• 1404 دوشنبه 9 تير
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj ایرانول بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 6080 -
  • 1404 يکشنبه 8 تير

« اعتماد» در گفت‌وگوي اختصاصي با اميرعلي ابوالفتح بررسي كرد

سايه سنگين نبرد روايت‌ها بر ديپلماسي

توقف يا تداوم غني‌سازي توسط ايران سرنوشت رايزني‌ها با امريكا و گام‌هاي بعدي اسراييل را رقم مي‌زند

حديث   روشني

در شرايطي كه تنش ميان ايران و نهاد پادماني اوج گرفته، عباس عراقچي، وزير امور خارجه كشورمان در واكنش به ادعاهاي اخير رافائل گروسي با انتشار پيامي در شبكه ايكس خواسته ادعايي اين نهاد جهت بازديد از سايت‌هاي هسته‌اي ايران را فاقد معنا خواند. واكنش رييس دستگاه ديپلماسي درحالي رسانه‌اي شد كه پيش‌تر تعليق همكاري ايران و آژانس توسط شوراي نگهبان تصويب شده و همزمان مقام‌هاي امريكا بالاخص شخص ترامپ درباره از سرگيري مذاكرات با ايران اظهارات ضد و ‌نقيضي را مطرح كردند، اظهاراتي كه با واكنش تند مقام‌هاي رسمي كشورمان روبه‌رو شد، به همين بهانه روزنامه اعتماد با اميرعلي ابوالفتح، كارشناس مسائل امريكا گفت‌وگو داشت. به باور ابوالفتح ادامه كليد اصلي طرح پيشنهادي ادعايي امريكاست.

 مشروح اين گفت‌وگو را در ادامه مي‌خوانيد: 

اميرعلي ابوالفتح، كارشناس مسائل امريكا در پاسخ به سوال «اعتماد» در باب اظهارات ضد و نقيض مقامات دولت ايالات‌متحده؛ تهديدات همزمان يا تاكيد بر ديپلماسي و مباحث مربوط به سرمايه‌گذاري در ايران گفت: فارغ از اينكه اخيرا سي‌ان‌ان در گزارش خود از طرح پيشنهادي امريكا در باب سرمايه‌گذاري در برنامه هسته‌اي غيرنظامي‌ ادعاهايي را مطرح كرده، بايد توجه داشت كه اين ادعاها بر چه پايه و اساسي استوار است. اما اگر فرض كنيم كه اين طرح ادعايي قرار باشد اجرايي شود، در نسخه‌اي كه من مشاهده كردم، پيش‌بيني شده كه ۳۰ ميليارد دلار از منابع مالي كشورهاي عربي حاشيه خليج‌فارس تامين و در ايران سرمايه‌گذاري شود. هر چند كه دونالد ترامپ منكر چنين ادعايي شد. با اين حال، همه‌ چيز بستگي دارد به اينكه ايران همچنان بر ادامه روند غني‌سازي در داخل خاك كشور اصرار داشته باشد يا نه. اگر ايران بر فرآيند غني‌سازي تاكيد داشته باشد، اين پيشنهاد به نتيجه نخواهد رسيد و راه به جايي نخواهد برد. اما اگر ايران در موضع خود تغييري ايجاد كند، اجراي اين طرح امكان‌پذير خواهد بود.  به باور ابوالفتح بايد توجه داشت كنگره امريكا اصلا در اين ماجرا نقش مستقيمي ندارد و نمي‌تواند مانع اقدام مشترك كشورهاي حاشيه خليج‌فارس براي سرمايه‌گذاري در صنعت هسته‌اي ايران شود. اين موضوع هيچ ارتباطي هم به تحريم‌هاي كنگره ندارد. در مورد آزادسازي اموال بلوكه‌شده ايران نيز، كه در طرح ادعايي شبكه سي‌ان‌ان گنجانده شده، باز هم مشكلي ازسوي كنگره وجود نخواهد داشت؛ چراكه كنگره نمي‌تواند مانع اين اقدام شود. بنابراين، اركان اين پيشنهاد دست‌كم در چارچوب داخلي امريكا فعلا با مانع خاصي مواجه نيست. حتي در زمينه تحريم‌ها نيز، رييس‌جمهور ايالات‌متحده اين اختيار را دارد كه اجراي آنها را به حالت تعليق درآورد.  اين كارشناس مسائل امريكا در ادامه به «اعتماد» گفت: اما درنهايت، همه ‌چيز به موضع ايران در قبال غني‌سازي بستگي دارد. تا اين لحظه كه ما در حال صحبت هستيم، ايران همچنان بر انجام غني‌سازي در داخل كشور تاكيد دارد. اينكه در آينده چه پيش خواهد آمد، قابل پيش‌بيني نيست. ابوالفتح در پاسخ به ديگر پرسش «اعتماد» در باب تناقضات موجود ميان اظهارات نهاد پادماني و نيز مقامات دولت امريكا در باب خسارات وارده ناشي از بمباران تاسيسات هسته‌اي و همزمان تشديد تنش‌ها ميان ايران و نهاد پادماني تاكيد كرد: واقعيت اين است كه در مورد ميزان خسارت وارد شده، طبيعتا در اين زمينه اطلاعات دقيقي در دست نيست. اصل ماجرا اين است كه خسارتي وارد شده، اما اين ميزان مي‌تواند فرضا از ۵۰درصد باشد تا ۹۰ يا حتي صددرصد. دولت امريكا و اسراييل مدعي‌اند كه تخريب بسيار گسترده و با سرعت بالا صورت گرفته، به‌گونه‌اي كه برخي از چهره‌هاي سياسي اين دو بازيگر حتي ادعا كرده‌اند كه برنامه غني‌سازي ايران عملا از بين رفته است. 
به گفته اين كارشناس مسائل سياست خارجي اما در اين ميان، دو تناقض جدي وجود دارد: نخست، تناقض ميان مواضع خود مقامات امريكايي و دوم، تناقض ميان روايت مقامات امريكايي و مواضع آژانس بين‌المللي انرژي اتمي. برمبناي تناقض‌گويي نخست بايد گفت، اگر برنامه هسته‌اي ايران به‌كلي نابود شده، ديگر چرا بايد توافقي انجام شود؟ ۳۰ ميليارد دلار ادعايي مي‌گويند كه قرار است سرمايه‌گذاري شود، بابت چه چيزي است؟ وقتي سانتريفيوژها و ذخاير اورانيوم ايران نابود شده‌اند، اين مبالغ براي چه هزينه‌اي تخصيص داده مي‌شوند؟ و ايران بايد از كدام مواضعش عقب‌نشيني كند، وقتي اساسا چيزي باقي نمانده؟ بنابراين، آنچه دونالد ترامپ در باب نابودي كامل تاسيسات هسته‌اي مطرح مي‌كند، با اشكال جدي مواجه است. از آن گذشته در هر توافقي، طرف مقابل بايد در ازاي يك امتياز يا دارايي باارزش، امتيازي بدهد. اگر همه‌ چيز نابود شده باشد، اساسا جاي مذاكره‌اي باقي نمي‌ماند.
ابوالفتح در ادامه گفت‌وگوي خود همچنين خاطرنشان كرد: نكته دوم نيز به تناقض موجود در مواضع آژانس بازمي‌گردد. اگر گزارش‌هاي ارايه‌شده از سوي امريكا و اسراييل دقيق و صحيح باشد، پس اين اورانيومي كه رافائل گروسي (مديركل آژانس) مي‌گويد ايران هنوز ۴۰۰ كيلوگرم از آن را در اختيار دارد، كجاست؟ اگر همه اين مواد در فردو بوده و با بمباران‌هاي سنگرشكن از بين رفته و در اعماق زمين مدفون شده، آژانس قرار است چه چيزي را راستي‌آزمايي كند؟ در مجموع، ادعاهايي كه مطرح مي‌شود، نشان مي‌دهد كه روايت رسمي دولت امريكا آن‌طور كه وانمود مي‌شود، همگون و مستدل نيست. ما نيز اطلاعات ويژه‌اي درباره آنچه واقعا در فردو گذشته، نداريم و نمي‌دانيم كه آيا ايران توانسته ذخاير اورانيوم خود را حفظ كند يا خير. اما آنچه مشخص است، اين است كه مواضع دولت امريكا و آژانس، به شكل آشكاري با يكديگر در تناقض قرار دارند. ابوالفتح در پاسخ به ديگر سوال «اعتماد» در باب ادعاي اخير دونالد ترامپ و نماينده ويژه‌اش در خاورميانه درباره لغو تحريم‌هاي فروش نفت ايران به چين تاكيد كرد: درخصوص بحث تحريم‌هاي چين، به نظر مي‌رسد دونالد ترامپ پس از اقدام غيرقانوني و تجاوزكارانه‌اي كه عليه تاسيسات هسته‌اي ايران انجام داد كه نه ‌فقط حمله به خاك ايران، بلكه حمله مستقيم به تاسيسات داراي مواد شكافت‌پذير بود، اكنون مي‌كوشد با ژستي نرم‌تر ظاهر شود. اين نخستين‌بار در تاريخ است كه تاسيساتي هسته‌اي با چنين ويژگي‌هايي، كه تحت نظارت و نگهداري رسمي در چارچوب توافقات بين‌المللي قرار دارند، مورد حمله قرار گرفته‌اند. حال نيز ترامپ تلاش مي‌كند با طرح برخي ادعاها، به نوعي از ايران دلجويي كرده و از تشديد درگيري‌ها جلوگيري كند؛ از جمله اينكه مي‌گويد به چين اجازه خريد نفت ايران را مي‌دهد.  به گفته ابوالفتح اما اين ادعا در شرايطي مطرح مي‌شود كه ايران پيش از حمله نيز نفت خود را مي‌فروخت و چين نيز آن را خريداري مي‌كرد. حالا ترامپ مي‌گويد اجازه مي‌دهم؛ گويي تا پيش از اين، خريد و فروش نفت ايران بدون اجازه او متوقف شده بود. در واقع، حتي در دوره تحريم نيز چين يكي از مشتريان اصلي نفت ايران بود و ايران هم به‌طور مداوم صادراتش را ادامه مي‌داد. بنابراين، اين ادعاي تازه ترامپ نه اقدام خارق‌العاده‌اي است، نه تغييري بنيادين در وضعيت موجود ايجاد مي‌كند. اينكه او مدعي است اكنون مجوز خريد نفت را صادر كرده، بيشتر يك ژست سياسي و تبليغاتي است. البته نمي‌توان تاثير عملياتي محدود آن را كاملا ناديده گرفت، اما بدون ترديد، اين اقدام آن‌گونه كه در رسانه‌هاي نزديك به دولت امريكا تبليغ مي‌شود، چشمگير نيست.
اين كارشناس مسائل امريكا در ادامه به «اعتماد» گفت: نكته مهم‌تر اين است كه اگر واقعا امريكايي‌ها قصد دارند حسن‌نيت خود را نشان دهند، بايد اين حسن‌نيت را در قالب اقدامات عملي و مشخص بروز دهند و در مقابل، ايران نيز مي‌تواند متناسب با آن واكنش نشان دهد. جمهوري اسلامي ايران بارها اعلام كرده كه اگر طرف مقابل حسن‌نيت داشته باشد، ايران هم حسن‌نيت نشان خواهد داد. اين يك منطق متقابل است: اگر ايالات‌متحده بر فشار حداكثري اصرار كند، ايران هم بر مقاومت حداكثري تاكيد خواهد داشت. اگر امريكا حمله كند، ايران پاسخ خواهد داد و اگر واقعا نشانه‌اي از تغيير رفتار يا نيت مثبت از سوي واشنگتن ديده شود، آنگاه تهران نيز مي‌تواند واكنشي متناسب و معقول نشان دهد.  ابوالفتح در پاسخ به ديگر پرسش «اعتماد» در باب اينكه ذيل متغيرهايي كه مورد ارزيابي قرار گرفت اساسا چقدر احتمال دارد دو طرف مجددا به ميز مذاكره بازگردند خاطرنشان كردكه طبيعتا نمي‌توانم پيش‌بيني دقيقي درباره آينده مذاكرات داشته باشم. پيش از حمله نيز بسياري از پيش‌بيني‌ها درست از آب درنيامدند و حالا هم نمي‌توان با قطعيت اظهارنظر كرد.  در جريان بمباران و درحالي كه حملات اسراييل ادامه داشت، ايران به‌صراحت اعلام كرد تا زماني كه اين حملات ادامه دارد، مذاكره‌اي در كار نخواهد بود. همين موضع به‌روشني نشان مي‌دهد كه اكنون كه حملات متوقف شده‌اند، از نظر اصولي مانعي براي ازسرگيري مذاكرات وجود ندارد و شرايط حداقلي براي گفت‌وگو فراهم شده است. با اين‌حال، بايد توجه داشت كه فضاي پس از جنگ با قبل از آن بسيار متفاوت است. مواضع و نگاه طرفين نيز نسبت به گذشته تغييرات قابل توجهي كرده است. اگر پيش از آغاز جنگ، بي‌اعتمادي ايران به ايالات‌متحده وجود داشت، امروز اين بي‌اعتمادي شديدتر شده؛ نمي‌خواهم بگويم كه به صفر رسيده، اما واقعا به‌ سمت صفر شدن پيش مي‌رود. به باور اين كارشناس مسائل بين‌الملل در اين شرايط، نمي‌توان به ‌راحتي گفت كه مذاكرات قطعا ازسر گرفته مي‌شود. همان‌طور كه ايران تا اين لحظه هيچ موضع رسمي در اين باره اعلام نكرده، ايالات‌متحده نيز رسما چيزي نگفته است. البته منابع غربي و رسانه‌هاي امريكايي به ‌طور مداوم روي اين موضوع مانور مي‌دهند، اما حتي به ‌نظر مي‌رسد كه كاخ سفيد نيز به‌ طور رسمي آغاز مذاكرات را تاييد نكرده است. در مجموع اما بايد صبر كرد. ممكن است مذاكرات شايد همين هفته يا هفته آينده آغاز شود، يا با كمي تاخير كليد بخورد. اما واقعيت اين است كه دير و زود دارد، اما سوخت و سوز ندارد. با توجه به شرايط، مذاكرات بايد بالاخره ازسر گرفته شود؛ هر چند ممكن است زمان و قالب آن با گذشته متفاوت باشد.
اين كارشناس مسائل امريكا در پاسخ به ديگر سوال «اعتماد» در باب تحليل سناريوهاي پيش رو در صورت تشديد تنش‌ها و عدم بازگشت طرفين به ميز مذاكره ازجمله آغاز حملات تل‌آويو به ايران تشريح كرد: تناقض اصلي اينجاست؛ اگر همان‌طور كه ترامپ و نتانياهو ادعا مي‌كنند، همه تاسيسات هسته‌اي ايران نابود شده و ايران نيز موفق به جابه‌جايي اورانيوم غني‌شده خود نشده و تمام آن در زير آوار مدفون شده است، پس اصرار امروز ايران بر ادامه غني‌سازي چه تهديدي مي‌تواند ايجاد كند؟ 
به گفته ابوالفتح واقعيت اين است كه امريكا در گذشته نه به خودِ موضع‌گيري ايران، بلكه به دارايي‌هاي راهبردي آن، يعني ميزان ذخاير اورانيوم غني‌شده و زيرساخت‌هاي عملياتي آن، حساسيت داشت. مي‌گفتند ايران اين ذخاير را دارد و ممكن است به سمت ساخت بمب حركت كند. حالا اگر ادعا كنند كه ديگر چنين ذخايري وجود ندارد و همه‌ چيز از بين رفته، حتي اگر ايران همچنان بر غني‌سازي تاكيد داشته باشد، سوال اين است كه دقيقا چه چيزي را مي‌خواهد غني كند و چه تهديدي باقي مانده است كه بخواهند حملاتشان را از سر بگيرند، بنابراين اگر ادعاي ترامپ و نتانياهو مبني بر نابودي كامل برنامه هسته‌اي ايران درست باشد، اصرار تهران بر مواضع پيشين عملا موضوعيت ندارد. اما اگر اين ادعا نادرست باشد، يعني همه ‌چيز از بين نرفته و ايران توانسته باشد بخشي از زيرساخت‌ها يا ذخاير خود را حفظ كند و اكنون بر تداوم برنامه غني‌سازي تاكيد دارد، در آن صورت احتمال بازگشت تنش‌ها و حتي درگيري، پس از يك وقفه، منتفي نخواهد بود. 
ابوالفتح در ادامه به «اعتماد» گفت: در واقع، همه ‌چيز بستگي دارد به اينكه صنعت غني‌سازي ايران تا چه اندازه آسيب‌ديده است و چه ميزان از اورانيوم غني‌شده همچنان دراختيار دارد. اگر واقعا چيزي باقي نمانده باشد، عملا موضوع منتفي است و كسي ديگر حساسيتي نسبت به ايران در حوزه هسته‌اي نخواهد داشت؛ چراكه به ادعاي آنها قابليت راهبردي ايران در اين زمينه ازدست رفته است. 
اين كارشناس مسائل امريكا در ادامه خاطرنشان كرد: اما اگر شرايط برخلاف آنچه ترامپ مي‌گويد باشد و توانمندي‌ها به‌ طور كامل از بين نرفته باشند، آن‌گاه فضاي تنش‌آلود كنوني ادامه خواهد يافت. حتي در داخل امريكا نيز بر سر همين موضوع اختلاف‌نظر وجود دارد. 
ترامپ مدعي است كه ما همه ‌چيز را نابود كرديم و ديگر بايد از ماجرا عبور كنيم و به زندگي عادي برگرديم. در مقابل، گروهي ديگر در امريكا با اين روايت مخالف‌اند. 
گزارش‌هاي مختلفي منتشر شده كه روايت ترامپ را زير سوال مي‌برند، اما واقعيت اين است كه ما هنوز نمي‌دانيم كدام روايت درست است. ادعاهاي مطرح‌شده ازسوي مقامات امريكايي با يكديگر هم‌راستا نيست و همين تناقض‌ها نشان مي‌دهد كه وضعيت از شفافيت لازم برخوردار نيست و نمي‌توان با قطعيت درباره ميزان آسيب‌ وارده به برنامه هسته‌اي ايران اظهارنظر كرد.
ابوالفتح در پاسخ به ديگر پرسش «اعتماد» در باب تحليل ميزان نقش‌آفريني روسيه در توقف درگيري‌ها ميان ايران و اسراييل تاكيد كرد: حقيقتا من نقش قابل‌توجهي براي روسيه در توقف درگيري‌ها قائل نيستم. البته نمي‌توان گفت اين نقش به‌ طور كامل صفر بوده، اما عدد بالايي هم نيست. آنچه امريكا را به سمت پيشنهاد آتش‌بس سوق داد، بيشتر ناشي از عوامل ديگر بود تا اراده يا كنشگري خاصي از‌سوي روسيه. حداقل در سطح علني، شاهد هيچ اقدام برجسته يا تهديدآميزي از جانب روسيه نبوديم؛ نه اعلامي درباره اعزام نيرو، نه وعده‌اي براي ارسال جنگنده يا تجهيزات نظامي به ايران و نه هيچ نشانه‌اي از اقدامي كه بتواند موازنه قدرت را به‌گونه‌اي جدي به ضرر غرب بر هم بزند. اگر روسيه اقدامي جدي انجام داده بود كه نگراني واشنگتن را برانگيزد، شايد مي‌شد گفت در تصميم براي آتش‌بس موثر بوده، اما آن‌طور كه از شواهد پيداست، چنين كنشگري قابل‌توجهي ازسوي مسكو صورت نگرفته است. به باور ابوالفتح تصميم امريكا براي پذيرش آتش‌بس را بايد عمدتا خارج از نقش‌آفريني روسيه تحليل كرد. البته نمي‌خواهم بگويم هيچ تاثيري نداشته، اما آن‌قدر اندك بوده كه مي‌توان آن را در طيف خاكستري بسيار كم‌رنگ و نزديك به سفيد طبقه‌بندي كرد. اما دلايل اصلي آتش‌بس، به ‌نظر من، متغيرهاي ديگري بود.  اين كارشناس مسائل امريكا در ادامه با اشاره به دلايل توقف درگيري‌ها به واسطه درخواست واشنگتن گفت: نخست اينكه امريكايي‌ها به اين جمع‌بندي رسيدند كه ماموريت‌شان پايان يافته است؛ آنها مي‌خواستند از طريق فشار نظامي، ايران را از ادامه غني‌سازي بازدارند و حالا مدعي‌اند كه به اين هدف رسيده‌اند و ديگر نيازي به ادامه جنگ نيست. دوم، خسارات سنگيني بود كه اسراييل در اين جنگ متحمل شد.  گزارش‌هاي منتشر شده نشان مي‌دهد هزينه دوازده روز جنگ ايران و اسراييل، دو برابر كل هزينه ۲۱ ماه جنگ اسراييل با حماس بوده است. از نظر اعتبار و حيثيت، اين رقم براي اسراييل سنگين و دردناك است، به‌ويژه با توجه به دقت و قدرت ويرانگري موشك‌هايي كه از سوي ايران شليك مي‌شد. سوم، اشتباه محاسباتي ابتدايي اسراييل بود. آنها تصور مي‌كردند مي‌توانند با يك عمليات برق‌آسا، ظرف ۲۴ ساعت فرماندهي نظامي ايران را هدف قرار دهند و ساختار تصميم‌گيري كشور را دچار فروپاشي كنند. به قول نتانياهو، هدف اين بود كه در تله جنگ فرسايشي نيفتند. اما وقتي چنين چيزي محقق نشد، تصميم به توقف عمليات گرفتند.
به گفته ابوالفتح مجموعه اين عوامل، به ‌مراتب نقش موثرتري در برقراري آتش‌بس داشت تا آنچه ممكن است به روسيه نسبت داده شود. البته، شايد بعدها اطلاعاتي منتشر شود كه نشان دهد روسيه تهديدي كرده يا در پشت ‌صحنه پيشنهاد اعزام نيرو يا كمك كرده است، اما تا اين لحظه، شواهد موجود چنين چيزي را تاييد نمي‌كنند. در حال حاضر، قرائن نشان نمي‌دهد كه روسيه فاكتور تاثيرگذاري در برقراري آتش‌بس بين ايران و اسراييل بوده باشد.

 

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون