بيروت، جهاني ديگر، شناخت نشانهها در بيروت! (۲۸)
كافه تيستي چنين نبود. نيمه شب است اما غلغله است. در انتهاي يكي از سالنها درست در گوشه بشار اللقيس نشسته است. بشاراللقيس در حوزه انديشه سياسي دكترا گرفته است. كتابي با عنوان: «نقد الاسلاميه المعرفه» توسط دارالفارابي از او منتشر شده است. از سال ۲۰۱۰ تا به امروز چهره مطبوعاتي فعال بوده و هست. اكنون سردبير روزنامه اينترنتي خندق است. به خاندان بزرگ و مشهور اللقيس متعلق است. حسان اللقيس (۲۰۱۳-۱۹۶۳) يكي از فرماندهان برجسته نظامي و اطلاعاتي حزبالله كه در جنگ ۲۰۰۶ حضور موثر داشت از همين خاندان است. حسان اللقيس توسط عناصر اسراييلي در لبنان ترور شد. بشار به كنج ديوار تكيه داده. لپتاپش جلویش است. دارد مينويسد. سلام و احوالپرسي. ميگويد پنج دقيقهاي نياز دارد تا مطلبش را تمام كند. چاي نعناع سفارش ميدهيم. نگاه من به بشار اللقيس است. به نحو غيرعادي زيباست! زيباتر از آلندلون . توي همان مايهها! منتها آلندلون زيبايياش كم و بيش در جواني و ميانسالي حتي حالتي زنانه دارد. بشار اللقيس مردانه است. بحثمان از همان جايي شروع ميشود كه من دربارهاش انديشيده بودم. شهر تاريخ و فرهنگ دارد. موجود زنده است. حرف ميزند! در پس نامها و نشانها ميتوان تاریخ شهر و زندگی مردم را شناسايي كرد. وقتي گفته ميشود « ساحه الشهداء» يا «ساحه النصر» يا « ضاحيه» يا « جونيه» يا «خيابان الحمراء» يا «صبرا و شتيلا» هر يك از اين نامها و نشانها در پس خويش ماجراهاي بسيار دارند. تازه آن ماجراها هم خود حجاب ميشوند و در پس هر ماجرايي بايست دلايل و علل وقوع آن را شناسايي كرد. ديدهايد گاه در بررسي آثار باستاني يا ديوارنگارهها(فرسك) وقتي گچهاي اضافي را ميتراشند؛ گاه در زير تابلو مشهود تابلو ديگري رخ مينمايد. پيداست عدهاي بر آن تابلوي قديمي گچ كشيدهاند و روي آن نقش تازه زدهاند. يادم افتاد كه شبيه اين ماجرا را ما در چهلستون و عالي قاپو در اصفهان داريم. قاجارها بر نقش و نگارها و تابلوهاي عصر صفوي گچ كشيده بودند. آيا در زير آن نقوش پنهان مانده هم نقش ديگري بوده است؟!
اكنون ما بايست از پيش روي برخي نامها و نشانها لايهبرداري كنيم. تا بتوانيم به اندازه توانمان واقعيت را بشناسيم. مثلا « ضاحيه » چگونه شكل گرفت!؟ چگونه و با چه تدبيري شيعيان كه در لبنان در حاشيه زندگي ميكردند و به متن آمدند. كسي براي شيعيان در لبنان ارزش و اعتباري قائل نبود. كارهاي درجه چندم يا خدمت در خانههاي اعيان شغل آنها بود. در بيروت حضور موثر نداشتند. امام موسي صدر در دهه شصت و هفتاد ميلادي به اين صرافت افتاد تا شيعيان در بيروت حضور نداشته باشند. تا در بيروت و شهرهاي جنوب آموزش نبينند. تا به شغلهاي معتبر راه نيابند. همچنان در حاشيه ميمانند. اين ايده و بعدا تلاش در راه به ثمر رساندن آن، مانند تاسيس هنرستانهاي صنعتي و كارآموزي كه شهيد مصطفي چمران نقش تعيينكنندهاي در رونق آنها داشت؛ سرفصل جديدي در تاريخ شيعه در لبنان شد. شيعيان در لبنان از حاشيه به متن آمدند. در اين تدبير و تحقق ايده امام موسي صدر، حافظ اسد هم به امام موسي كمك كرد. اصلا به فكر شيعيان خطور نميكرد كه بتوانند در نهادهاي حكومتي يا قانونگذاري و دولت يا در مجامع دانشگاهي حضور داشته باشند. قضاياي سياسي و نظامي و امنيتي در لبنان «حجاب ساتر» شده است. از اين رو كار بزرگ امام موسيصدر مغفول مانده است. شايد به عنوان نمونه دقت در سخنراني بسيار دقيق و پرنكته امام موسيصدر در سال ۱۹۶۸ (۱۳۴۷) در مراسم افتتاحيه هنرستان فني و حرفهاي جبل عامل در شهر صور به ما نشان ميدهد كه امام موسي صدر چه افق روشني را ميديده است. و براي دستيابي بدان افق چگونه مشي سياسي خردمندانه و بسيار مدبرانهاي انتخاب كرده است. ياري گرفتن از دولت لبنان، تقدير از روساي جمهور قبل وبعد لبنان، تقدير از كمكهاي فرانسه و تحسين لبنانيهاي خارج لبنان كه در ساخت و تجهيز هنرستان نقش داشتهاند: «امروز به مناسبت ميلاد حضرت زهرا(س) گرد هم آمدهايم. آن هم در چنين موسسهاي كه حاصل همكاري و همياري ملت بزرگوار ما و لبنانيان مقيم داخل و خارج كشور با دولت است... با تلاش اينان بود كه اين بناي عظيم برافراشته شد تا حاصلي فراتر از بيان در بر داشته باشد: فرصت علم آموزي براي دانشجويان و امكان آموزش براي كارگران و بهبود وضع معيشت خانوادهها... امروز در كنار شما گرد آمدهايم تا نتيجه كوششي مشترك را به تماشا بنشينيم كه اكنون به نهالي تبديل شده كه به تازگي روييدن آغاز كرده است. اين مساله نشان دهنده آن است كه هرگاه شما بخواهيد، ميتوانيد كارهاي بزرگ را به انجام برسانيد. و انشاءالله با همكاري و تلاشهاي مخلصانه و معجزهوار به گلستاني خرّم تبديل خواهد شد.
اين نهال نوپا را در اين خاك گرانقدر و در كنار اين سرزمين مقدس جاي داديم تا اين تلاش ناچيز و نمادين را گواه اين حقيقت قرار دهيم كه همواره آمادهايم هرگاه لازم باشد، همه امكانات و حتي جان خود و فرزندانمان را در راه هدف خويش تقديم كنيم.
در برابر اين سخاوت و دهشِ بيمانند نميتوانم سخني بر زبان آورم، جز اينكه از شما عزيزان تجليل و قدرداني كنم و با اصرار از شما بخواهم كه اكنون و در آينده بر روند برنامهريزي و اداره و حسابرسي اين موسسه نظارت داشته باشيد.
انشاءالله مدرسه فعاليت خود را از سال تحصيلي ۱۹۶۹ - ۱۹۷۰ آغاز خواهد كرد و، پيش از آن، كادر اداري و امكانات آموزشي و ماشينآلات پيشرفته مدرسه نيز همچون بناي باعظمت آن و بسان همت بلند شما عزيزان، به سطح مطلوب خواهد رسيد. در اينجا لازم ميدانم يادآور شوم كه دولت فرانسه قول مساعد داده است تا در رساندن مدرسه به سطح مطلوب ياريگر ما باشد. همچنين، ادبِ وفاداري حكم ميكند كه از تلاشها و حمايتهاي رياست محترم جمهور جناب آقاي شارل حلو و نيز اقدامات و تلاشهاي كمنظير و مخلصانه رييسجمهور سابق، جناب آقاي فواد شهاب، قدرداني كنم.» (هيات رييسه جنبش امل، سيره و سرگذشت امام موسي صدر، ترجمه مهدي سرحدي، چاپ دوم، ج ۱، ص ۱۵۱ - ۱۵