• 1404 شنبه 7 تير
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj ایرانول بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 6079 -
  • 1404 شنبه 7 تير

نگاهي به تغيير رويكرد امريكا به تحريم‌هاي نفتي ايران پس از آتش‌بس با اسراييل

چراغ سبز ترامپ به صادرات نفت نخواستن يا نتوانستن؟

در بحبوحه تحولات پرتنش خاورميانه و جنگ ۱۲ روزه ميان ايران و اسراييل، اظهارات اخير دونالد ترامپ و فرستاده ويژه او در امور غرب آسيا؛ استيو ويتكاف، مبني بر امكان ادامه صادرات نفت ايران به چين و «كوتاه آمدن» از اِعمال تحريم‌هاي شديد نفتي، بار ديگر توجه رسانه‌ها و تحليلگران را به تغييرات سياست انرژي امريكا جلب كرده است. آنها در پي پاسخ به اين سوال هستند كه آيا اين رويكرد جديد امريكا، نشانه حمايت واقعي از ايران است يا نتيجه محدوديت‌ها و موانع ساختاري در اعمال تحريم‌ها؟

۱) صادرات نفت ايران به چين؛ حقيقتي غيرقابل ‌انكار
فروش نفت ايران به چين از سال‌ها پيش در جريان است و اين سخنان ترامپ و ويتكاف نه مسير جديدي باز كرده و نه ساختار تحريم را تغيير داده است. بر اساس داده‌هاي معتبر بر اساس داده‌هاي شركت‌هاي رديابي نفتكش‌ها ازجمله Vortexa و Kpler و همچنين گزارش‌هاي بازار، صادرات نفت ايران به چين از سال‌هاي تحريم شديد امريكا تا امروز نه‌تنها متوقف نشده، بلكه در مارس ۲۰۲۵ به بالاترين سطح خود در يك دهه گذشته و به بيش از يك ‌‌ميليون و ۸۰۰‌هزار بشكه در روز افزايش يافت كه معادل ۱۶‌درصد از كل واردات نفت خام دريايي چين در اين ماه است. استان شاندونگ كه ميزبان بسياري از پالايشگاه‌هاي مستقل چين است، بيشترين سهم را از اين واردات داشت. بر اساس گزارش Vortexa، موجودي نفت در اين استان در مارس به ميزان ۲۲‌ميليون بشكه افزايش يافت كه بالاترين افزايش ماهانه ثبت‌ شده تاكنون است. اين در حالي است كه بر اساس گزارش بلومبرگ، درحالي كه چين از ژوئن سال ۲۰۲۲، به شكل رسمي، نفت از ايران خريداري نكرده است. چين كه بزرگ‌ترين واردكننده نفت در جهان است، حدود ۱۴ درصد از نفت خام خود را از ايران تامين مي‌كند؛ اما اين رقم به دليل محرمانه ماندن آمار، احتمالا بيشتر است. اين روند نشان مي‌دهد اِعمال تحريم‌هاي امريكا در عمل در زمينه صادرات نفت به چين به ‌مرور كاهش يافته‌اند و نوعي همزيستي اقتصادي در سايه تحريم‌ها شكل‌ گرفته است. ترامپ و استيو ويتكاف در اظهارات اخير خود به‌ نوعي به اين واقعيت اذعان كرده‌اند و «چراغ سبز» به چين و ايران براي ادامه معاملات نفتي داده ‌شده است. اين سهل‌گيري؛ نه حمايت رسمي، بلكه نوعي اغماض عملي است. اين مواضع به ‌نوعي «پذيرش ضمني» وضع موجود نيز محسوب مي‌شود. اين سخنان به جهانيان نشان مي‌دهد كه فروش نفت ايران به چين يك واقعيت تثبيت ‌شده است.

۲) آيا ترامپ واقعا حامي صادرات نفت ايران به چين شده است؟
تحليل روند اقدامات ترامپ و تيم او در دوره رياست‌جمهوري اول و مواضع كنوني نشان مي‌دهد كه اين تغيير نه در قانون كه در سياست اجرايي تحريم‌هاست. ترامپ در عمل، سخت‌ترين تحريم‌هاي تاريخ عليه صادرات نفت ايران را در قالب سياست «فشار حداكثري» (Maximum Pressure) طراحي و اجرا كرده است؛ در دوره او شركت‌هاي چيني، بانك‌ها و كشتيراني‌هاي مرتبط با ايران به ‌شدت هدف قرار گرفتند؛ در اين ميان قطع دسترسي ايران به سامانه سوئيفت و تحريم بانك مركزي نيز ابزارهاي كليدي فشار حداكثري بوده‌اند و هيچ نشانه‌اي از تلاش براي «تعليق تحريم‌ها» يا بازگرداندن روابط مالي با ايران وجود ندارد. با اين اوصاف، اظهارات ترامپ درباره امكان صادرات نفت ايران به چين هيچ دلالت واقعي به حمايت از تهران ندارد.

۳) چرايي كوتاه آمدن ترامپ و تيمش  پس از جنگ ۱۲ روزه
در اين چرخش تاكتيكي دو عامل اصلي ديده مي‌شود: (1) محدوديت‌هاي ساختاري و اشباع تحريم‌ها: امريكا عملا تمام كارت‌هاي تحريمي ممكن را بازي كرده و ديگر ابزار جديدي براي افزايش فشار ندارد. چين به عنوان شريك بزرگ اقتصادي ايران و يكي از قطب‌هاي اصلي بازار جهاني نفت، تحريم مستقيم آن براي امريكا دشوار و پرهزينه است. امريكا نمي‌خواهد چين را مستقيما درگير بحران نفتي كند؛ چون چين شريك تجاري بزرگ امريكاست و تحريم بانك‌هاي چيني به معناي شوك به بازار مالي جهاني است. اگر امريكا بخواهد ايران را كنترل كند، مستقيما تحريم كردن چين راهكار نيست؛ بلكه استفاده از اهرم چين عليه ايران موثرتر است. (2) نگراني از شوك‌هاي بازار نفت و پيامدهاي داخلي: اعمال شديد تحريم‌ها عليه نفت ايران، پس از جنگ اوكراين و تحريم‌هاي بخش انرژي روسيه، به معني حذف حدود 5/1 ميليون بشكه نفت از بازار است كه مي‌تواند قيمت‌ها را به سطوح بالاتر از ۱۰۰ دلار برساند؛ پديده‌اي كه ترامپ در آستانه انتخابات ميان‌دوره كنگره و تعطيلات تابستاني امريكايي‌ها نمي‌خواهد؛ بنابراين، راهبرد جديد ترامپ و ويتكاف بر مهار غيرمستقيم ايران از طريق چين و حفظ ثبات نسبي بازار انرژي متمركز شده است.

نتيجه‌) چراغ سبز ترامپ؛ نخواستن نيست نتوانستن است!
با توجه به داده‌ها و سياست‌هاي گذشته و حال، مي‌توان نتيجه گرفت كه ترامپ و تيمش نمي‌خواهند واقعا به ايران كمك كنند؛ بلكه به دليل محدوديت‌هاي ساختاري و شرايط ژئوپليتيكي، نمي‌توانند تحريم‌هاي نفتي را به شكل سخت‌تري اعمال كنند. اين «كوتاه آمدن» تاكتيكي است براي حفظ ثبات بازار نفت و به‌كارگيري چين به عنوان بازيگر مهار ايران. در واقع، اظهارات ترامپ يك بازي سياسي است كه به‌طور غيرمستقيم به پذيرش وضعيت موجود و نياز به راه‌حلي ديپلماتيك اشاره دارد؛ اما در صورت تغيير شرايط سياسي يا ژئوپليتيكي، احتمال بازگشت فشار حداكثري و تحريم‌هاي شديد مجدد وجود دارد. در حال حاضر ترامپ دنبال نوعي نرمش تاكتيكي براي حفظ كنترل از راه غيرمستقيم است: ايران نفت بفروشد، اما تحت نظارت چين؛ چين نقش متعهدي در جلوگيري از تنش دوباره ايران و اسراييل بازي كند؛ امريكا از درگيري تازه و افزايش قيمت نفت اجتناب كند. ترامپ اكنون بر مديريت ايران از طريق چين تاكيد مي‌كند، نه انزواي كامل ايران. طرح اين ادعا در پس‌زمينه جنگ ايران با اسراييل؛ يعني اينكه ايران از يك تهديد منطقه‌اي به يك بازيگر ژئواستراتژيك همسو با چين تبديل‌شده است و ترامپ از اين به بعد براي بازتعريف «تهديد ايران» به عنوان بخشي از تقابل بزرگ‌تر با چين تلاش مي‌كند. براي ايران، استفاده از اين فرصت در جهت تثبيت صادرات نفت به بازارهاي آسيايي، توسعه همكاري‌هاي مالي و اقتصادي با چين و همسايگان و تقويت ديپلماسي انرژي حياتي است. براي امريكا، لازم است سياستگذاران واقع‌بينانه‌تر به محدوديت‌هاي تحريم و منافع بازار جهاني نگاه كنند تا از تكرار شوك‌هاي نفتي قبلي جلوگيري شود.
دكتراي حقوق نفت و گاز

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون