درگذشت ديوگو؛ داغي كه بر دل فوتبال ماند
همان ژوتايي كه ميشناختيم
فوتبال در شوك فرو رفته؛ ديوگو ژوتا، مهاجم تيم ملي پرتغال و باشگاه ليورپول، در ساعات اوليه پنجشنبه همراه با برادرش، آندره سيلوا، در سانحه رانندگي در اسپانيا جان باخت. خبر مرگ او موجي از اندوه و اداي احترام را در سراسر جهان ورزش و فراتر از آن به راه انداخت.
ژوتا از زمان پيوستنش به وولورهمپتون در سال ۲۰۱۷ از اتلتيكومادريد، چهرهاي شناختهشده در فوتبال انگليس شد. او در مولينيو دلها را به دست آورد و پس از انتقالش به ليورپول در سال ۲۰۲۰، در آنفيلد به محبوبيت بيشتري رسيد. در ادامه، سه روايت از ژوتا چه به عنوان بازيكن و چه انسان از سه فرد نزديك به او در مورد تاثيري كه برجا گذاشته را مرور ميكنيم.
«بازيكني خاص، اما انساني بهتر»
ديوگو ژوتا متفاوت بود. او يك اعجوبه نوجوان نبود و از آكادمي باشگاههاي بزرگ نيامده بود. خودش با صراحت گفته بود كه شخصيتش با شكستهايي كه در مسير حرفهاياش تجربه كرده، شكل گرفته است.
در اولين گفتوگوي من با او در دسامبر ۲۰۲۰، تنها سه ماه پس از انتقالش با مبلغ ۴۵ ميليون پوند به ليورپول، گفت: «من تا ۱۶ سالگي براي بازي كردن بايد پول پرداخت ميكردم.»
ژوتا كمتر از ۱۰ دقيقه با ورزشگاه دراگائوي پورتو فاصله داشت، اما اين فاصله برايش دور به نظر ميرسيد. او ۹ سال در تيمهاي پايه گوندومار
- باشگاهي دستهپايين - فقط براي تفريح بازي ميكرد، چون هيچكدام از باشگاههاي بزرگ پرتغال به استعدادش باور نداشتند، درنهايت در سال ۲۰۱۳ به پائوس د فريرا پيوست.
او ميگفت: «با چند باشگاه بزرگ تمرين كرده بودم، اما هيچوقت نگهام نداشتند. هميشه ميخواستم بالاتر بروم، اما عقبماندگيهاي كوچكي داشتم. درنهايت، همهچيز خوب پيش رفت. فكر ميكنم مسير من نشان ميدهد كه راز موفقيت در نااميد نشدن است. بايد هميشه براي رسيدن به خواستههايت تلاش كني.» او با خنده يادآوري ميكرد كه در شش سالگي، براي لغو كلاسهاي شنا گريه ميكرد و پدرش را راضي ميكرد، چون آنها با تمرين فوتبال تداخل داشت. تنها يك عشق داشت: فوتبال.
الهامبخش او عملكرد پرتغال در يورو ۲۰۰۴ بود. حضور در كنار كريستيانو رونالدو برايش باور نكردني بود و در ابتدا آنقدر خجالتي بود كه نميتوانست با او صحبت كند. در ليورپول، هميشه فروتن، خوشرفتار و محبوب بود. او اغلب با بازيكنان امريكاي جنوبي معاشرت ميكرد، اما در بين همه محبوب بود. هميشه دور از حاشيه، متواضع و فداكار. در زمين اما چهرهاي ديگر از او ظاهر ميشد؛ مصمم، جنگنده و ثابتقدم در اثبات خود. او عاشق گلزني بود و همين باعث شد هواداران ليورپول دلباختهاش شوند.
ژوتا بدون ترس از رقابت با مانه، فيرمينو و صلاح، توانست خودش را تحميل كند. او اولين بازيكن تاريخ ليورپول بود كه در چهار بازي نخست خانگي خود در ليگ برتر گلزني كرد. توپ مسابقه با امضاي همتيميهايش پس از هتتريك مقابل آتالانتا در ليگ قهرمانان يكي از افتخاراتش بود. يورگن كلوپ او را «هيولاي پرس» ناميد. گلهاي مهم زيادي به ثمر رساند، از جمله گل دقيقه ۹۴ مقابل تاتنهام در آوريل ۲۰۲۳. با قد ۱۷۸ سانتيمتري، قدرت سرزني بالايي داشت. در ۱۸۲ بازي، ۶۵ گل به ثمر رساند؛ اگر مصدوميتها نبود، اين آمار بيشتر هم ميشد.
او از علاقهاش به بازيهاي ويديويي گفت. تيم خودش را در دنياي eSports داشت و جزو بهترينهاي فيفا در جهان بود. با همسرش روت در انتظار فرزند سومشان بودند و زندگي خانوادگياش در مرسيسايد عالي پيش ميرفت. در فصل گذشته نيز با وجود مصدوميتها، گلهاي حياتي براي قهرماني ليورپول در ليگ به ثمر رساند: گل پيروزيبخش مقابل كريستال پالاس، تساوي ديرهنگام با فولهام، گل مقابل ناتينگهام و گل دربي مرسيسايد در آوريل. فرداي قهرماني، ژوتا در شهر كراسبي با پيراهن «قهرمانان ۲۴-۲۵» در حال دوچرخهسواري ديده شد. او قهرمان ليگ بود و آماده ازدواج با عشق كودكياش در ماه ژوئن ميشد. زندگي برايش خوب بود. اما حالا به طرز بيرحمانهاي، ناگهاني، پايان يافته. شوك و اندوه تمامناپذير. استراحت كن ديوگو؛ بازيكني خاص، اما انساني بهتر.
«ژوتا مرا به گريه انداخت و حالا باز هم اشك ميريزم»
فوتبال فقط يك بازي نيست. اگر در آن بزرگ شده باشي، با آن شكل گرفته باشي، ميداني كه واژه «ورزش» به اين بازي حتي نزديك هم نيست. ژوتا مرا در ۱۶ مارس ۲۰۱۹ به گريه انداخت؛ شبي كه در بازي مقابل منچستريونايتد در يكچهارم نهايي جام حذفي گل زد. مولينيو آن شب لرزيد. اين لحظه نياز به ۴۰ سال زمينه دارد: باشگاهي كه از اوج فوتبال انگلستان به ليگ چهارم سقوط كرده بود، دوباره اوج گرفت. گل ژوتا با عبور قدرتمند از لوك شاو و شوتي دقيق نماد اين بازگشت بود. ژوتا بازيكني سريع، باهوش، چابك و بيرحم بود. از مدافعان خشن نميترسيد. فروتن و خوشصحبت بود. اولينبار در ۲۰ سالگي بعد از بازي با هالسيتي با او مصاحبه كردم. انگليسياش عالي بود. به خاطر ادبش، حتي وقتي نميدانست Match of the Day چيست، با مهرباني پاسخ داد. او عاشق فوتبال بود، حتي خارج از زمين: يا بازي ميكرد، يا تمرين ميكرد، يا فيفا يا
Football Manager بازي ميكرد. در زمان قرنطينه، درباره بردش در مسابقه فيفا (پلياستيشن) با او گفتوگو كردم. نكته جالب علاقهاش به بردن تيمهاي كوچك به ليگ قهرمانان بود، گوندومار، تلسفورد يونايتد. بازتابي از شخصيتش: سختكوش و بدون راه ميانبر. وقتي به ليورپول رفت، كسي ناراحت نبود؛ او اين انتقال را با تلاش خودش به دست آورده بود. نوشتن درباره ژوتا با افعال ماضي سخت است. فقط يك ماه پيش، در روز عروسياش، لبخند بر لب داشت، در كنار فرزندانش. او براي ميليونها نفر معنا داشت. براي من، كسي بود كه مرا «رفيق» صدا زد و اشكم را درآورد. هيچوقت فراموشش نميكنم.
«او مثل يك بچه كوچك بود»
در اولين دقيقهاي كه ديوگو ژوتا را در مركز تمريني ليورپول ديدم، كاملا راحت شدم. مصاحبه با بازيكنان معروف استرسزا است، اما ژوتا با آرامش خاصي مرا آرام كرد. مصاحبهمان حدود يك ساعت طول كشيد. او با ذوق بچهگانهاي به گلهاي خودش نگاه ميكرد، انگار براي اولينبار آنها را ميبيند.
او حتي درباره گل محبوبش به ناتينگهام فارست هم متواضع بود، درحالي كه تنها بازيكناني در سطح بالا ميتوانند چنين گلي بزنند.
قبل از مصاحبه گفت كه منتظر تماس اداره گذرنامه است تا گذرنامه نوزاد دومش را بگيرد و بتواند او و همسرش را با خود به اردوي تيم ملي ببرد. خانواده برايش همه چيز بود. بازيكنان فوتبال قهرمانان ما هستند، چون لحظاتي به ما ميدهند كه هميشه همراه ما ميماند. در آوريل ۲۰۲۳، برادرزادهام فلين را به اولين بازياش در آنفيلد بردم: ليورپول- تاتنهام. بازي ۳-۳ شد. همه فكر ميكردند بازي تمام است، جز ژوتا. او پاس برگشتي را دزديد، گل زد و ما شادي كرديم. فلين را بلند كردم، لحظهاي كه هنوز هم دربارهاش حرف ميزنيم. حالا او آنقدر بزرگ شده كه نميتوانم بلندش كنم، اما آن لحظه را هميشه خواهيم داشت. براي هواداران ليورپول، ژوتا هميشه شماره ۲۰ ما خواهد بود؛ همان كه آهنگش را ميخوانديم: «يه پسر از پرتغال، بهتر از فيگو، نميدونستي؟» اسمش ديوگو بود.