خروج روسيه و چين از برجام؟!
نصرتالله تاجيك ٭ - سيروس ناصري ٭٭
برجام حاصل جمع توان ديپلماتيك دنيا و اولين تصميم حكومت ايران براي اتخاذ رويكرد بينالملليگرايي بود تا از درون هنجارهاي بينالمللي به اهداف و توانمنديهاي صلحآميز هستهاياش دست يابد. ولي با خروج ترامپ از آن اميد مردم براي تعامل با جامعه بينالمللي به يأس تبديل شد! اما حالا كه اين برجام قرار نيست براي ايران آب داشته باشد، بهتراست براي اروپا هم نان نداشته باشد. در برجام آمده هر زمان ايران از اجرا يا عدم اجراي تعهدات طرفهاي مقابل ناراضي باشد، ميتواند اجراي تعهدات خود را معلق كرده يا كاهش دهد. اين تضميني بود كه ايران توانست به طرفهاي مقابل تحميل كند. طرف غربي نيز در ازاي اين خواست و موضع ايران، موضوع پسگشت (Snapback) قطعنامههاي سازمان ملل را از طريق مكانيسم ماشه (Trigger) يا بازگشت خودكار تحريمها مطرح كرد. در واقع اين دو موضع از اين بابت در متن برجام درج شد كه طرفين را از نقض تعهدات خود باز دارد و به نحوي ضامن تداوم اعتبار و اجراي موثر و درازمدت اين توافق باشد كه با خروج نابهنگام امريكا چنين نشد و برجام به نوشتهاي تبديل شد كه طرفين آن، چه ايران و چه اروپا، بهرغم ميل و نظر خود، اجراي تعهداتشان را تعليق كردند. تاريخ انقضاي حق پسگشت در برجام، 27 مهر سال جاري است. زمان پيشبيني شده براي طي فرآيندي كه منجر به لغو قطعنامه 2231 و اجراي پسگشت ميشود حدودا 75 روز است و اين يعني شكايت اروپاييها از عدم رعايت تعهدات توسط ايران بايد حداكثر تا 14 مرداد رسما ابلاغ شود. اين در حالي است كه وزير امور خارجه ايران بارها اعلام كرده فعال كردن مكانيسم ماشه تبعاتي براي اروپا دارد و در مصاحبه ديروز خود با لوموند فعال كردن مكانيسم ماشه را از نگاه ايران معادل يك حمله نظامي و به معناي پايان نقش فرانسه و اروپا در پرونده برنامه هستهاي دانست. اين جمله به خوبي حساسيت ايران نسبت به بازگشت تحريمهاي شوراي امنيت و قرار گرفتن ايران تحت بند هفتم را نشان ميدهد. اما اينكه چگونه ميشود اين حساسيت را به اقدام يا سلسله اقداماتي تبديل كرد كه اروپا نتواند يا نخواهد از مكانيسم ماشه استفاده كند، مهم است. اروپا با تهديد صرف يا فعاليت سياسي ديپلماتيك يا خواهش و تمنا دست از اين اهرم برنميدارد. بخشي از ماندن اروپا در برجام براي همين منظور است. پس بايد به دنبال راهكاري بود كه بشود بازي را از اساس به هم زد! اتفاقا الان بعد از حمله امريكا و اسراييل به سه سايت هستهاي ايران كه تحت نظارت آژانس بينالمللي انرژي اتمي بود، به نظر ميرسد اين شرايط فراهم شده است. قبل از ورود به بحث يك نكته وجود دارد و آن اينكه ايران نبايد به گونهاي اقدام كند كه اين اهرم در دست اروپا به عنوان پاشنه آشيل برنامه هستهاياش تلقي شود. در اين راستا سلسله مباحثي وجود دارد كه به فرض بازگشت تحريمهاي گذشته شوراي امنيت، تبعات آنها بيش از تحريمهاي كنوني امريكا نيست. مخالفين اين نظريه اما معتقدند تحريمهاي امريكا يكجانبهاند و كشورهاي ديگر بر اساس ترس از تنبيهات امريكا ممكن است همكاري كنند در حالي كه تحريمهاي شوراي امنيت يك دستورالعمل جهاني براي همه كشورها خواهد شد و ممكن است همكاري با روسيه و چين و كشورهاي منطقه را نيز دچار خدشه كند. فارغ از اينكه كدام نظر اولويت دارد، تلاش براي بياثر كردن پسگشت مورد موافقت دولت و همه گروههاي فكري و سياسي است. همكاري اروپا در برجام داراي افت و خيز بوده و در كنار ترك فعل و عدم انجام وظايف و تعهدات خود تنها نكته مثبت تداوم حضورش در برجام، نرفتن به اردوگاه امريكا پس از خروج ترامپ از آن بود. اما در اين دوره از مواضع تند و تيز و اقدامات تحريكآميز مانند تهديد به استفاده از مكانيسم ماشه و عدم محكوميت امريكا در حمله به سه سايت هستهاي قانوني و تحت نظارت آژانس، چيزي كم نگذاشته است و اصولا فرانسه و انگليس مواضع جديدي را در مورد غنيسازي و ساير مواردي كه در برجام آمده اعلام ميكنند كه با تعهداتشان در برجام تناقض دارد و بعضا اينگونه تلقي ميشود كه شايد بتوان اين موارد را به عنوان خروج آنها از برجام تلقي كرد. بنابراين سوال اينجاست كه اگر بتوان ثابت كرد اين دو هم از برجام خارج شدهاند، آيا آنها همچنان ميتوانند درباره حق خودشان براي مكانيسم ماشه سخن بگويند و از آن استفاده كنند؟ البته از آنجا كه اين سه کشور همواره اعلام كردهاند كه در برجام هستند و از آن خارج نشدهاند! سوال بالا را ميتوان اينگونه مطرح كرد كه اگر برجام اكنون بر اثر عدم پايبندي اعضا از اعتبار ساقط شده باشد، آيا امكان استفاده از مكانيسم ماشه توسط اين سه هست يا خير و اين فرع بر سوال مقدر ديگري است كه زنده برجام براي ايران نافع است يا مردهاش؟! و اگر دومي، چگونه چنين امري امكان دارد؟ بهطور مشخص آيا با خروج ايران و چين و روسيه از برجام اين توافق از اعتبار ساقط نميشود؟ و اگر ايران نيز خروج خود را اعلام كند چه؟
پاسخ اين است كه خروج ايران براي جلوگيري از اعمال مكانيسم ماشه كم يا بيتاثير است. اما خروج روسيه يا چين يا هر دو يك روزنه حقوقي- سياسي براي جلوگيري از مكانيسم ماشه ايجاد ميكند. ولي اين امر مستلزم اين است كه اين دو در شوراي امنيت اعلام و استدلال حقوقي كنند كه چون از برجام خارج شدهاند امكان اعمال حق وتو در زمينه بازگشت تحريمهاي قبلي ايران را دارند و چون اين موضع به تقابل ميرسد بايد با قطعنامهاي اين موضع را موثر كنند.
از اين رو كار با چين و روسيه و آماده كردن آنها براي ورود به اين روند و نيز اعضاي غيردايم شوراي امنيت براي ايران بسيار مهم است و نبايد فرصت را از دست داد. البته روشهاي تاخيري و استفاده زيركانه از سازوكار جلسات شوراي امنيت هم در اين فرآيند حايز اهميت است. روسيه در ماه اكتبر رياست شوراي امنيت را برعهده دارد و با تسلطي كه ديپلماتهاي روسي بر شيوه و سياق كار شورا دارند، امكان مديريت اين موضوع برايشان فراهم است. حتي اگر اين روش هم شكلي يا محتوايي موفق نشود، روسيه و چين ميتوانند ادعا و اعلام كنند كه بازگشت قطعنامهها بياعتبار است و شوراي امنيت اين حق را نداشته حق راي دو عضو شوراي امنيت را بر اساس برجامي كه از آن خارج شدهاند، سلب و بياثر كند.
اينكه آيا چين و روسيه حاضرند وارد اين تقابل با غرب شوند و بتوانند حمايت اكثريت اعضاي غير دايم را جلب كنند به اراده و تصميم سياسي اين دو و ميزان تلاش و جديت ايران در كار با آنها بستگي دارد. لذا نكات زير در اين باب بايد مورد نظر قرار گيرند:
٭ موضوع فوق به فوريت و در سطح مناسب با مقامات روسي مورد مشورت قرار گرفته و همراهي در تصميم و اجراي اين طرح كه با خروج روسيه از برجام آعاز ميشود مُصِرّاً خواسته شود.
٭ متعاقبا مقامات چين در جريان اين طرح قرارگرفته و از ايشان خواسته شود كه بهطور كامل به اين فرآيند بپيوندند.
٭ اعضاي غيردايم شورا از جمله پاكستان، الجزاير، سومالي، كره جنوبي، سيرالئون و گويان در جريان اين موضوع قرارگرفته و حمايت آنها جلب شود.
٭ ايران نبايد از ظرفيت ساير مجموعهها از جمله بريكس، غيرمتعهدها و سازمان همكاريهاي اسلامي و كشورهاي ديگر براي رايزني غفلت كند و با ملاقات يا مكاتبه و ارسال پيام توسط نمايندگيهاي ايران در خارج و ملاقات حضوري با سفراي آنها در ايران آنها را متقاعد كند كه از موضع روسيه و چين حمايت كنند و بازگشت قطعنامهها بر مبناي مكانيسم ماشه را ناموجه خوانده و اعلام كنند كه از موضع اين دو كشور حمايت ميكنند.
٭ پس از اقدامات فوق و براي ايجاد ترديد در اروپا در مذاكره بعدي با سه كشور اروپايي اعلام شود كه اقدام به پسگشت با معضلات فوق مواجه خواهد شد و مخالفت رسمي دو عضو دايم و اكثريت اعضاي غيردايم عملا باز گشت قطعنامهها را كم اثر خواهد كرد. لذا بهتر است راهي جستوجو شود كه موضوع منتفي شود يا حداقل براي مدتي معقول تا مشخص شدن نتيجه پيگيري حقوقي ايران براي شكايت از امريكا و اسراييل در حمله به تاسيسات هستهاي ايران به تعويق بيفتد.
البته بايد در نظر داشت كه پسگشت پس از درگيريهاي نظامي و آتشبس شكننده، نقش اصلي را در روند جاري برنامه هستهاي ايران ندارد و به يك عامل نسبتا فرعي تبديل شده است. مذاكرات و تصميمات در اين برهه بيش از هر چيز متكي و منتهي به مذاكرات جاري ايران و امريكا از يك طرف و تثبيت وضعيت نظامي از طرف ديگر است و اتاقهاي جنگ و فعاليتهاي ديپلماتيك نقش اصلي را در تعيين فرجام اين فرآيند برعهده دارند. در عين حال نبايد از مساله بازگشت قطعنامهها فارغ شد و در كنار و به موازات جريان اصلي بايد از تلاش موثر براي رفع يا كاهش تاثير پسگشت نيز غفلت نكرد. در شماره بعدي به ظرفيتهاي حقوقي و سناريوهاي ديگر ميپردازيم. انشاءالله!
٭ سفير پيشين ايران در اردن
٭٭ ديپلمات پيشين