• 1404 يکشنبه 5 مرداد
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj ایرانول بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 6100 -
  • 1404 شنبه 4 مرداد

راهكار جلوگيري از ريزش مخاطب سينما در صورت حمله مجدد اسراييل

آمادگي سينما براي روزگار جنگي

سعيد هنرمند

 سناريوي محتمل حمله مجدد اسراييل به ايران نه‌ فقط يك چالش امنيتي، بلكه بحراني براي فرهنگ عمومي، رسانه ملي و نهادهاي هنري كشور خواهد بود. بازتاب اين رويداد در سينما، به‌ ويژه در ساختار متزلزل اكران و فرسايش مخاطب طي سال‌هاي اخير، نيازمند تحليل دقيق و واكاوي سياستگذاري‌ها و كنش‌هاي هوشمندانه‌ است. سينما، به عنوان آينه جامعه، در چنين بزنگاه‌هايي نه‌ فقط به ثبت تاريخي لحظات مي‌پردازد، بلكه به‌ مثابه ابزار آرامش‌بخش روان جمعي مي‌تواند از فروپاشي انسجام فرهنگي جلوگيري كند. از همين منظر، جلوگيري از ريزش مخاطب در مواجهه با تنش‌هاي ملي، تنها يك دغدغه صنفي يا اقتصادي نيست، بلكه ضرورتي راهبردي در حفظ امنيت نرم و پايداري فرهنگي به‌ شمار مي‌رود. ريزش مخاطب سينما در ايران نه‌ پديده‌اي تازه است و نه صرفا وابسته به متغيرهاي بيروني، عواملي چون ضعف در تنوع ژانر، فرسودگي زبان روايي، فاصله گرفتن سينما از زيست واقعي مردم و انفعال در مواجهه با بحران‌ها، از مدت‌ها پيش در تحليل‌هاي سينمايي برجسته شده‌اند. با اين حال در شرايطي كه كشور بار ديگر با تهديدي مستقيم مواجه شود، اين عوامل در كنار رعب اجتماعي و كاهش اعتماد عمومي به نهادهاي فرهنگي مي‌توانند آثار شديدتري برجاي بگذارند. بنابراين نخستين راهكار در چنين سناريويي، احياي حس مشاركت و همراهي ميان مخاطب و سينماست، نه از مسير شعار و تبليغ، بلكه با توليد آثاري صادقانه، به‌ موقع و منطبق با اضطراب‌هاي جاري جامعه. يكي از مهم‌ترين نكات در حفظ مخاطب در دوران بحراني، نوع فيلم‌هايي است كه توليد و عرضه مي‌شوند.
 تجربه سينماهاي جهان در دوران جنگ، بلاياي طبيعي يا تنش‌هاي سياسي-اجتماعي نشان مي‌دهد كه مخاطبان، در چنين زمان‌هايي، بيش از هر چيز به دو گونه از آثار گرايش دارند: نخست، فيلم‌هايي كه به ‌صورت مستقيم به موضوع بحران مي‌پردازند و امكان همذات‌پنداري، تخليه هيجاني يا فهم مساله را فراهم مي‌سازند و دوم، فيلم‌هاي سرگرم‌كننده با لحن آرام‌بخش يا اميدآفرين كه نقش پناه رواني ايفا مي‌كنند. اين دو دسته، اگرچه در ظاهر متضاد به‌ نظر مي‌رسند، در بطن خود، مكمل يكديگرند. در شرايطي كه جامعه با تهديد آشكار جنگ روبه‌رو است، مخاطب دچار گسست رواني، اضطراب مزمن و كاهش آستانه تحمل ذهني مي‌شود. چنين مخاطبي نه صرفا به دنبال روايت قهرماني است و نه تنها به فرار از واقعيت پناه مي‌برد. او نياز دارد واقعيت را در قالبي قابل ‌درك، انساني و صادقانه ببيند و همزمان، روزنه‌هايي از اميد، خنده يا آرامش را نيز تجربه كند. بنابراين فيلم‌هايي كه مستقيما به بحران مي‌پردازند بايد واجد سه ويژگي باشند: اول، شجاعت مواجهه با مساله بدون شعار يا سانسور معنايي. دوم، طراحي شخصيت‌هايي از دل طبقه متوسط يا فرودست كه با بحران تماس مستقيم دارند. سوم، فاصله‌گيري آگاهانه از ساختارهاي تبليغاتي يا امنيت‌زده‌اي كه روايت را تقليل مي‌دهند. در سوي ديگر، فيلم‌هاي سرگرم‌كننده، به‌ويژه ژانرهايي نظير كمدي‌هاي انساني، درام‌هاي عاشقانه با درون‌مايه اميد يا فيلم‌هاي كودك و نوجوان، نقش روان‌درمانگر جمعي را ايفا مي‌كنند. طي سال‌هاي گذشته، بسياري از آثار كمدي، صرفا به‌ دليل فقر محتوايي، تكرار لودگي، شخصيت‌پردازي تخت و غياب موقعيت‌هاي دراماتيك واقعي، به ‌تدريج شأن سينما را از بين برده‌اند و مخاطب را نسبت به هر اثري كه برچسب طنز دارد، بي‌اعتماد كرده‌اند. در شرايط بحران تماشاگر نه‌ تنها وقت و انرژي كمتري براي مصرف سرگرمي دارد، بلكه با حساسيت بيشتري آثار را ارزيابي مي‌كند. تنها آثاري كه بتوانند در دل يك بحران، طنز را از زندگي واقعي بيرون بكشند، مي‌توانند موثر باشند. 
همچنين فيلم‌هايي كه بدون ترويج نااميدي، بحران را انكار نكنند، بلكه بر تاب‌آوري شخصيت‌ها تمركز كنند، شانس بالايي در جذب مخاطب خواهند داشت. وظيفه دولت ترميم رابطه اعتماد ميان مخاطب و سينماي رسمي است. اين رابطه در سال‌هاي اخير، به دلايل متعدد از جمله سانسور سليقه‌اي، توقيف‌هاي مبهم، نابرابري در تخصيص بودجه و اولويت‌ دادن به پروژه‌هاي امنيتي به‌ شدت تضعيف شده است. دولت بايد پيشاپيش فضاي نقد و توليد را آزادتر، پيش‌بيني‌‌پذيرتر و شفاف‌تر كند. ايجاد ستاد واكنش فرهنگي در بحران متشكل از فيلمسازان مستقل، مسوولان سينمايي، جامعه‌شناسان و روانشناسان، مي‌تواند گامي موثر براي طراحي واكنش‌هاي سينمايي هماهنگ و موثر باشد. دولت بايد نگاه حمايتي خود را از سطح سرمايه‌گذاري‌هاي بزرگ و ديربازده به سمت كمك‌هاي چابك و هدفمند به فيلمسازان جوان و مستقل و پروژه‌هاي كم‌هزينه، اما پرمحتوا معطوف كند.
 نكته‌اي كه نبايد از نظر دور داشت، نقش نهادهاي فرهنگي فرادولتي و صنوف سينمايي در اين ميان است. اگرچه وظيفه دولت تامين امنيت و چارچوب‌هاي قانوني است، اما تنظيم سياست‌هاي فرهنگي و تعيين جهت‌گيري‌هاي روايي آثار نبايد صرفا از بالا ديكته شود. صنوف سينمايي بايد نقش فعالي در ترسيم خطوط قرمز قابل ‌فهم، حمايت از توليدات مستقل و دفاع از آزادي روايت در چارچوب مسووليت اجتماعي ايفا كنند. تعامل ميان بدنه خلاق سينما و سياستگذاران، تنها در صورتي ثمربخش خواهد بود كه مبتني بر گفت‌وگوي مداوم، درك متقابل و پذيرش واقعيت‌هاي فرهنگي باشد. آنچه در افق سينماي ايران در آستانه تهديدهاي تازه بايد ديده شود، نه فقط توليدات پرطمطراق يا داستان‌هاي قهرمان‌محور، بلكه بازگشت به سينماي انساني، مردمي و واقعي است. سينمايي كه نه ‌فقط از جنگ بگويد، بلكه به مردم در ميانه جنگ تعلق داشته باشد. 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون