همه كار ميكنيد جز آنچه كه بايد!
مديران استقلال فراري از قورت دادن قورباغه!
استقلال، پرافتخارترين تيم ايران در آسيا و يكي از پرطرفدارترين باشگاههاي كشور، همچنان در بلاتكليفي كامل براي انتخاب سكاندار فصل آينده بهسر ميبرد. شايد گفته شود مديران باشگاه دست نگه داشتهاند تا تكليف تيم در جام حذفي مشخص شود، اما اين قطعا استدلال درستي نيست. به گزارش روزنامه اعتماد، در شرايطي كه رقباي اصلي در حال برنامهريزي براي پيشفصل، جذب بازيكنان موردنظر سرمربي و آمادهسازي تيم براي حضوري قدرتمند در ليگ بيست و پنجم هستند، مديريت باشگاه استقلال گويي درگير هر كاري است جز اصليترين و حياتيترين وظيفه خود: انتخاب سرمربي. نگاهي به تحولات اخير در ساختمان خيابان نيلوفر، تصويري از سردرگمي و اولويتهاي وارونه را به نمايش ميگذارد. درحالي كه هواداران و كارشناسان بيصبرانه منتظر اعلام نام سرمربي جديد هستند تا حداقل نقطه آغازي براي فصل آينده مشخص شود، باشگاه اقداماتي را انجام ميدهد كه بيشتر شبيه به كارهاي فرعي و حاشيهاي به نظر ميرسند.
يكي از عجيبترين اين اقدامات، تعيين «سخنگو» براي باشگاه بوده است. پستي كه در ساختار فني و حتي اداري بسياري از باشگاههاي بزرگ فوتبال تعريف مشخصي ندارد و وظايف اطلاعرساني معمولا برعهده مديرعامل يا مدير رسانهاي است. حال سوال اينجاست كه در شرايطي كه اين تيم براي فصل بعد نه سرمربي دارد، نه تكليف بازيكنان اصلياش مشخص است و نه برنامه تمريني، سخنگو قرار است چه اطلاعاتي را به چه كسي منتقل كند؟ آيا اولويت در اين مقطع، تعيين فردي براي صحبت كردن است يا تعيين فردي كه قرار است تيم را بسازد و هدايت كند؟ اين اقدام بيشتر شبيه به تلاشي براي مديريت افكار عمومي و پاسخگويي به فشارهاست، بدون اينكه گره اصلي را باز كند.
حضور كلارنس سيدورف، ستاره سابق فوتبال جهان در تهران و باشگاه استقلال هم يكي ديگر از نقاط مبهم اين روزهاست. درحالي كه رسانهها و هواداران در جستوجوي دليل و نقش دقيق او در اين باشگاه هستند، توضيح شفافي ارايه نميشود. آيا او براي مشاوره فني در انتخاب سرمربي آمده؟ آيا قرار است نقشي در آكادمي داشته باشد؟ يا صرفا يك پست تشريفاتي دارد؟ صرفنظر از نيت واقعي، اينگونه اقدامات در شرايطي كه تيم اصلي بدون رهبر است بيشتر شبيه به نمايشي براي جلبتوجه يا ايجاد اين تصور است كه «باشگاه در حال كار است»، درحالي كه كار اصلي مغفول مانده است. بركناري و جابهجايي اعضاي هياتمديره هم به اين آشفتگي دامن ميزند. تغييرات مديريتي در حساسترين مقطع فصل نقل و انتقالات و پيش از انتخاب سرمربي، نشانهاي از بيثباتي در سطوح بالاست كه قطعا فرآيند تصميمگيري را كندتر و پيچيدهتر ميكند. چگونه ميتوان انتظار داشت يك تصميم حياتي مانند انتخاب سرمربي در چنين فضاي متلاطم و بيثباتي به سرعت و با دقت لازم اتخاذ شود؟ همه اين اقدامات جانبي -تعيين سخنگو، حضور مبهم چهرههاي سرشناس و تغييرات مديريتي- درحالي رخ ميدهند كه زمان به سرعت در حال ازدست رفتن است. هر روز تاخير در انتخاب سرمربي به معناي از دست دادن فرصت در بازار نقل و انتقالات، عقب افتادن از برنامه آمادهسازي بدني و تاكتيكي تيم و افزايش نگراني و بياعتمادي در ميان هواداران براي فصل بعد است كه زمان آن مثل برق و باد از راه ميرسد. اين وضعيت يادآور شوخي بامزهاي است كه چند وقت اخير در شبكههاي اجتماعي رواج پيدا كرده. اينكه كاربران مينويسند وقتي قرار است موقع درس خواندن يادم ميآيد بايد جارو بزنم، ظرفها را بشويم، خريد كنم و... خلاصه حاضرم هر كاري كنم تا درس خواندن را به تعويق بيندازم. قبلترها از اين وضعيت با عنوان قورت دادن قورباغه ياد ميشد. يعني كار سختي كه آدمها مدام پشت گوش مياندازند درحالي كه اصليترين كار همان است و بالاخره بايد يك روز انجامش دهند. مديريت باشگاه استقلال بايد بپذيرد كه در حال حاضر، هيچ اولويتي مهمتر از تعيين يك سرمربي شايسته و با برنامه نيست. تمامي انرژي و تمركز بايد صرف اين موضوع شود. كارهاي حاشيهاي و فرعي، هرچند ممكن است در شرايط عادي جايگاهي داشته باشند اما در وضعيت فعلي تنها به مثابه فرافكني و هدر دادن زمان و انرژي هستند. استقلال براي بازگشت به مسير موفقيت، بيش از هر چيز به ثبات، تمركز و تصميمگيري قاطع در مورد مهمترين پست فني خود نياز دارد، نه درگير شدن در بازيهاي رسانهاي و اقدامات بياولويت. هواداران استقلال، خسته از اين بلاتكليفي، تنها يك چيز ميخواهند: «تكليف سرمربي چه ميشود؟» مديران استقلال بايد قورباغهشان را قورت دهند!