سيمين سليماني
اواخر سال گذشته خبرهايي درباره «كانون موسيقي نواحي» و آغاز به كار آن منتشر شد. روزهاي آخر بهمن، خانه موسيقي ايران، در خبري آورده بود: «اسامي ۴۵ هنرمند موسيقي از سراسر كشور به عنوان نماينده شوراي اجرايي كانون موسيقي نواحي ايران از سوي هياتمديره موقت كانون موسيقي نواحي ايران متشكل از: محمدرضا درويشي، احمد صدري، كيخسرو پورناظري، حميدرضا اردلان، ايرج نعيمايي، ژيوار شيخالاسلامي، صادق چراغي، پيمان بزرگنيا و محسن شريفيان منصوب شدند، اعلام شد.» نام اين 45 نفر با ذكر نواحي و مناطق آمده بود و در پايان اين خبر هم تاكيد شده بود: «چتر اين كانون بسيار وسيع [است] و منحصر به اين اسامي نيست و تمامي هنرمندان نواحي ميتوانند در انتخابات آتي كه در نخستين مجمع عمومي برگزار خواهد شد، شركت كنند.»
از جنبههاي مختلفي ميتوان به آغاز به كار اين كانون توجه كرد؛ از بررسي سرگذشت تشكلهاي اينچنيني گرفته تا كاركردها و اهداف اين كانون و... ما در اين گزارش، سراغ سه نفر از اعضاي هياتمديره موقت كانون موسيقي نواحي ايران رفتيم و پرسشهايي را با آنها در ميان گذاشتيم. آنچه در گزارش پيشرو آمده، به چند نكته متمركز شده و پرسشها حول اين محور آمده كه «كانون موسيقي نواحي ايران» با چه اهدافي آغاز به كار كرده و چه فعاليتهايي داشته است و مهمترين چالشها و موانعش در طول اين مدت كوتاه چه بوده. استقبال از سوي اين جامعه هنري چگونه بوده و چقدر چنين تشكلهايي ميتوانند به موسيقي خدمت كنند. از آنجا كه ميدانيم بخش بزرگي از هنرمندان موسيقي نسبت به عملكرد خانه موسيقي انتقادات جدي دارند، حضور اين كانون زير چتر خانه موسيقي تا چه اندازه ميتواند متضمن فعاليت صنفي مستقل در حوزه موسيقي نواحي باشد؟
به سختجاني عادت كردهايم
صادق چراغي، يكي از اعضاي هياتمديره موقت كانون موسيقي نواحي ايران در گفتوگو با روزنامه اعتماد درباره شكلگيري و پايهگذاري اين كانون ميگويد: «نزديك به يك سال پيش بود كه به پيشنهاد هنرمندِ پژوهشگر، جناب آقاي پيمان بزرگنيا در پي برپايي كانون هنرمندان موسيقي نواحي بوديم. پيش از آن، در رخدادهاي گوناگون، در پيوند با موسيقي اقوام ايراني درباره اينگونه رويدادها با آقاي بزرگنيا و ديگر هنرمندان همكاري و همانديشي داشتيم. گاه همه اينها به شكوه و دردِ دل ميرسيد و گاهي كوشش داشتيم آنجاهايي كه ميشود و كسي حرف ما را ميشنود به سويه اينگونه رخدادها، سمتوسوي بهتري بدهيم. در ميانه همه اين كارها ميشد دريافت كه توان هر يك از ما بهطور جداگانه صرف اين كارها ميشود و ترديدي نبود كه اگر همافزايياي داشتيم شايد ميشد جلوي برخي بيتدبيريها را گرفت. آقاي بزرگنيا برداشتشان اين بود كه با بودن يك تشكل، شايد بتوان به اين همصدايي و همانديشي افزونتر رسيد. اين پيشنهاد و پيگيري ايشان بود كه از بستر و پايگاه خانه موسيقي، ياري بگيريم تا بتوانيم چنين گروهي را سامان دهيم. ولي مشكل اينجا بود كه من و برخي از دوستان، خود منتقد سرسخت خانه موسيقي بوديم و هستيم. به هر روي كارها تا جايي پيش رفت كه آمد و شد ما به خانه موسيقي شكل گرفت. جلساتي كه با بودن آقايان احمد صدري، پيمان بزرگنيا، من و بانو منصوره ثابتزاده و نمايندگان خانه موسيقي شكلگرفته و رفتهرفته ديگر استادان و هنرمندان هم به اين جلسات افزوده شدند. در دل همين نشستها از مشكلات و دشواريهاي پيش روي موسيقي نواحي ميگفتيم و ميشنيديم. ولي بيشتر از همه به اين جمعبندي رسيديم كه از مشكلات نگوييم و درباره تشكلي بينديشيم كه بتواند برخي از راهكارها را براي كاستن از مشكلات، هم طراحي كند و هم براي اجراي آنها پيگيري داشته باشد. آقاي «نوربخش» مدير «خانه موسيقي» متوجه بودند كه برخي از ما از منتقدان خانه و عملكردش هستيم. ايشان در همان نشستها گفتند من به عنوان مدير بنا نيست كاري انجام دهم، ولي چشمبهراه پيشنهادها و راهكارهاي شما ميمانم تا به ياري يكديگر راهي براي رسيدگي به كارها و كاستن از مشكلات بيابيم و پيگير انجام آنها شويم. پس از برگزاري چند نشست، اعضاي هياتمديره اين كانون مشخص شدند. پس از تعيين هياتمديره، كاري پيش نرفت و ما نشستي نداشتيم تا اينكه در نشست هفتم خردادماه سال جاري، برخي هنرمندان موسيقي اقوام كه بيشتر هم در تهران مقيم هستند، گزينش شدند تا اين هنرمندان كه نسبت به هياتمديره در رده سني جوانتري هم هستند، پيگير كارهاي اجرايي اين كانون باشند. ضمن اينكه در هسته اصلي اين كانون در هر استان و هر يك از كانونهاي خنياي اقوام، پيشتر نمايندگاني گزينش شده بودند تا اين كانون با همراهي و همانديشي با اين هنرمندان و پژوهشگران بتواند، صداي هنرمندان در جايجاي ايران عزيزمان باشد و اميدوارم كه همه اينها بتواند راهگشا باشد. از آنجا كه حدود چهار ماه از تشكيل كانون گذشته و همانگونه كه پيشتر گفتم نخستين نشست ما در هفتم خردادماه بود كه به گزينش و تعيين هنرمندان در چارچوب هيات اجرايي رسيد؛ بسيار زود است كه درباره عملكرد، موانع و چالشها، بخواهيم سخن بگوييم.»
اما در مطلبي كه در سايت خانه موسيقي درج شده، آمده كه «تمامي هنرمندان موسيقي نواحي ميتوانند در انتخابات آتي و در نخستين مجمع عمومي» شركت كنند؛ با توجه به اين گزاره از چراغي پرسيديم كه با توجه به شرايط مختلف، آيا اين كانون ميتواند خدمتي به جامعه موسيقي داشته باشد؟ اين آهنگساز و پژوهشگر در اين باره پاسخ ميدهد: «در بيانيه درست آمده و اميدواريم كه اين كانون بتواند پژواك صداي همه هنرمندان خنياي اقوام ايراني باشد، شايد هم بهتر است به جاي «همه» از واژه «بيشتر» بهره بگيرم كه زيادي روياپردازي نباشد. اينكه اين كانون بتواند خدمتي كند، چند سويه دارد كه من پاسخي براي آن ندارم. نابساماني در زمينه موسيقي و در اينجا موسيقي نواحي، بسيار است و ما به اين اميد اينجا گرد آمديم كه بتوان در پيوند با اين نابساماني كارهايي پيش برد. ما در پيوند با هنر موسيقي، ديگر عادت كردهايم كه در اوج نااميدي كارها را پيش ببريم و سختجاني يكي از اركان پيشبرد كارهاست؛ بنابراين بهتر است بگويم كه در اين زمينه نه بسيار اميدوارم و نه نااميد.»
در پايان از صادق چراغي كه خود يكي از هنرمندان منتقد خانه موسيقي است، اين سوال مطرح شد، «از آنجا كه بخش بزرگي از هنرمندان موسيقي نسبت به عملكرد خانه موسيقي انتقادات جدي دارند. حضور اين كانون زير چتر اين نهاد، باعث چالش نميشود؟ تا چه حد ميتوان اميدوار بود كه اين كانون بتواند مستقل عمل كند؟» چراغي در اين باره ميگويد: «ما همه در حال تمرين دموكراسي هستيم. در پيوند با ضعف در انجام كار گروهي، ايرانيان شهرت دارند. ما هم در اين روزها ميبينيم كه اين شهرت، گزافهگويي نيست. از جهان سياست تا ورزش و هنر، ناهماهنگي در كارهاي گروهي بسيار است. شايد ما همگي بايست انجام كار گروهي و همفكري در كارها را بيشتر تمرين كنيم. اميدواريم كانون بتواند مستقل باشد و گامهايي كاربردي براي انجام كارها و بهبود شرايط بردارد. با اينهمه انتقادها از خانه موسيقي پابرجاست و ما منتقدها اميدواريم روال انجام كارها هم تغيير كند.
نميخواهم عملكرد خانه موسيقي را با كارايي اينگونه تشكلها و مجمعها در كشورهاي ديگر سنجش كنم، كافي است كاركرد خانه موسيقي را با خانه تئاتر در همين تهران، مقايسه كنيم، آن هم نه در كارها و گامهاي بزرگ بلكه در كارهاي كوچك. در صفحه خانه تئاتر گزارش برخي از اين كارهاي بهظاهر كوچك هست.
براي نمونه هر عضو خانه نمايش با ارايه كارت عضويت در برخي مراكز درماني، حتي اگر بيمه نباشد ميتواند تا چهل درصد از تخفيف خدمات دندانپزشكي استفاده كند. يا خانه تئاتر سالنهايي دارد كه به نفع هنرمنداني كه از بدِ روزگار، اوضاع ماليشان بد شده، آن سالنها را در اختيار هنرمندان ميگذارد و همه عوايد فروش به آن هنرمندان ميرسد تا بتوانند اوضاع خود را ترميم كنند. يا اينكه اعضاي اصلي، قديمي و شناختهشده هنرمندان نمايش، اينگونه نيست كه لازم باشد هرسال بيايند حق عضويت دهند و پيگيري كنند تا كارتِ عضويتِ خانه تئاتر را داشته باشند. از سوي ديگر هنرمنداني كه توان ماليشان به هر دليلي پايين آمده با هزينه خودِ خانه تئاتر بيمه ميشوند و هزينههاي بيمه آنها پرداخت ميشود. به هرروي اگر نقدي هست به همه اينهاست كه ميتوانيم كاركرد بهتري داشته باشيم و نداريم و البته اينكه چرا بايد اينگونه باشد؟»
ضرورت توجه به زنان موسيقي نواحي
پيمان بزرگنيا، يكي ديگر از اعضاي هياتمديره موقت كانون موسيقي نواحي ايران هم به پيگيريهاي پيشتر چنين تشكلي اشاره ميكند و ميگويد: «در پاسخ به پرسش شما درباره نحوه تشكيل كانون موسيقي نواحي ايران، بايد به گذشته دورتري اشاره كنم. پيش از آنكه اوايل دهه هشتاد وارد موضوع تأسيس كانوني با اين مختصات شويم، بسياري از پيشكسوتان تلاش كرده بودند كه از وزارت كشور مجوزي براي راهاندازي چنين نهادي دريافت كنند؛ اما موفق به انجام اين كار نشدند. همواره دغدغه داشتيم نهادي صنفي و مستقل براي هنرمندان موسيقي نواحي ايران ايجاد شود. در نهايت متوجه شديم كه تنها مسير قانوني، از طريق خانه موسيقي و ذيل كانونهاي صنفي آن امكانپذير است. از همان زمان، من و جمعي از دوستان اين موضوع را پيگيري كرديم. خانه موسيقي در پاسخ به درخواست ما، اعلام كرد كه موسيقي نواحي، بخشي از موسيقي ايران است و نميتوان تفاوت معناداري ميان موسيقي نواحي و موسيقي كلاسيك يا سنتي ايران قائل شد. در نتيجه، هر فردي ميتوانست به عنوان خواننده، نوازنده يا پژوهشگر به كانونهاي تخصصي مرتبط بپيوندد. با اين حال، ما بر اين نكته تأكيد كرديم كه موسيقي نواحي ايران بهدليل گستردگي و تنوع چشمگيرش، نيازمند يك تشكل مستقل است. برآورد ما نشان ميداد كه بيش از هشتاد هزار هنرمند در اين حوزه فعالند و اين آمار اغراقآميز نيست. در برخي مناطق ايران، صدها نوازنده مستعد وجود دارد كه شايستگي عضويت در چنين كانوني را دارند. سرانجام، اواخر پاييز سال گذشته، خانه موسيقي با درخواست ما موافقت كرد و مقرر شد اين كانون راهاندازي شود. همان زمان، جلساتي با هياتمديره خانه موسيقي برگزار شد. در اين جلسات تأكيد شد كه اين كانون بايد رويكردي فعال داشته باشد؛ چرا كه پيشبيني ميشد بيشترين تعداد عضو را در ميان ساير كانونها بهخود اختصاص دهد.»
اين پژوهشگر درباره چالشها و موانع چنين پاسخ ميدهد: «از همان ابتدا، با چالشهاي متعددي مواجه شديم، از جمله برگزاري انتخابات دموكراتيك و چگونگي مشاركت هنرمندان كه در سراسر كشور پراكندهاند. از سويي امكان ايجاد شعبههاي منطقهاي در كوتاهمدت وجود ندارد و از سويي اين پراكندگي بسيار چالشبرانگيز است. البته اميدواريم در آينده بتوانيم بهتدريج به اين مهم دست يابيم، اما در حال حاضر زيرساختهاي لازم براي تحقق آن فراهم نيست و نميشود در هر منطقه كانوني تاسيس كرد. براي غلبه بر اين چالشها، ابتدا شوراي مشورتي تشكيل داديم كه متشكل بود از پژوهشگران و فعالان حوزه موسيقي نواحي ايران. هنرمندان محمدرضا درويشي، حميدرضا اردلان، احمد صدري، هوشنگ جاويد، صادق چراغي، منصوره ثابتزاده، ايرج نعيمايي و بنده بوديم. در اين شورا، نظرات مختلف مطرح و بررسي شد. همچنين با برخي ديگر از هنرمندان فعال در موسيقي نواحي ايران هم گفتوگوهايي انجام و ديدگاههاي آنها با هدف حركتي مثبت جمعآوري شد. به همين دليل، تلاش كرديم از هر منطقه، دو يا سه نفر از هنرمندان را هم دعوت كنيم تا نماينده آن منطقه در جلسات باشند. بسياري از هنرمندان پيشكسوت بهدليل كهولت سن، امكان پيگيري امور اداري را ندارند. بنابراين، از پژوهشگران و فعالاني بهره گرفتيم كه بتوانند بين نوازندگان و خوانندگان منطقه تعامل ايجاد كنند. در شوراي مشورتي، بيش از پنجاه نفر از اهالي مناطق مختلف حضور داشتند. تلاش كرديم افراد باتجربه و شناختهشده را گرد هم آوريم و از ظرفيت آنها به عنوان بازوهاي مشورتي استفاده كنيم. پس از جلسات مشورتي، به اين نتيجه رسيديم كه در حال حاضر امكان برگزاري انتخابات وجود ندارد؛ بنابراين هياتمديرهاي را بهصورت انتصابي و با نظر اعضاي شورا تشكيل داديم. اين هياتمديره، متشكل از فعالان و پژوهشگران موسيقي نواحي است كه عمدتا در تهران ساكنند، دليل هم دسترسي سريعتر براي پيگيري امور براي پايهگذاري كانون بود. در واقع هدف از تشكيل اين شورا و هياتمديره موقت، خدمترساني سريعتر به هنرمندان موسيقي نواحي ايران است تا شرايطي را براي آن مجمع عمومي مهيا كنيم. ما نسبت به مشكلات اين هنرمندان آگاهيم و معتقديم تنها از طريق تعامل جمعي ميتوان اين مشكلات را حل كرد. اميدوارم در آينده، هياتمديرهاي قوي، صنفي و كارآمد ايجاد كنيم تا مشكلات هنرمندان موسيقي نواحي را قدرتمند پيگيري كند.»
بزرگنيا درباره قرار گرفتن اين تشكل ذيل خانه موسيقي و چالشهاي احتمالي هم چنين پاسخ ميدهد: «درباره نقدهايي كه به خانه موسيقي وارد است، بايد اشاره كنم كه ما در كانون، نهادي مستقل هستيم مانند ساير كانونها و هياتمديره خانه موسيقي معمولا در امور كانونها دخالت نميكند چراكه هر كانون اساسنامه دارد و طبق اساسنامه بايد عمل كند و تحتتأثير هيچ فشار و اعمال نفوذي قرار نميگيريم. من و ساير دوستان در اين هياتمديره موقت هيچگونه حقوقي از خانه موسيقي دريافت نميكنيم؛ تنها در مواقع لزوم، در حد توان، همكاري كردهام. متأسفانه خانه موسيقي بودجه كافي در اختيار ندارد و درآمد آن صرفا از طريق حق عضويت اعضا تأمين ميشود كه البته برخي از اعضا اين مبلغ را هم پرداخت نكردهاند. در حال حاضر بودجه مشخصي براي انجام برنامهها نيست ولي خانه موسيقي تلاش ميكند براي برنامههای پيشنهادي اندك بودجه در اختيار بگذارد، تلاش ما در وهله اول تقويت اين كانون است. يكي از دغدغههاي مهم ما، وضعيت هنرمندان زن در موسيقي نواحي ايران است. بسياري از زنان فعال در اين عرصه، به دليل محدوديتهاي موجود، حتي در شهرهاي خود امكان حضور در صحنه را ندارند و تنها به تدريس موسيقي بسنده كردهاند. معتقديم كه حقوق آنها بايد بهطور جدي پيگيري شود. ما بر لزوم همكاري با نهادهاي مرتبط، از جمله معاونت هنري وزارت ارشاد و سازمان ميراث فرهنگي، تأكيد داريم؛ چرا كه بخشي از وظايف اين نهاد، حمايت از ميراث ناملموس و معرفي هنرمندان است. از سويي برنامههايي همچون جشنواره موسيقي نواحي كه بهطور مرموزي سفارشي برگزار ميشود، ميتواند از ظرفيت كانون به عنوان بازوي مشورتي بهرهمند شود تا چنين جشنوارههايي مستقلتر باشند. در نهايت، بايد بگويم كه مشكلات موسيقي نواحي ايران بسيار زياد است اما بهتدريج و با تلاش جمعي حل ميشود و ما همچنان اميدواريم بتوانيم گامهاي موثري در اين زمينهبرداريم.»
ضرورت حمايت از نهادي ارجمند
ژيوار شيخالاسلامي، ديگر عضو هياتمديره موقت كانون موسيقي نواحي ايران، اهداف اين كانون را چنين برشمرد: «اين كانون اهداف مختلفي را دنبال ميكند از جمله: معرفي نوازندگان و خوانندگان فعال در عرصه موسيقي نواحي، چه در زمينههاي اجرايي و چه در حوزههاي پژوهشي؛ امكانپذير ساختن برگزاري كنسرت و ارايه اجراهاي گوناگون و حضور پررنگتر اين عزيزان در جشنوارهها؛ كسب اطلاع از شرايط معيشتي نوازندگان و خوانندگان موسيقي نواحي و تلاش براي رفع مشكلات ايشان، بهويژه با توجه به اينكه اكثر آنها سالهاست بهخاطر نبود فضاي اجرايي و زيرساختها خانهنشين شدهاند؛ برگزاري مراسم بزرگداشت براي تقدير از تلاشهاي اساتيد پيشكسوت و تاثيرگذار موسيقي و آواز نواحي؛ معرفي سازهاي محلي و بالاخره تمهيد امكان ثبت آثار موسيقي و آواز نواحي. بديهي است كه برگزاري جشنوارههاي ويژه موسيقي نواحي بهخصوص در پايتخت ميتواند ضمن معرفي سازهاي محلي هر منطقه از گستره پرتنوع موسيقي اقوام، تا اندازهاي حمايت مالي و معنوي از خوانندگان، نوازندگان و سازندگان سازهاي محلي به عمل آورد. جلساتي كه تاكنون برگزار شده منحصرا مربوط بهنحوه تشكيل اين كانون، هماهنگي براي حضور حداكثري اعضا بهمنظور انتخاب هياتمديرهاي كه بتواند كانون را در عرصههاي مختلف بهطور شايسته معرفي و مطرح كند، بوده است و براي تبيين و تصويب راهكارهايي كه بتوانند اهداف مورد نظر را در كوتاهترين زمان به مرحله اجرا برسانند. در نشست اخير تصميم بر اين شد كه در خانه هنرمندان مراسمي برگزار شود و طي آن، اين انجمن يا كانون با بزرگداشت دو تن از پژوهشگران موسيقي نواحي فعاليتش را بهطور رسمي آغاز كند.
او گفت: سالها طول كشيد تا موسيقي نواحي بالاخره تشكل خاص خودش را داشته باشد. از حدود پانزده سال پيش و البته شايد بيشتر، بانو پروين بهمني همراه با چند تن ديگر در تلاش بودند تا چنين انجمني را تشكيل دهند ولي فقدان حمايتهاي مادي و معنوي همواره مانع تحقق اين هدف ميشد تا اينكه سرانجام با همت و پشتكار جناب پيمان بزرگنيا و حمايتهاي جناب حميدرضا نوربخش اين امر مهم و مبارك ممكن و عملي شد. روند كار كانون هماكنون به مرحلهاي رسيده كه ضروري است حمايتهاي لازم رسانهاي و معنوي از آن، از جانب مسوولان فرهنگي و هنري كشور، بهعمل بيايد و اهميت درخور و بايسته به اين انجمن و كاركرد و اهدافش داده شود و به رسميت شناختن انجمن و مهمتر از هرچيز، پشتيباني مالي و معنوي از آن در دستور كار قرار گيرد. بايد توجه داشت بدون حمايتهاي لازم و كافي مادي و معنوي هيچ توفيقي ممكن نيست و هيچ پيشرفتي هم صورت نميگيرد و اين، واقعيتي آشكار است.»
اين خواننده در اشاره به چالشها ميگويد: «شايد بتوان گفت يكي از بزرگترين موانع در مسير پيشبرد اهداف انجمن، نبود اساتيد سرشناس و در نتيجه فقدان همفكري نخبگان و عدم امكان بهرهگيري از خرد جمعي صاحبنظران اين حوزه بوده، كه بدون اين هيچ يك از اهداف عاليه كانون تحقق نخواهد يافت. اين كانون اساسا بهمنظور بهتر ديده شدن موسيقي نواحي تشكيل شده و بايد تحت حمايت چهرههاي مطرح صاحب تريبون، بيشتر و بهتر شناخته و معرفي شود تا قدرت بيشتري بگيرد. اين حق خواننده و نوازنده موسيقي نواحي است كه براي معرفي هنرش، در جلسات مجمع عمومي انجمن شركت كند و موسيقي منطقهاش را نمايندگي كند و بتواند از طريق نماينده منطقهاش در انجمن، از مشكلات و چالشهاي فرماليته موجود اطلاع يابد. خوشبختانه موزيسينهاي نواحي در مجموع، استقبال بسيار خوبي از تشكيل و فعاليت اين كانون بهعمل آوردهاند؛ چرا كه دغدغه هميشه آنها بوده كه صدايشان شنيده شود؛ واقعيت اين است كه ساليان سال به هنر و فعاليتهاي ايشان كمتوجهي شده؛ بنابراين وجود اين انجمن ميتواند برايشان بسيار حائز اهميت باشد زيرا سبب ميشود در جامعه موسيقي، بيشتر و بهتر، ديده و شنيده شوند.»
شيخالاسلامي به اين پرسش كه «بخش بزرگي از هنرمندان موسيقي نسبت به عملكرد خانه موسيقي انتقادات جدي دارند. حضور اين كانون زير چتر اين نهاد، باعث چالش نميشود؟» اينطور پاسخ ميدهد: «بهعقيده من خانه موسيقي مكاني امن براي هنرمندان اين مرز و بوم است و به هر حال اين نهاد نيز به واسطه معضلاتي چون نبود يا كمبود حمايتهاي مالي و نيز تحت تأثير آفت خودسانسوري با شرايطي نامطلوب دستوپنجه نرم ميكند و در مقام يك مجموعه ناگزير از تعامل و تقابل با شرايط خوب و بد جامعه و رسانههاست و برآيند همين شرايط، گهگاه نارضايتي هنرمندان را برميانگيزد. بايد پذيرفت در جامعهاي زندگي ميكنيم كه از ديد برخي اقشار، خودِ موسيقي جاي سوال دارد؛ از اين حيث، همين كه خانه موسيقي توانسته طي اين سالها دوام بياورد و به حيات و فعاليتش ادامه دهد، جاي شكر دارد. خانه موسيقي يعني خانهاي امن براي موسيقي اقوام، يعني مأمن تمام موسيقيهاي ايرانزمين. به نظرم تمام سبكهاي موسيقي ايران بايد زيرمجموعه خانه موسيقي باشند و خانه موسيقي حامي همه آنها بشود. از نگاه من، اگر انجمن يا كانون موسيقي نواحي رويكردي متفاوت با تأثيرگذاري بيشتر در پيش گيرد، ميتواند استقلالش را به اثبات برساند و ماندگار شود؛ يعني با فراهمسازي امكان حضور پررنگ فعالان موسيقي نواحي و معرفي و ارايه آثارشان در قالب زيرمجموعهاي از خانه موسيقي، به رسالتش جامه عمل بپوشاند و از عهده مسووليت سنگيني كه بر دوش گرفته، به نيكي برآيد. اين انجمن از جمله ميتواند جشنوارهاي سالانه و سراسري مخصوص حضور هنرمندان نواحي نقاط مختلف و ارايه آثارشان برگزار كند و نامي وزين و معين و تاريخي ثابت و مشخص براي آن تعيين و اعلام كند. در اين صورت است كه كانون يا انجمن موسيقي نواحي نهادي خوشنام و يادگاري ارجمند در سپهر هنر اين سرزمين باقي خواهد ماند.»