثر نداشتند. امام موسي صدر در دهه شصت و هفتاد ميلادي به اين صرافت افتاد تا شيعيان در بيروت حضور نداشته باشند. تا در بيروت و شهر‌هاي جنوب آموزش نبينند. تا به شغل‌هاي معتبر راه نيابند. همچنان در حاشيه مي‌مانند. اين ايده و بعدا تلاش در راه به ثمر رساندن آن، مانند تاسيس هنرستان‌هاي صنعتي و كارآموزي كه شهيد مصطفي چمران نقش تعيين‌كننده‌اي در رونق آنها داشت؛ سرفصل جديدي در تاريخ شيعه در لبنان شد. شيعيان در لبنان از حاشيه به متن آمدند. در اين تدبير و تحقق ايده امام موسي صدر، حافظ اسد هم به امام موسي كمك كرد. اصلا به فكر شيعيان خطور نمي‌كرد كه بتوانند در نهادهاي حكومتي يا قانونگذاري و دولت يا در مجامع دانشگاهي حضور داشته باشند. قضاياي سياسي و نظامي و امنيتي در لبنان «حجاب ساتر» شده است. از اين رو كار بزرگ امام موسي‌صدر مغفول مانده است. شايد به عنوان نمونه دقت در سخنراني بسيار دقيق و پرنكته امام موسي‌صدر در سال ۱۹۶۸ (۱۳۴۷) در مراسم افتتاحيه هنرستان فني و حرفه‌اي جبل عامل در شهر صور به ما نشان مي‌دهد كه امام موسي صدر چه افق روشني را مي‌ديده است. و براي دستيابي بدان افق چگونه مشي سياسي خردمندانه و بسيار مدبرانه‌اي انتخاب كرده است. ياري گرفتن از دولت لبنان، تقدير از روساي جمهور قبل وبعد لبنان، تقدير از كمك‌هاي فرانسه و تحسين لبناني‌هاي خارج لبنان كه در ساخت و تجهيز هنرستان نقش داشته‌اند: «امروز به مناسبت ميلاد حضرت زهرا‌(س) گرد هم آمده‌‌ايم. آن هم در چنين موسسه‌اي كه حاصل همكاري و همياري ملت بزرگوار ما و لبنانيان مقيم داخل و خارج كشور با دولت است... با تلاش اينان بود كه اين بناي عظيم برافراشته شد تا حاصلي فرا‌تر از بيان در بر داشته باشد: فرصت علم ‌آموزي براي دانشجويان و امكان آموزش براي كارگران و بهبود وضع معيشت خانواده‌ها... امروز در كنار شما گرد آمده‌ايم تا نتيجه كوششي مشترك را به تماشا بنشينيم كه اكنون به نهالي تبديل شده كه به تازگي روييدن آغاز كرده است. اين مساله نشان ‌دهنده آن است كه هرگاه شما بخواهيد، مي‌توانيد كارهاي بزرگ را به انجام برسانيد. و ان‌شاءالله با همكاري و تلاش‌هاي مخلصانه و معجزه‌‌وار به گلستاني خرّم تبديل خواهد  شد. 
اين نهال نوپا را در اين خاك گرانقدر و در كنار اين سرزمين مقدس جاي داديم تا اين تلاش ناچيز و نمادين را گواه اين حقيقت قرار دهيم كه همواره آماده‌‌ايم هرگاه لازم باشد، همه امكانات و حتي جان خود و فرزندانمان را در راه هدف خويش تقديم كنيم. 
در برابر اين سخاوت و دهشِ بي‌مانند نمي‌توانم سخني بر زبان آورم، جز اينكه از شما عزيزان تجليل و قدرداني كنم و با اصرار از شما بخواهم كه اكنون و در آينده بر روند برنامه‌ريزي و اداره و حسابرسي اين موسسه نظارت داشته باشيد. 
ان‌شاء‌الله مدرسه فعاليت خود را از سال تحصيلي ۱۹۶۹ - ۱۹۷۰ آغاز خواهد كرد و، پيش از آن، كادر اداري و امكانات آموزشي و ماشين‌آلات پيشرفته مدرسه نيز همچون بناي باعظمت آن و بسان همت بلند شما عزيزان، به سطح مطلوب خواهد رسيد.  در اينجا لازم مي‌دانم يادآور شوم كه دولت فرانسه قول مساعد داده است تا در رساندن مدرسه به سطح مطلوب ياريگر ما باشد. همچنين، ادبِ وفاداري حكم مي‌كند كه از تلاش‌ها و حمايت‌هاي رياست محترم جمهور جناب آقاي شارل حلو و نيز اقدامات و تلاش‌هاي كم‌نظير و مخلصانه رييس‌جمهور سابق، جناب آقاي فواد شهاب، قدرداني كنم.» (هيات رييسه جنبش امل، سيره و سرگذشت امام موسي صدر، ترجمه مهدي سرحدي، چاپ دوم، ج ۱، ص ۱۵۱ - ۱۵

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون