پ ك ك؛ چرخش ايدئولوژيك در سايه زوال ژئوپليتيك
محمد رضا بابايي
پديده چرخش ايدئولوژيك در ميان گروههاي مسلح گريز از مركز، امر جديدي نيست و مصاديق زيادي دال بر صحت اين مدعا وجود دارد. گروههاي مسلح بعد از چنددهه مبارزه مسلحانه خشونتآميز و در عين حال خونبار، وقتي دريابند كه مبارزه مسلحانه آنان را در تحقق اهدافشان ياري نداده درصدد تغيير و چرخش ايدئولوژي بر خواهند آمد كه براي تحقق آن مبارزه كردند. لازم به ذكر است كه كشته شدن رهبران برجسته و چهرههاي تاثيرگذار گروههاي مسلح يا زنداني شدن آنان هم نقش بسزايي در بازنگري مانيفست و روش مبارزه اين گروهها ايفا ميكند. حزب كارگران كردستان نيز از اين قاعده مستثني نبود، اين حزب در اواخر دهه 1970 توسط عبدالله اوجالان تاسيس شد و از اين تاريخ تا لحظه انحلال، فراز و فرودهاي زيادي را در تاريخ مبارزه مسلحانه خود تجربه كرد. اين حزب در طول نيم قرن فعاليت مسلحانه بارها در تعريف و بازتعريف مفهوم دشمن و ماهيت اهداف خود، بازنگري كرده است و اين امر بيشتر تابع صرف از شرايط و مقتضيات سياسي بود كه در هر دورهاي حاكم بود.
اتحادها و ائتلافهاي مستعجل و مقطعي
در اواخر دهه 1970 تا اوايل دهه 1990 تنشهاي سياسي ميان تركيه و همسايه جنوبي خود سوريه تشديد شده بود. از مارس 1963 حزب بعث در سوريه قدرت را قبضه كرد. با توجه به رويكردهاي ايدئولوژي حزب حاكم كه تلفيقي از ناسيوناليسم عربي و سوسياليسم بود از اين رو، نخبگان سياسي سوريه روابط خود را با كشورهاي بلوك شرق تعميق کردند و وارد يك دوره طولاني مدت از تنش با همسايه شمالي خود يعني تركيه شدند. تركيه يكي از اعضاي برجسته پيمان آتلانتيك شمالي و يكي از كنشگران تاثيرگذار منطقهاي بود كه در بلوك غرب قرار داشت. علاوه بر آن، ناسيوناليسم افراطي بعثي كه روياي بازگرداندن استان جدا شده اسكندرون به سوريه را داشت كه در دوران قيموميت فرانسه به تركيه واگذار شد، نقش كاتاليزوري را در تشديد تنش بين دمشق و آنكارا ايفا کرد. در اين دوره، دشمني مشترك حكومت بعث سوريه و حزب كارگران كردستان با تركيه، آنها را به سمت يك وفاق و همگرايي سياسي و استراتژيك سوق داد. دولت دمشق با حمايت سياسي و نظامي غيرمستقيم از شبهنظاميان پكك براي آنكارا چالش ايجاد ميكرد و سوريه به پناهگاه امني براي رهبران اين حزب تبديل شده بود. در اين دوره، روابط ميان حزب كارگران كردستان با حكومت سوريه بيشتر متأثر از فضاي دو قطبي حاكم بر نظم بينالملل بود. بعد از فروپاشي اتحاد جماهير شوروي، كشورهاي همسو با بلوك شرق درصدد تجديد نظر در مناسبات ديپلماتيك خود برآمدند. اواخر دهه 1990 فصل جديدي در روابط دمشق و آنكارا رقم خورد كه چندان به سود حزب كارگران كردستان نبود. پروتكل آدانا در نهايت منجر به قطع حمايت حكومت سوريه از شبهنظاميان پكك و اخراج اعضاي آنان از اين كشور شد. سناريويي مشابه سناريوي مذكور در مناسبات بين شبهنظاميان پكك و حكومت بعث عراق رخ داد كه تاثير منفي در روابط ميان حزب كارگران كردستان و ديگر جريانهاي سياسي كرد در شمال عراق بر جاي گذاشت.
دستگيري عبدالله اوجالان در فوريه 1999 تنها مدت كوتاهي بعد از اخراج او از سوريه رخ داد. اين تحول، مقدمه آغاز يك چرخش ايدئولوژي در حزب كارگران كردستان بود. فروپاشي اتحاد جماهير شوروي و پايان كار بلوك شرق از يك سو و حاكميت نظام تكقطبي با محوريت ايالات متحده امريكا نقش كليدي را در تضعيف گفتمانهاي متأثر از ماركسيسم و سوسياليسم بهطور خاص و ديگر نحلههاي چپ داشت. از اين دوره به بعد اغلب جريانهاي چپ منطقهاي بيشتر در قالب و قامت نيروها و جريانهاي سياسي به حاشيه رانده شده و به عبارتي گريز از مركز فعاليت ميكردند. تلاش تركيه براي همسويي بيشتر با غرب و مساعي سياسي آنكارا براي عضويت در اتحاديه اروپا باعث شد تا كشورهاي اروپايي و ايالات متحده تمايل چنداني به حمايت سياسي از شبه نظاميان پكك نشان ندهند. اما يك تحول مهم بر مناسبات ديپلماسي ميان آنكارا با غرب سايه افكند كه باعث شد تا ايالات متحده امريكا و اتحاديه اروپا از پكك به مثابه اهرم فشاري عليه تركيه استفاده کنند و اين تحول منطقهاي چيزي نبود جز جنگ داخلي سوريه. فضاي سياسي- امنيتي جديد در منطقه بسترهايي را براي باز تعريف اتحادها و ائتلافهاي سياسي را بر اساس منافع ژئوپليتيكي فراهم کرد. در داخل سوريه، قدرت گرفتن نيروهاي موسوم به يگانهاي مدافع خلق (PYD) شاخه سوري پكك، آغاز تضاد منافع ميان آنكارا و غرب بود. ايالات متحده و اروپا شبه نظاميان كرد در سوريه را به عنوان يك كنشگر محلي متوازنكننده ميديدند كه قدرت گرفتن آن ميتوانست يك توازن نظامي در برابر گروههاي سلفي و بنيادگرايان فرامرزي ايجاد کند. در مقابل، تركيه قدرت گرفتن شبه نظاميان كرد در مرزهاي جنوبي را يك خطر بالقوه براي امنيت ملي خود تعريف ميكرد. جنگ داخلي سوريه يك ماه عسل نسبتا بلندمدت ميان شبه نظاميان كرد و غرب و حتي فراتر از آن حكومت اسد بود كه در دو دهه گذشته سازمان مادر را وجهالمصالحه توافق با تركيه قرار داده بود. نگراني غرب از تبديل شدن سوريه به يكي از قطبهاي بنيادگرايي، آن را به حمايت سياسي، نظامي و رسانهاي بيشتر از شاخه سوري اين گروه کرد و حتي مواضع كشورهاي عضو اتحاديه اروپا در قبال حزب كارگران كردستان به عنوان سازمان مادر را تعديل و تلطيف نمود. در داخل سوريه، دشمني مشترك ميان دولت بشار اسد و شبه نظاميان كرد با اپوزيسيون سوريه، مقدمهاي بود بر توسعه مناسبات دوجانبه ميان طرفين. ناگفته نماند كه فضاي ترديد و بياعتمادي همچنان بين حكومت سابق سوريه و شبهنظاميان كرد تا زمان سقوط اسد همچنان پا برجا ماند.
آغاز يك پايان
تحولات دراماتيكي در سوريه كه در نهايت منتج به سقوط دولت بشار و تشكيل يك دولت موقت در اين كشور شد؛ پيامدهاي جدي و آني براي كرُدهاي سوريه به دنبال داشت و تاثير اين پيامدها به حدي بود كه سازمان مادر را نيز تحتالشعاع قرار داد. سخنراني منتشر شده از اوجالان در مارس 2025 و به تبع آن اعلان انحلال حزب كارگران كردستان در هفته گذشته را جملگي ميتوان در تحولات پنج ماه اخير سوريه جست. عبدالله اوجالان بهطور خاص و ديگر رهبران سياسي پكك به خوبي دريافتند كه كنشگران منطقهاي و بينالمللي، هر يك در يك برهه زماني و با توجه به مقتضيات سياسي، اين حزب و آرمانهاي آن را وجهالمصالحه اهداف و منافع سياسي خود قرار دادند و آنان هرگز نتوانستند يك شريك استراتژيك در سطح منطقهاي و بينالمللي براي خود پيدا كنند. از سوي ديگر كاهش اقبال مردمي نسبت به جريانها و نحلههاي فكري چپ از يك سو و ترس و نگرانيهاي عمومي نسبت به مبارزهاي خشونتآميز، رهبران حزب كارگران كردستان را بر اين امر واداشت تا با انحلال حزب، به نيم قرن مبارزه مسلحانه بينتيجه عليه حكومت مركزي تركيه خاتمه بدهند. اين انحلال را ميتوان آغاز فرآيند گذار از مبارزه مسلحانه به مبارزه سياسي و مدني ناميد. رهبران ديروز حزب منحله پكك چه بسا ممكن است در آيندهاي نزديك از طريق گفتوگوهاي سياسي با جريانهاي سياسي كرد و چه بسا حكومت مركزي تركيه ضمن ورود به عرصه سياست، به بخشي از آرمانهاي سياسي خود كه دههها براي آن جنگيدند جامه عمل بپوشانند يا در بدترين سناريو در قامت اپوزيسيون سياسي با ديگر جريانهاي اپوزيسيون وارد ائتلاف و شراكت سياسي شوند و از طريق فعاليتهاي سياسي و مدني حمايت جامعه جهاني را به دست بياورند. تركيه نيز ميتواند با بازنگري در روابط خود با كردها، ضمن احقاق مطالبات سياسي و اجتماعي آنها، بستر جديدي را براي كاهش اختلافات و گسستهاي قومي در كشور، ايجاد کند. در سوريه نيز شبهنظاميان كرد كه تا حد زيادي در بعد ايدئولوژيك تابع سازمان مادر هستند راهي جز مصالحه و توافق سياسي با حكومت جديد دمشق ندارند. شرايط اجتماعي و دموگرافي كردها در سوريه بسيار شكننده است و بيش از دو سوم جمعيت مناطق تحت كنترل شبه نظاميان كرد در سوريه را عربها تشكيل ميدهند و حتي عشاير عرب نقش كليدي را در بروكراسي و دستگاه نظامي و امنيتي نيروهاي دمكراتيك سوريه (SDF) ايفا ميكنند. از طرفي كنشگران و بازيگران منطقهاي و بينالمللي نيز ترجيح ميدهند تا با يك بازيگر سياسي عقلاني كه قدرت را در سوريه دارد همكاري کنند تا با يك گروه شبهنظامي. فضاي سياسي و امنيتي جديد حاكم بر سوريه، ميتواند سناريويي مشابه سناريو حزب كارگران كردستان در شمال عراق را براي شبهنظاميان كرد سوري رقم بزند. در صورت بازگشت ثبات و امنيت به سوريه و تثبيت حاكميت حكومت مركزي بر تمامي قلمروی سرزميني اين كشور، فرآيند خلع سلاح شبهنظاميان كرد و خروج عناصر غيرسوري و ادغام عناصر كرد سوري در ارتش جديد سوريه يا حتي بازار كار اين كشور، ميتواند از سناريوهاي محتمل در رابطه با آينده سياسي كردهاي سوري باشد. حتي در بدترين سناريو در رابطه با چشمانداز سياسي سوريه كه همان جنگ داخلي جديد است، شبهنظاميان كرد شانس چنداني براي كنشگري مجدد نخواهند داشت، زيرا اين طيف مسلح عملا بعد از انحلال سازمان مادر در كردستان عراق، با بحران مشروعيت جدي مواجه شده است و از سوي ديگر بازيابي توان بازدارندگي نظامي در صورت عدم وجود يك حامي منطقهاي يا بينالمللي ممكن و ميسر نيست. كارشناس جهان عرب