بيانيه 190نفر از دانشگاهيان و فعالان اجتماعي و فرهنگي درباره بايستههاي دفاع ميهني:
امروز روز ايستادن پاي ايران است
۱9۰ نفر از دانشگاهيان و فعالان اجتماعي و سياسي و فرهنگي در طيف وسيعي از نيروهاي سياسي و فكري متكثر با انتشار بيانيهاي به چهار بايسته براي حفاظت از ايران و همبستگي ملي در شرايط شكنندگي آتشبس پرداختند. حفظ و گشودن چتر همبستگي ملي در دفاع ميهني با فرماندهي مشترك واحد، توجه به عوامل كلانساختاري ژئوپليتيك و ژئواكونوميك در تمهيد آمادگي براي همه سناريوها، فوريت خلق رضايت عمومي در چارچوب اصلاحات واقعنگرانه و ضرورت مقاومت در مقابل تعليق كار و زندگي، عناوين اين چهار بايسته را تشكيل ميدهند. در ميان امضاكنندگان نام ماشاءالله شمسالواعظين، بيژن عبدالكريمي، محمد درويش، حميدرضا جلاييپور، احسان خاندوزي، الياس حضرتي، علي سرزعيم، محسن بهاروند، محسن يزدانپناه، محمدرضا جوادييگانه، محمدمهدي مجاهدي، محمدرضا جلاييپور، علي باقري، علي صناعي، علي مروي، صادق اماميان، مجيد شاكري، علي آردم، بهاره آروين، محمد مروتي، رضا نصري، علي نصري، نسيم نوروزي، سيدجواد ميري، ميلاد گودرزي، مصطفي زمانيان، سجاد صفارهرندي، اسماعيل گراميمقدم، علي نصيرياقدم، كميل قيدرلو، مسعود شادنام، محمدامين صميمي، ابراهيم اسكافي، جعفر خيرخواهان، نادر صديقي، برزين جعفرتاش، حجت نظري، مازيار بالايي، سعيد نورمحمدي، دياكو حسيني، محمدرضا داوودالحسيني، رضا تهراني، فرشيد گلزاده، محمد عطريانفر، محمدحسين نعيميپور، علي هنري، محمدامين نيكجو، امين كاوهاي و مرضيه آذرافزا ديده ميشود.
به نام خداي مهربان و عادل
مردم عزيز ايران! نيروهاي اجتماعي و سياسي هموطن!
جنگ تحميل شده دوازده روزه، قدرت و تماميت ايران عزيز ما را نشانه گرفته بود. در عين توفيق در تحميل آتشبس به متجاوز و حفظ ايران، در اين دفاع ميهني بيش از هزار شهيد و جان عزيز، اعم از سربازان وطن و هموطنان غيرنظامي و بخشي از قواي نظامي ايران از دست رفت و در مقابل نيز لطماتي سنگين به دشمن متجاوز و دكترين امنيتي مصونيتمحورش وارد شد. متجاوزِ به ايران، دشمن اشغالگري است كه بزرگترين نسلكشي و پاكسازي قومي قرن را مرتكب شده و با پشتيباني شمالِ جهاني ابايي از نقض همه قواعد و هنجارهاي بينالمللي و اخلاقي ندارد. در شرايط شكنندگي آتشبس و احتمال تداوم تلاش متجاوزان براي انواع تهديد و تضعيف ايران، توجه به چهار بايسته براي حفاظت از ايران و دفاع ميهني ضروري است.
1- حفظ و گشودن چتر همبستگي ملي در دفاع ميهني با فرماندهي مشترك واحد و پرهيز از «سرزنش قرباني»: آنچه در زمان جنگ به ياري نيروهاي دفاعي كشور آمد، همبستگي خودجوشي بود كه ميان گروههاي مختلف مردم براي دفاع در مقابل متجاوز شكل گرفت. كم نبودند افرادي كه در مناسبات و حكمراني داخلي هزينه داده بودند، اما با تمام وجود در كارزار دفاع ميهني وارد ميدانِ بسيجِ همبستگي شدند. بدينسان همبستگياي شكل گرفت كه گروههاي متنوع را در دفاع از ميهن همصدا كرد. بايد اين همبستگي هم از طرف حكمرانان و هم از طرف بازيگران سياسي حفظ و فراگيرتر شود. بايد از دوقطبيسازي در اين فضاي پس از آتشبس دوري كرد. نبايد اين همبستگي به نفع گروهي خاص مصادره شود. از سوي ديگر، روايتهايي كه در نهايت در قالب «سرزنش قرباني» سياستهاي ايران را عامل جنگ ميخواند و واقعيت تجاوزكاري دشمني جنايتپيشه را كمرنگ ميكند و بعضا در بيانيههايي با نيت خيرخواهانه طرح شده است، مقدمه انشقاق و نزاع داخلي و كاهنده توان ايران در برابر ايرانستيزان است. امروز زمان ارتفاعگيري ملي است و نه صفآراييهاي سياست داخلي و جبههسازي و تكرار مطالبات تحققنيافتني و سياست ستيز. فشار جنگ بايد اهرم تقويت جبهه ملي و فراگيرِ دفاع ميهني شود و نه اهرم حذف بخشي از متحدان و ناممكنسازي توافق و همبستگي شان.
2- توسعه، امنيت و مذاكره: دستگاه مذاكراتي كشور مشغول كار و تلاش خود است. بايد به آن اعتماد داشت و از تحرك و ابتكارات آن پشتيباني كرد. ضمن اميد به تحقق بهترين سناريوها و فرصتسازي براي تحققش، بايد براي بدترين سناريوها هم آمادگي ساخت. نبايد از مذاكره گريخت، اما بايد توجه داشت كه مذاكرات لزوما به اين معنا نيست كه طرف مذاكره از تلاش براي تضعيف ايران دست برداشته است. تجارب مختلفي در ايران و كشورهاي منطقه از جمله كودتاي ۲۸ مرداد عليه دولتي ملي كه به دنبال تعامل با غرب بود تا تسلط مبتني بر زور بر منابع نفتي كشورهاي مختلف منطقه نمونههاي گويايي است كه نشان ميدهد اِعمالِ حاكميت مستقل بر منابع و سرنوشت كشورها ميتواند در بستر تاريخي خود از موانع تامين منافع قدرتهاي جهاني تلقي شود. توسعه اقتصادي برخي كشورهاي شرقي و جنوب جهاني در تعامل با قدرتهاي غربي را نيز نميتوان صرفا محصول توانمندي آنها در مذاكره موفق و تفاهم با قدرتهاي غربي دانست، بلكه عوامل مختلف ژئوپليتيك و ژئواكونوميك نقش مهمي در آسانسازي يك بازي همراستا با منافع قدرتهاي غربي ايفا كرده است كه در ژئوپليتيك غرب آسيا و در نزديك به اسراييل و در كمربندِ حد فاصلِ چين تا اروپا قابل رونويسي نيست. در واقع مدل توسعه اين قبيل كشورها نسخهاي است كه موفقيت آن در تاريخ معاصر مشروط به پذيرش جايگاهي مشخص در ساختار امنيتي يك قدرت مسلط بوده است. ايران به دليل موقعيت جغرافيايي مسير سختي براي دفاع از يكپارچگي و قدرتش و ساختن توافقهاي توسعهپرور با كشورهاي منطقه و قدرتهاي جهاني دارد. تا اطلاع ثانوي ايران در دكترين امنيتي قدرتهاي غربي نه يك «متحد بالقوه» بلكه «رقيب نيازمند مهار» است. عقلانيت حكم ميكند كه براي تغيير اين معادله تلاش كنيم، اما فروكاستن اين زمينه ساختاري به يك «سوءتفاهمِ» قابل حل از طريق اعتمادسازي يكطرفه، چشم بستن بر واقعيات تاريخي و استراتژيك است. در چنين شرايطي، محتمل است كه امريكا شرط اصلي اعتمادسازي را تضعيف مولفههاي قدرت سخت ايران قرار دهد. علاوه بر اين، بايد تا اطلاع ثانوي رابطه ويژه و مستحكم ميان امريكا و اسراييل را به عنوان يك ثابت راهبردي در نظر گرفت. اين دو، در عين اينكه ميتوانند در بعضي اهداف اختلافنظر داشته باشند، امروز در هدف تضعيف ايران و تضمين برتري منطقهاي اسراييل همداستانند. اين رابطه يك ائتلاف عادي نيست، بلكه ساختاري ريشهدار در سياست داخلي امريكاست كه از حمايت مطلق و فراجناحي برخوردار است. زخم تازهاي كه با هماهنگي اين دو - بهرغم تظاهر به اختلافنظر- بر پيكر ايران وارد شد، به روشني نشان ميدهد كه «اطمينان» به ايجاد شكاف در اين ائتلاف از طريق ديپلماسي، يك خطاي راهبردي است. با اين وجود، هدفگيري هر حد از شكاف بيشتر ميان اين دو ارزش راهبردي دارد. بنابراين، هرگونه تعامل بايد با هوشياري كامل و با فرض بدترين سناريو و تداوم اين ائتلاف دنبال شود و طرحهاي بديل براي هر سناريويي آماده باشد. در اين فرض، امنيت براي كشوري با موقعيت ژئوپليتيك ايران با اعتمادسازي يكجانبه حاصل نميشود. مسير ايجابي و واقعنگرانه، تقويت همزمانِ همه مولفههاي قدرت ملي ايران - نظامي، اقتصادي، ديپلماتيك و رضايت عمومي شهروندان - و دستيابي به امنيت مبتني بر انواع بازدارندگي معتبر است و طراحي ائتلافها و بازيهاي برد-برد جديد در منطقه. در سايه چنين امنيتي است كه ميتوان فضاي باثباتي براي توسعه و اصلاحات اقتصادي و سياسي فراهم كرد. اين بازدارندگي تركيبي، هدف نيست، بلكه پيشنياز و ابزاري ضروري براي رسيدن به همان توسعه فراگير و ثباتي است كه همه ما خواهان آن هستيم.
3- فوريت خلق رضايت عمومي در چارچوب اصلاحات واقعنگرانه: در طول سالها ليستي از انواع اصلاحات ساختاري توسط دغدغهمندان طرح شده، اما عمدتا به نتيجه نرسيده است. امروز چه بايد كرد؟ براي پاسخ به اين سوال هم بايد به چرايي بينتيجه بودن تلاشهاي قبلي انديشيد و هم به وضعيت بسيار خاص جنگي. نظام اقتصادي-اجتماعي امروز متشكل از نهادها و ذينفعان گوناگون است. انتظار اصلاحات بايد واقعنگرانه باشد: ساختن دستاوردهاي پرشمار كوچك و بزرگ كردن آنها؛ از جمله تلاش براي بازگشت مرجعيت رسانهاي به رسانه ملي و ارتقاي حكمراني در فضاي مجازي (كه اقتضاي كاهش نارضايتي و تهديدهاي امنيتي است) . امروز به جاي مطالبه بيحاصل اصلاحات بزرگ، دفعي، كلي و نشدني و تبديل آنها به مناقشه سياسي، بايد از نيروي آزاد شده از جنگ براي ساختن توافقهاي حل مسالهاي و دستاوردهاي ممكن بهره برد. هم در تقويت توان دفاعي كشور و هم در اصلاح امور اقتصاد و هم در اصلاح رابطه دولت و ملت.
4- مقاومت در مقابل تعليق كار و زندگي: يكي از اهداف بزرگ جنگ، تحميل وضعيت تعليق و نااطميناني و بيثباتي و بيافقي به كشور است، به نحوي كه انگيزه زندگي و كار و خلق ثروت و قدرت از بين برود، مصرف كالاهاي بادوام و خدمات سقوط كند و چرخههاي اقتصادي متوقف شود. آسيبهاي اين اثرِ انتظاري بيش از آسيبهاي جنگ مفروضي است كه ميتواند در آينده رخ دهد. در اين شرايط «مقاومت در مقابل تعليق»، «بازگشت به زندگي» و كمك به «خلق افقهاي روشن» كه براي مردم ايران و كشورهاي منطقه وجدآور باشد يك ضرورت همگاني است؛ از سياستهاي اقتصادي محرك تقاضا تا كنشهاي اجتماعي براي حفظ روند كار مولد و روح زندگي در ايران.
امضاكنندگان: اباصالح تقيزادهطبري - ابراهيم اسكافي- ابراهيم آزادگان -احمد ذولفقاري - اسماعيل گراميمقدم- الياس حضرتي - اميد مهدينژاد - امير كيومرثي- اميرعباس امامي - اميرمحمد اصفهاني - امين انصاري- امين كاوهاي- امين نوربخش - امير ذاكري - آرش سالار- آرين طاهري - برزين جعفرتاش - بهاره آروين - بهزاد بابازادهخراساني - بهنام ذوقي - پويان فخرايي - پيام افشاردوست - پيام طهمورثپور - توفيق حسينزاده- جعفر خيرخواهان - حامد شفيعي - حامد صاحبهنر- حجت نظري - حامد وفايي - حسن چناراني - حسين اصليپور - حسين سپهوند - حسين عسكري - حميدرضا فولادگر - حميدرضا جلاييپور - دياكو حسيني - رضا اميدوارتجريشي - رضا بختيارينژاد - رضا تهراني - رضا سهرابي - رضا نامداري - رضا نصري - روحالله اسلامي- روحالله هنرور - روحالله ابوجعفري - زهرا ابوالحسني- سامان يوسفوند - سجاد صفارهرندي - سعيد تجريشي- سعيد حسنزاده - سعيد سيد حسينزاده - سعيد طاوسيمسرور - سعيد كلاتي - سعيد نريمان- سعيد نورمحمدي- سعيد يغموري- سميه جليلي- سيد احسان خاندوزي- سيد رضا ميرنظامي- سيد عباس عباسپور - سيد عقيل حسيني- سيد علي روحاني - سيد مجيد ميري- سيد محمدرضا حسيني - سيد محمدحسين فاطمي- سيد محمدصادق اماميان- سيدحسين شهرستاني- سيدمحمد حسينيفرد- سيدمحمدرضا داود الحسيني- سينا كلهر- شيرين بغدادي- صابر جعفري- صالح قاسمي- عارف صفوي- عبدالحميد نقرهكار- عبدالرضا ارسطو- علياصغر كارداربلاش- علي آردمرعلي باقري- علي پورخيري- علي جعفري- علي سرزعيم- علي صناعي- علي فتوتيان- علي قليزاده- علي مروي- علي نصري- علي نصيرياقدم- علي نعمتپور- علي نقيه- علي هنري- عليرضا بهبهاني- عليرضا خامسيان - عليرضا فتاح- عليرضا مجيدي- عليرضا نفيسي- علينقي قائمينيك- فاطمه توفيقي- فاطمه دلاوريپاريزي - فاطمه رايگاني- فرشيد گلزاده- فريد مرجايي- كميل سوهاني- كميل قيدرلو- مازيار بالايي- ماشاءالله شمسالواعظين- مجتبي بيات- مجتبي توانگر- مجيد الماسي- مجتبي اميري- مجيد سياوشي- مجيد شاكري- مجيد مختاريانپور- مجيد يونسيان- محسن بهاروند- محسن ردادي- محسن صبوريان- محسن محمديايوانكي- محسن يزدانپناه- محمدامين صميمي- محمدجواد اشرفي- محمدحسين خرمايي- محمد حقپناهي- محمد درويش- محمد عطايي- محمد عطريانفر- محمد فكري- محمد قمريحبشي- محمد مروتي- محمدمهدي جعفريان- محمدمهدي ذوالفقارزاده- محمد نوروزي- محمدامين رشيدي- محمدامين نيكجو- محمدحسين نعيميپور- محمدرضا جلاييپور- محمدرضا جوادييگانه- محمدرضا وحيدزاده- محمدصادق صارمي- محمدعلي خادمسهي- محمدعلي رستگارسرخه- محمدمهدي مجاهدي- محمدهاشم سمتي- مرتضي روحانيراوري- مرضيه آذرافزا- مرضيه ثقفيان- مرضيه نجابت- مسعود اخوان- مسعود درودي- مسعود سالاري- مسعود شادنام- مصطفي زالي- مصطفي زمانيان- مصطفي غفاري- منا برقعي- منصور ملكي- مهدي اشعري- مهدي جماراني- مهدي خسروي- مهدي رزمآهنگ- مهدي فداييمهرباني- مهدي قاسمي- مهدي قربانيان- مهدي كوهيان- مهدي منتظرالقائم- ميترا جلوداري- ميثم پيلهفروش - ميثم خسروي- ميثم مهديار- ميلاد ترابيفرد - ميلاد گودرزي- مينو خانزاده- نادر صديقي- نسيم نوروزي- هاجر اخشيك- سيد جواد ميري- بيژن عبدالكريمي- محمدتقي جانمحمدي - مصطفي موسويلاري.