• 1404 يکشنبه 29 تير
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj ایرانول بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 6096 -
  • 1404 يکشنبه 29 تير

نگاهي انتقادي به فيلم «‌پير پسر» اثر اكتاي براهني

شر مطلق وجود ندارد

محسن آزموده

قبل از شروع ذكر دو نكته لازم است؛ نخست اينكه اگر فيلم «پيرپسر» را نديده‌ايد، اين يادداشت را نخوانيد، چون داستان لو مي‌رود. دوم اينكه فيلم «پيرپسر» را حتما نگاه كنيد. نگاه انتقادي به اين فيلم به هيچ عنوان به معناي ديدگاه‌هاي غيرسينمايي نيست كه مي‌گويند فيلم را نبايد اكران كرد و... «پير پسر» يكي از فيلم‌هاي خوب سينماي ايران در سال‌هاي اخير است و نگاه انتقادي به آن از حيث اختلاف‌نظر و سليقه است و نه چيز ديگر. 
در فلسفه كلاسيك مي‌گفتند «شر مطلق وجود ندارد.» براي بيان اين ديدگاه استدلال هم داشتند. از ديد ايشان شر، امري عدمي است و از آنجا كه عدم وجود ندارد (حكم بديهي) پس شر مطلق هم كه همان عدم مطلق است، وجود ندارد. اكتاي براهني در فيلم «پير پسر» اما اين حكم فلسفي را نقض مي‌كند. غلام در اين فيلم شر مطلق است؛ يك آدم سراسر منفي كه هيچ ‌وجه يا جنبه مثبتي ندارد، نماد و نشانه تام و تمام نفرت و كينه و شر است و با اين همه وجود دارد. اشكالي هم ندارد. 
هر كسي مي‌تواند با هر استدلالي با گزاره‌اي فلسفي مخالف باشد، اما مشكل اين نگاه آن است كه توجيهي براي حذف آن كسي يا چيزي كه شر مطلق تلقي مي‌شود، پديد مي‌آورد و اين بسيار خطرناك است. در طول تاريخ، اين يكي از توجيه‌هاي حذف و طرد و سركوب بوده. يعني وقتي انسان‌ها به هر دليلي از يكي خوش‌شان نمي‌آيد يا او را خطري براي منافع خودشان مي‌بينند، او را شر مطلق جلوه مي‌دهند. اين طوري حذف و طرد و سركوب او نه فقط امري پذيرفتني تلقي مي‌شود، بلكه وظيفه اخلاقي نيز هست. اين اتفاقي است كه در طول فيلم «پير پسر» براي غلام رخ مي‌دهد. او از ابتدا تا انتهاي فيلم نمونه تام و تمام همه رذايل بشري است. در نتيجه وقتي فيلم به پايان مي‌رسد، كسي دلش براي او نمي‌سوزد؛ او بايد حذف شود. 
نكته عجيب‌تر در مورد غلام اين است كه علت يا علل انباشت اين همه بدي و نفرت و كينه و شرور در وجود او مشخص نيست. چرا او اين قدر پليد و منفي و زشت‌كار است؟ هيچ نشانه‌اي از رأفت، مهرباني، رحم، شفقت و ديگردوستي در او ديده نمي‌شود. علت اين همه كينه نسبت به فرزندانش مشخص نيست. گيرم رضا را پسر خودش نمي‌داند، چرا با علي بد است؟ فرض بگيريم كه دو پسرش را دوست ندارد، چرا زني را كه در ابتدا مسحورش شده، اين‌طور نابود مي‌كند؟ 
اينها تنها سوال‌هايي نيست كه بعد از ديدن فيلم «پيرپسر» در ذهن نگارنده پديد آمده. سوال ديگر آن است كه اگر علي- به اعتراف خودش در پايان فيلم‌- مي‌داند كه پدرش (غلام) قاتل مادر رضا است، چرا او را به دست قانون نسپرده؟ علي كه روشنفكر است، اخلاق‌مدار است، پدرش را هم دوست ندارد با اين همه نمي‌خواهد او را به قتل برساند. آيا وظيفه اخلاقي و قانوني و شهروندي و... حكم نمي‌كند كه او را به قانون معرفي كند؟ اين طوري خيلي راحت از شر او هم خلاص مي‌شود و بدون اينكه ذره‌اي عذاب وجدان داشته باشد، مي‌تواند به حق قانوني خودش برسد. 
فيلم از اين مشكلات كم ندارد. پسران غلام، دو مرد مجرد ميانسال هستند. هر دو به لحاظ جسماني سالم و تندرستند. با اين همه معلوم نيست چرا تا اين سن و سال خودشان را منتر آدم رذل و شريري مثل غلام كرده‌اند و چشم‌شان به دستان بي‌بركت اوست. چرا دنبال كسب و كار نرفته‌اند؟ ماندن در اين خانه چه ضرورت يا سودي براي آنها داشته جز اينكه مدام توسط غلام تحقير شوند؟ اگر 18-17 ساله و در آستانه جواني بودند، مي‌شد فهميد، اما در سن و سال اين دو مرد مجرد ميانسال تحمل آدمي مثل غلام غيرقابل باور است. 
شخصيت غيرقابل باور ديگر رعنا (با بازي ليلا حاتمي) است. او كه در ابتدا همچون يك زن اغواگر (فم‌فتال) معرفي مي‌شود و احتمالا قرار است يادآور گروشنكاي برادران كارامازوف باشد، خيلي زود عاشق و شيفته آدم شل و ول و بي‌اراده علي (با بازي حامد بهداد) مي‌شود. معلوم نيست اين زن ظاهرا با تجربه و گرگ باران ديده از چه چيز او خوشش مي‌آيد؟ علي نه كار درست و حسابي دارد، نه در زمينه ادعايي‌اش يعني روشنفكري كاري جز كتاب خواندن كرده. تا اينجا شايد مشكلي نباشد. شايد او شيفته معصوميت كودكانه علي شده. شايد علي قرار است ما را ياد پرنس ميشكين ابله يا آليوشاي برادران كارامازوف بيندازد. اشكالي ندارد؛ هر كسي حق دارد، عاشق شود و اصلا عاشق شدن دليل و علت نمي‌خواهد. مشكل زماني بروز پيدا مي‌كند اين زني كه در ابتدا آن‌طور قدرتمند ظاهر شده، خيلي راحت بازي غلام را مي‌خورد و در‌نهايت هم مثل آب خوردن حذف مي‌شود.  فيلم مشكلات ديگري هم دارد. سكانس مهماني و سخنراني لوس و بي‌مزه روشنفكر (با بازي بابك حميديان) در آن كاملا حشو و زائد است. تصويري كه فيلمساز از مهماني هنري‌ها ارائه مي‌كند، بسيار كليشه‌اي و تكراري است. از كي آدم‌هايي مثل غلام با آهنگ «كورتانيدزه» رقص و پايكوبي مي‌كنند؟ انگار كارگردان خواسته هر چيزي را كه دوست دارد، به نحوي از انحا در فيلم بگنجاند.  اين روزها همه خيلي ستايش‌آميز از پير پسر حرف مي‌زنند. بعضا طوري كه انگار سينماي ايران به قبل و بعد از آن تقسيم شده. اين‌طور نيست. البته چنان‌كه در آغاز گفته شد، «پير پسر» فيلم خوبي است و مخاطب را سه ساعت و نيم نگه مي‌دارد. براي ساخت آن بسيار زحمت كشيده شده. بازي حسن پورشيرازي خيلي خوب است، همچنين بازي محمدرضا داودنژاد. ليلا حاتمي و حامد بهداد مثل هميشه هستند، اما شايد بخشي از اين هيجان‌زدگي ناشي از فيلم‌هاي بدي باشد كه اين روزها در سينماي ايران پر شده. در وانفساي كنوني سينماي ايران، قدر فيلم خوبي مثل پير پسر را بايد دانست و بزرگ‌ترين قدرداني نقد و پرسشگري از آن است.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون