ادامه از صفحه اول
ايران زخمي اما بيدار است
تكرار ادبيات تهييجي يا سكوت مصلحتانديشانه، هر دو خطرناك است. ما نيازمند روايتهايي هستيم كه همدلي بيافرينند، نه ترس؛ اميد بدهند، نه بيتفاوتي.
نبايد از نقش مهم بخش خصوصي، اصناف و بدنه اقتصادي جامعه نيز غفلت كرد. امروز حمايت از مردم فقط از طريق تأمين امنيت نظامي يا بيانيههاي رسمي ممكن نيست. بايد زندگي روزمره مردم را تابآور كرد. پرهيز از افزايش قيمتها، كمك به خانوادههاي آسيبپذير، حفظ اشتغال، تسهيل توزيع كالاهاي اساسي و حتي برپايي پويشهايي براي كمك به مجروحان، از وظايف عاجل بدنه اقتصادي كشور است. اصناف، اتحاديهها و شركتهاي بزرگ، ميتوانند با همكاري دولت و نهادهاي مدني، يك پشتوانه حمايتي ملموس براي مردم ايجاد كنند. جنگ، وقتي مردم احساس كنند پشتشان خالي است، به وحشت بدل ميشود. ولي اگر احساس كنند تنها نيستند، به همدلي تبديل ميشود. در اين ميان، دولت نيز بايد از حالت تدافعي خارج شود. شفافيت، آرامش، هوشمندي در اطلاعرساني، گفتوگو با مردم، و مشاركتدادن گروههاي اجتماعي و نخبگان در تصميمسازيها، از گامهاي كليدي براي عبور از بحران است. تكرار كليشههاي تبليغاتي يا واكنشهاي امنيتمحور، جز تقويت بدبيني و بياعتمادي اجتماعي، ثمري ندارد. دولت بايد نشان دهد كه در كنار مردم ايستاده، نه فقط در مقام حاكم، بلكه در جايگاه همراه. فراموش نكنيم كه ملت ايران، در حافظه تاريخي خود بارها بحرانهايي سختتر از امروز را تجربه كرده است. از جنگ تحميلي گرفته تا تحريمها، از فجايع طبيعي تا بحرانهاي اقتصادي، همواره عاملي كه ما را از فروپاشي نجات داده، انسجام ملي و احساس تعلق جمعي بوده است. اينبار نيز چنين خواهد بود، اگر نگذاريم اختلافات خُرد، بر «درد بزرگ» سايه بيفكند. دشمنان ايران، بيش از آنكه نگران قدرت نظامي ما باشند، نگران بازگشت حس ملي ما هستند. همان چيزي كه در اين روزها، در دلهاي زخمي و چشمهاي نگران مردم، دوباره زنده شده است. ما امروز در آغاز مسيري سخت ايستادهايم. ممكن است فردا سختتر باشد. اما يك واقعيت روشن است؛ ايران، هنوز براي ميليونها نفر از فرزندانش عزيز است. و آنهايي كه اين خاك را خانه خود ميدانند، در برابر متجاوز، تنها يك پاسخ دارند: ماندن، ساختن، و ايستادن كنار هم. اين آغاز يك عصر جديد است؛ نه از جنس نبرد صرف، كه لابد از سنخ آگاهي، هُشياري و مسووليت جمعي. و ملتهايي كه در لحظات سخت، با هم بمانند، شايستگي فرداهاي بهتر را خواهند داشت. ايران، امروز زخمي است، اما بيدار. و همين بيداري، بزرگترين ترس دشمنان اين سرزمين است.
خيزش ايران در برابر جنايت شبانه
آنچه ميداند از شجاعتها سرداران و سربازان خويش است. ايران از هجوم اسكندر تا مغول سرفراز بيرون آمد؛ هر چند كه هر زمان زخمهاي كاري خورد. اما خيلي زود زخمهايش را بست. به پا ايستاد، سربرافراشت و سرنوشت خويش را دوباره آنگونه كه ميخواست، رقم زد. اينك آزموني ديگر از ايراني و ايرانيت اين مردمان به ميان آمده است. دشمن در جنايتي شبانه به خانه و آشيانه مردمان زد. زنها و دختران و كودكان را آزرد. سرافراز مرداني از جنس ايمان و شهادت را آنان گرفت. اما غرش بمبافكنها بيش از آنكه دل بر خونهايي كه ريخت بسته باشد، چشم در فرداي روشنايي داشت. چشم داشت كه ببيند مردمان برخاسته در روشناي صبح چگونه از خويش ميگريزند. چشم داشت كه ببيند مردمان اين مرز و بوم چسان هراس و ترس را نمايش ميدهند. چشم داشت كه ببيند چگونه بر قفسههاي نان و آب هجوم ميآورند! اما صبح روز پايتخت، باطلالسحر آنان بود. مردمان متين سر بر آوازه تاريخ نهادند. كمتر از هر جمعه ديگر از خانه بيرون آمدند. خانوادهها دل در گرو مهر يكديگر نهادند. آن كساني كه بيرون بودن، از هميشه با يكديگر مهربانتر بودند. غريبگي از ميان برخاسته بود. نفرت و كينه از تجاوز گلوهايشان را ميفشرد. غيرت انتقام قلبهايشان را به تپش واميداشت. دشمن شكست خورده بود. دشمن در آن هدف بنيادين خود ناكام ماند. ايران و ايراني به فراسوي تاريخ، به آن سپيدهدم آغازين بازگشت. دلهاي جدا و مكدر، با يكديگر پيوند خورد. در سوگ عزيزانش اشك ريخت. خود را درست به مانند آهيختهمردان هگمتانه متحد ساخت. شكستن اين اتحاد و همدلي هدف اصلي بمباران بود كه كام نيافت. ايران بار ديگر به پا ميخيزد. زخمهايش را ميبندد. تنهاي خويش را سرودي ميسازد:
ز بهر بر و بوم و پيوند خويش/ زن و كودك خرد و فرزند خويش/ همه سر به سر تن به كشتن دهيم/ از آن به كه كشور به دشمن دهيم
دفاع حداكثري ازميهن
مشكل اصلي اسراييل با ايران دقيقا از همينجا نشات ميگيرد و موضوع هستهاي مزيد بر علت است.اكنون در شرايط خطير و احتمالا كم مانند تاريخي صورت مساله اين است و همه سخنهاي ديگر يا بهانه است يا فرع بر مساله اصلي است.امروز هركس با اندك آشنايي به اوضاع جهاني و با سر سوزن تعهد به كشورش ميداند كه همه اختلافها بايد به كناري گذاشته شوند و انتقادها وان قلتها مانعي در جهت همبستگي و اتحاد ميهني نشوند.نمايش كوچكترين ضعف داخلي رژيم خيره سر متجاوز را در شدت و گستردگي جناياتش عازم خواهد كرد. اكنون البته مطالبه ملي اين است كه براي دفاع مشروع از خود وميهن سرفراز خويش همه وجوه بازدارندگي، تاكيد ميشود همه وجوه بازدارندگي را تقويت كنيم و هرگز سپر نيندازيم. ايران بزرگ وعزيز چه در ميدان عمل و چه در بعد تصميمگيري با استفاده از خرد جمعي حتما ميتواند از اين مرحله هم عبور كند و طمع بيگانگان لجوج و ستمگر را بر باد دهد.ما بايد ايران را حفظ كنيم و آبادشسازيم وبه نسل آتي تحويلش دهيم .اسراييل اكنون منفور اكثر ملتهاي آزاده جهان است وقضاوت جهاني ميتواند همراه ما باشد.جنايت و توحش عليه ايرانيان همدردي گسترده وجدانهاي بيدار را در پي خواد داشت وتقابل جانانه با اين درندگي را مشروع خواهد كرد.يادوخاطره شهداي گرانقدر اين حمله شنيع وغير انساني گرامي باد.